دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق کیفیت زندگی کاری

مبانی نظری و پیشینه تحقیق کیفیت زندگی کاری
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 75 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 47
مبانی نظری و پیشینه تحقیق کیفیت زندگی کاری

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

کیفیت زندگی کاری

1-1- تعاریف کیفیت زندگی کاری

استفاده مطلوب از منابع انسانی متکی به اقداماتی است که برای حفظ و صیانت جسم و روان کارکنان سازمان به عمل می­آید. این اقدامات که شامل امکانات رفاهی و خدمات درمانی، طرحهای تشویقی، تناسب شغلی، امنیت شغلی، طراحی شغلی (غنی­سازی و توسعه شغل)، اهمیت به نقش و جایگاه فرد در سازمان، فراهم نمودن زمینه رشد و پیشرفت کارکنان، آموزش آنان و مواردی از این قبیل می­باشد، مجموعأ تحت عنوان کیفیت زندگی کاری در نظر گرفته می­شود (کاسیو[1]، 1998).

1-1-1- تعریف ولش[2]

ولش کیفیت زندگی کاری را فرایندی می­داند که به وسیله آن اعضای سازمان، از راه مجاری ارتباطی باز و متناسبی که برای این مقصود ایجاد شده است، در تصمیماتی که بر شغل­هایشان به خصوص بر محیط کارشان بطور کلی اثر می­گذارد به نوعی دخالت می­یابند و در نتیجه مشارکت، خشنودی آنها از کار افزایش یافته و فشار عصبی ناشی از کار برایشان کاهش می­یابد»(شیمون و دولان، ترجمه طوسی 1380).

1-1-2- دیدگاه وک چیو[3]

وک چیو (1991) در مورد کیفیت زندگی کاری می­گوید «زندگی کاری یک مجموعه از تکنیک­های معین نیست، بلکه بیشتر به عنوان روشی است که در جستجوی بهبود شرایط کلی محیط کار در کل سازمان و یا در واحدهای فرعی آن می­باشد».

نادلر و لالر[4] (1994) کیفیت زندگی کاری را چنین تعریف می­کنند:

شیوه ای برای تفکر در مورد افراد، کار و سازمان که عناصر مشخص آن عبارتند از: 1-توجه به تأثیر کار بر افراد و همین­طور بر کارایی سازمان 2-فکر مشارکت در حل مشکلات و تصمیم­گیری در سازمان. کیفیت زندگی کاری به تغییردادن شغل محدود نمی­شود، بلکه شامل انسانی کردن محیط کار برای حفظ شأن و عزت نفس است».

به عنوان اولین تعریف که در طی 1972-1959 رواج پیدا کرد، کیفیت زندگی کاری به عنوان یک متغیر بود. در مباحث و مطالعات اولیه اکثر کسانی که در این زمینه کار می­کردند، کیفیت زندگی کاری را به عنوان واکنش فردی در برابر کار یا پیامدهای فردی تجربه کاری مورد ملاحظه قرار دادند. لذا بحث از کیفیت زندگی کاری یک فرد یا نحوه بهبود کیفیت زندگی کاری برای یک فرد بود. همچنین در آن زمان کیفیت زندگی کاری­ها باید بر مبنای کیفیت زندگی کاری که برای کارکنان خود ایجاد می­کند، مورد ارزیابی قرار گیرند، تأکید می­نمود. طی سالهای 1967 تا 1974 تعدادی پروژه با هدف فراهم کردن زمینه تشریک مساعی در بین نیروی کار و مدیریت به منظور بهبود کیفیت زندگی کاری ایجاد شد. به خاطر انجام این پروژه­ها و متعاقب آن، واژه کیفیت زندگی کاری با رهیافت خاصی مترادف شد. لذا یک تعریف دومی از کیفیت زندگی کاری که آن را به عنوان یک رهیافت مورد ملاحظه قرار می­داد، پدیدار گشت. تأکید در این تعریف همانند تعریف قبلی بر روی نتایج فردی بود اما در عین حال تمایل بر آن بود که به کیفین زندگی کاری به عنوان رهیافتی نگاه شود که به معنای پروژه­های همکاری مشترک بین نیروی کار. مدیریت می­باشد، به ویژه پروژه­هایی که هدف آنها هم بهبود نتایج فرد و هم بهبود نتایج حاصل برای سازمان بود. در طی همین دوره تعاریف دیگری پدیدار گشت که از پاره­ای مطالعات بر روی سازمان­های غیراتحادیه­ای ناشی می­شد که نوآوری­های متفاوتی را مورداستفاده قرار می­دادند. در این دوره کیفیت زندگی را به عنوان روش­ها موردملاحظه قرار دادند. کسانی که این تعریف را به­کار بستند کیفیت زندگی کاری را به عنوان مجموعه ای از روش­ها، رهیافت­ها یا فن­آوری­ها برای ارتقاء محیط کاری و بهره­ورتر کردن و رضایت­بخش­تر کردن آن می­دانستند. در حقیقت کیفیت زندگی کاری به عنوان مفهومی که مترادف با مفاهیمی نظیر گروه­های کاری خودگردان[5] و غنی­سازی شغلی[6] بود، مورد ملاحظه قرار گرفت. اواخر دهه 1970 دوره­ای بود که طی آن فعالیت­های کیفیت زندگی کاری رو به کاهش نهاد. در طی این دوره بسیاری از افراد تصمیم گرفتند تا جمیع علایق را شناسایی کنند که از استمرار فعالیت­های کیفیت زندگی کاری حمایت به عمل آورد. در ورای این فعالیت­ها تعریف چهارم رواج پیدا کرد، تعریفی که کیفیت زندگی کاری را به عنواد یک جنبش[7] موردمطالعه و ملاحظه قرار می­داد. پیدایش این مفهوم باعث ایجاد نوعی تفکیک بین کسانی که عنوان کیفیت زندگی کاری را استفاده می­نمودند و کسانی که عناوین دیگری را در توصیف سلامت و اثربخشی سازمان به کار می­برد، انجام گردید. توسعه تعریف کیفیت زندگی کاری این مفهوم را تا جایی گسترش داده­است که مدیران در این مورد که کیفیت زندگی کاری چیست، دچار ابهام و سردرگمی می­شوند. به لحاظ انتظاراتی که به واسطه تعریف کیفیت زندگی کاری آن را معادل هرچیز می­داند به وجود آمده، یک تعریف ششمی در آینده نیز ممکن است به وجود آید که کیفیت زندگی کاری را معادل هیچ چیز نمی­داند؛ بنابراین کیفیت یک موضوع ادراکی است و نقطه نظرات متفاوتی در مورد ابعاد مهم زندگی کاری ابراز شده است. برخی از این نظریات با محتوای شغل سروکار دارد و دیگر نظریات بر شرایط کاری و حقوق تأکید می­کنند و برخی بر این باورند که فرصت­های تحرک شغلی حائزاهمیت است (نادلر و لالر، 1994).


1-Cascio

2-Volsh

3-Vecciho

4-Nadler and Lowler

1-autonomous work groups

2-Job enrichment

3-movement


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعهد سازمانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعهد سازمانی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 197 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 54
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعهد سازمانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تعهد سازمانی

تعاریف تعهد سازمانی

در مورد تعریف تعهد سازمانی و شاخص های آن توافق همگانی وجود ندارد. با توجه به همین تعاریف متعدد، درباره ی سنجش آن نیز توافق همگانی وجود ندارد (بکر[1]، 1992). اکثر محققان، تعهد سازمانی را یک حالت روانشناختی دانسته­اند که رابطه ی کارمند با سازمان را شرح می دهد (روسیو[2]،1989).

عده­ای آن را تمایل کارکنان برای باقی ماندن در سازمان می دانند (گروکسی[3]، 1996؛ هربی ناک و آلوتو[4]، 1972؛ لی[5]، 1971). تعاریف دیگر شامل دلبستگی به سازمان (مودی و دیگران، 1979)، هماهنگی اهداف شخصی و سازمان (بوچونان[6]، 1974) و بروز رفتارهایی برای پاداش های ارزشمند (مایر و آلن، 1984) است.

کاشمن[7] (1992)، تعهد سازمانی را درجه­ای که یک شخص ارزش ها، اهداف، حس وفاداری و وظیفه شناسی به محل کار خود را درونی می کند، تعریف کرد و بیان کرد که به واسطه­ی تعهد، یک هدف یکسان قوی در بین کارکنان و گروه های کاری شکل می­گیرد.

لوتانز، بک و تایلور[8] (1987) معتقدند که تعهد سازمانی را می­توان در سه ویژگی خلاصه کرد:

الف- اعتقاد قوی فرد نسبت به سازمان و پذیرش اهداف آن

ب- تلاش فراوان و مشتاقانه در جهت دستیابی به اهداف سازمان

ج- تمایل کامل برای باقی ماندن در سازمان

بوت و همکاران[9] (2005، به نقل از دربانیان، 1390)، تعریف دیگری از تعهد سازمانی ارائه می­دهند، بدین ترتیب که پیوند روانشناختی بین کارکنان و سازمان برقرار می­گردد، به نحوی که این پیوند احتمال ترک داوطلبانه سازمان را توسط کارکن به حداقل برساند. در جدول نیز تعاریفی از تعهد سازمانی توسط می­لیانگ و همکاران (2009) ارائه شده است.

جدول 1-1تعاریف سازمانی

سال

محقق

تعریف

1960

بکر

استمرار فعالیت افراد در یک سرمایه گذاری یا شرط بندی زمانی که در دنیای بیرونی نسبت به این سرمایه­گذاری یا شرط­بندی علاقه وجود داشته باشد.

1968

کانتر[10]

تمایل افراد به اینکه انرژی و وفاداری خودشان را وقف سازمان کنند.

1974

پورتر و دیگران

میزانی که فرد هویت خودش را با یک سازمان خاص بشناسد و با آن سازمان دلبستگی برقرار کند.

1982

واینر[11]

یک نیروی درونی است که افراد را به سمتی سوق می­دهد تا در جهت اهداف و علایق سازمان رفتار کنند.

1986

گائو-لانگ هوانگ[12]

میزانی که کارکن هویت خود را از طریق مشارکت در یک سازمان خاص بشناسد.

1987

بلو و بول

فرد هویت خود را از طریق سازمان بشناسد و نسبت به سازمان و اهدافش وفادار بماند. همچنین تعهدسازمانی به میزان تمایل افراد برای ماندن در سازمان و احساس مسئولیت در سازمان برمیگردد.

2000

بالی[13]

میزانی که فرد خود را وقف سازمان و همچنین نگرش­هایی که کیفیت­های اجتماعی را به بار می­آورد.

2003

رابینز

میزانی که فرد هویت خود را از طریق سازمان و اهداف آن سازمان می­شناسد و آرزوی باقی­ماندن و عضویت در آن سازمان.

2005

چائو-چیان یو[14]

میزانی که فرد هویت خود را از طریق سازمان و اهداف آن سازمان می­شناسد و آرزوی باقی­ماندن و عضویت در آن سازمان برای همیشه.

2007

مینگ-هویی جیان[15]

میزانی که فرد هویت خود را از طریق سازمان می­شناسد و حمایت روانشناختی که از رسالت سازمان می­کند.

منبع (می-لیانگ و همکاران،2009)

علاوه بر تعاریف فوق، متخصصین تعهد سازمانی را شامل چند بعد دانسته اند و بر اساس آن الگوهای متفاوتی به وجود آورده­اند که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.

1-1- دیدگاه­های مربوط به ابعاد تعهد سازمانی

1-1-1- دیدگاه پورتر، کامپتون و اسمیت

پورتر، کامپتون[16] و اسمیت[17] (1976) تعهد، به این معناست که فرد تا چه حدی هویت خود را با یک سازمان مشخص می­شناسد و به آن سازمان دلبستگی دارد که حداقل به وسیله سه عامل مشخص می­شود:

1- اعتقاد به اهداف سازمان و پذیرش آنها

2- تمایل به تلاش بیشتر در راه تحقق اهداف سازمان

3- تمایل شدید به باقی­ماندن و حفظ عضویت خویش در سازمان

1-1-2- دیدگاه اتزیونی[18]

اتزیونی (1961) (به نقل از دولت­خواهان، 1380) بر این نکته پافشاری داشت که قدرت و اختیار سازمانی که بر اعضا حاکم است، ریشه در ماهیت مشارکت یا تعهد کارکنان در سازمان دارد. به اعتقاد او تعهد سازمانی دارای ابعاد سه گانه­ی زیر است:

تعهد اخلاقی[19]: تعهد اخلاقی یا وجدانی بیانگر نوعی گرایش شدید و مثبت به سازمان است که مبتنی بر درونی شدن اهداف، ارزش ها و هنجارها و مبتنی بر تعیین هویت یا سازمان می­باشد. از این رو کارکنان به فعالیت­های سازمانی متعهد می­شوند، زیرا احساس می­کنند که سازمان اهداف اجتماعی مفیدی را دنبال می­کند.

تعهد حسابگرانه[20]: این بعد از تعهد سازمانی بیانگر احساس پیوستگی کارکنان با سازمان است و مبتنی بر رابطه­ای تبادلی است که بین اعضا و سازمان برقرار می­گردد. براساس این تعریف از تعهد سازمانی، کارکنان به خاطر رابطه ی تبادلی سودمند میان نقش­هایی که در سازمان ایفا می­کنند و پاداش­هایی که بابت آن دریافت می­کنند، به سازمان متعهد می­شوند.

تعهد به دیگری[21]: اتزیونی این شکل از تعهد را نوعی گرایش یا نگرش منفی نسبت به سازمان معرفی می­کند که در موقعیت­هایی که رفتار فرد به شدت محدود شده است، نمود پیدا می­کند. در واقع فرد در صورت فراهم شدن شرایط لازم، سازمان را ترک می­کند.

1-1-3- دیدگاه آرجریس[22]

تعهد سازمانی یک مفهوم در روابط انسانی به حساب می­آید. به اعتقاد آرجریس (1964) (به نقل از دولت­خواهان، 1380) بدون تعهد اجرای هر برنامه یا ایده­ی جدید به سختی انجام می­پذیرد. نیروی انسانی در سازمان­ها می­توانند دو نوع تعهد را داشته­باشند.

تعهد بیرونی[23]: در واقع یک توافق قراردادی است که تمامی شرایط کار، اهداف و رفتارهای آن از سوی دیگران مشخص می­شود و از کارکنان انتظار می­رود که فعالیت­های سازمانی را به نحواحسن انجام دهند. درواقع بدین خاطر تعهد بیرونی گفته می­شود که کارکنان اختیاری در تعیین تکلیف خود در سازمان ندارند و امورات سازمانی آنان از قبل تعیین شده است.



[1]-Becker

[2]-Rousseau

[3]-Gruskey

[4]-Herbiniak & Alutto

[5]-Lee

[6]-Buchanan

[7]-Kashman

[8] -Luthans, Baack & Taylor

[9]-A bbott et al

[10]-Kanter

[11]-Wiener

[12]-Gou- Long Huang

[13]-Balay

[14]-Chau-Chiuan Yu

[15]-Ming-Huei jian

1-Campton

2-Smith

3-Etzioni

[19]-Moral Commitment

[20]-Calculative Commitment

[21]-Alternative Commitment

[22]-Argyris

[23]-External commitment


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق آموزش خانواده

مبانی نظری و پیشینه تحقیق آموزش خانواده
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 63 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 40
مبانی نظری و پیشینه تحقیق آموزش خانواده

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مقدمه:

خانواده ارزنده ترین ساختار و غنی ترین بستر جهت رشد و تکامل ویژگی های جسمانی ، رفتاری و شخصیتی است که قدمت آن به اندازه طول تاریخ بشریت بوده و حرکت انسانی در مسیر زندگی با تأثیر پذیری شدید از این محیط ادامه می یابد. خانواده اولین کانونی است که فرد در آن احساس امنیت می کند و نخستین نهادی است که فرد را مورد پذیرش قرار
می دهد. این نهاد در دیدگاه های مختلف به صور متفاوتی تعریف و نگریسته شده است وهریک به تناسب دیدگاه و تعریف خوداهمیت آنرادر زمینه های مختلف بیان کرده. در نظریه های روانشناسی رشد و تحول ، ویژگی های شخصیتی متأثر از عوامل متعددی ذکر شده که در بین این مجموعه عوامل ، تعاملات والدین و عملکرد خانواده از جایگاه ویژه ای برخوردار است. به نظر می رسد که خانواده بیشترین نقش را درشکل گیری و تکامل شخصیت کودکان ونوجوانان ایفا می کند. علی رغم اهمیت بالایی که آموزش چه برای جامعه و چه برای فرد دارد، متأسفانه اکثر والدین به درستی نمی دانند که هر گاه فرزندان آنها از امکانات رشد و پرورش صحیح برخوردار باشند چه زندگی متعالی وارزشمندی در انتظارشان است(محمدی،1387). در این فصل از پژوهش حاضر که تحت عنوان پیشینه وادبیات نظری تحقیق از آن یاد می شود ؛ سعی برآن شده که در ابتدا پیشینه و یا تاریخچه ای از "آموزش خانواده" و به تبع آن انجمن اولیاء ومربیان که مجری کلاسهای آموزش خانواده می باشد ، جهت آشنایی با اهداف و زمینه های آن از دید خواننده محترم گذرانده وسپس به بحث در مورد ادبیات نظری آموزش خانواده می پردازیم . در بخش دوم این فصل به ارائه طیفی از دیدگاه های تربیتی وعوامل آموزشی و اجتماعی تحصیلی فرزندان که درارتباط با خانواده و مدرسه می باشد ؛ می پردازیم ودر پایان پیشینه ای از تحقیقات صورت گرفته در داخل وخارج از کشور ایران پیرامون موضوع مورد نظر ارائه می شود.

2-2- مروری بر سیر تاریخی تشکیل آموزش خانواده و انجمن اولیا و مربیان در جهان و ایران :

2-2-1- تاریخچه تشکیل آموزش خانواده:

تحول علم روانشناسی در اواخر قرن نوزدهم وبه خصوص یافته های مربوط به روانشناسی کودک نیز در تشکیل انجمن اولیا ومربیان[1] مؤثر بوده چرا که در آن زمان روانشناسان تأکید داشتند که برای تربیت بهتر فرزندان توجه بیشتر به نقش تربیتی خانواده ضروری است . براساس مطالعات انجام شده تا اوایل قرن نوزدهم در جوامع مختلف برای کودکان از لحاظ اجتماعی ارزش چندانی قائل نمی شدند . در این دوران مواردی از قبیل نیازهای کودکان ، تفاوتهای فردی ونیاز های خاص کودکان مسائل جدی و قابل توجه تلقی نمی شد ند .در سال 1883 میلادی استانلی هال[2] ، با انتشار مقالاتی تحت عنوان (محتوای ذهن کودک ) و(مطالعه کودک ) آغاز گر جنبشی گردید که ابتدا در آمریکا و سپس در اروپا به نهضت مطالعه کودک معروف شد .این نهضت تغییرات فراوانی در اندیشه های تربیتی معاصر به وجود آورده است .از طرف دیگر مطالعاتی که در زمینه تربیت کودک انجام شد ارتباط میان تربیت صحیح کودک با محیط خانوادگی را به اثبات رساند و به این ترتیب اندکی پس از آغاز نهضت مطالعه کودک ، نهضت آموزش اولیا سراسر آمریکا و سپس اروپا را فراگرفت به طوری که در سال 1890 نخستین تشکیلات آموزشی اولیا توسط استانلی هال در محلی به نام «انجمن تحقیق درباره کودک[3] تأسیس گردید »نهضت توسعه تعلیم وتربیت مربیان آموزش خانواده ، با تألیف کتابی تحت عنوان «اهمیت تغذیه با شیر مادر »در سال 1914 فعالیت آموزش اولیا وارد مرحله جدیدی شد ، به طوری که با انگیزه ایجاد زمینه برای آشنایی خانواده ها با اصول تعلیم وتربیت جدید ، نخستین مدرسه والدین در اروپا در سال 1999 در شهر پاریس تأسیس شد و با کمک هیأتهای آموزشی مدارس در آموزشگاهای ابتدایی و متوسطه وهمکاری خانواده ها ، انجمن اولیا را تأسیس کرد . به این ترتیب ازدهه سوم قرن نوزدهم ، انجمن اولیا ومربیان در مدارس جهان شروع به فعالیت نمود (نیکونیا ،1387).انجمن اولین ومربیان در سال 1326 به عنوان سازمان غیر دولتی وغیر انتفاعی در ایران تشکیل شد این انجمن در سال 1347 به منظور توسعه فعالیت های آموزشی ،کمیته ای را تحت عنوان «کمیته آموزش » تشکیل داد. این کمیته در راستای توسعه فعالیت های خود توانست جلسات آموزشی خانواده از حالت وشیوه سخنرانی پراکنده به صورت دوره های آموزش کلاسیک که در محل انجمن تشکیل می شد ، تغییر دهد . زمان اجرای دوره های مذبور 3هفته ودر هرهفته 3جلسه آموزش بود . با آغاز شیوه جدید آموزش خانواده نحوه ارتباط انجمن با مراکز آموزشی وارد عرصه نوینی شدوبا حضور اساتید دانشگاهی به عنوان مدرس آموزش خانواده واستقبال خانواده ها ازاین آموزشها ، انجمن اقدام به راه اندازی وتأسیس مرکز آموزش خانواده نمود و به منظور توسعه فراگیر آموزش خانواده در شهر تهران ، پنج عنوان آموزشی در قالب آموزش خانواده در 10 ساعت در آموزشگاهها به خانواده ها ارائه شد .(جهانگرد ،1375).

2-2-2- تاریخچه انجمن ملی اولیاء ومربیان:

تدوین قانون اساسی پس ازانقلاب مشروطیت و متعاقب آن تصویب قانون اساسی معارف در سال 1290 هجری شمسی موجب شد تحصیلات عمومی در سطح کشور اجباری شده و به عنوان یکی از وظایف دولت تلقی شود. این امر آموزش و پرورش را با افزایش تقاضای آموزش مواجه ساخت و این امر به دنبال خود تبعات ومشکلاتی من جمله فشار سنگین مالی بر منابع محدود دولت را پدید آورد. هم زمان با افزایش تقاضا برای آموزش ،گسترش همکاری عمومی برای پیشبرد امر آموزش و پرورش نیز مورد توجه قرار گرفت و در این راستا مشارکت خانه و مدرسه در تعلیم وتربیت به عنوان یک راهبرد سیاسی انتخاب شد . به این ترتیب تشکیل انجمن اولیاء و مربیان از طرح های مقدماتی دولت درزمینه واگذار ی تعلیم و تربیت به مردم قلمداد گردید (جهانگرد،1375) . صدیق اعلم(1349) وزیر فرهنگ وقت در این مورد می نویسد:در سال 1326 باز هم برای دخالت دادن مردم در امر تعلیم وتربیت انجمن همکاری خانه و مدرسه را تأسیس کردیم ، به طوری که انجمن های خانه و مدرسه کار بسیار مفید ی در دخالت دادن مردم به کاری که برآن علاقه دارند بوده است.در سال 1346انجمنی به نام انجمن ملی اولیاء ومربیان ایران تأسیس ومرام نامه ای به این شرح به ثبت رسید: انجمن اولیاء ومربیان سازمانی است غیر انتفاعی وغیر دولتی این مؤسسه با همکاری و پشتیبانی کسانی که به تربیت عمومی نونهالان ونوجوانان علاقه دارند تشکیل می شود . هدفهای معین ومشخصی بر محور سیاست کلی آموزش وپرورش کشور وبا معیارهای فدراسیون بین المللی اولیاء ومربیان برای نیل به هدف های خود تعقیب می کند . انجمن ملی اولیاءومربیان ایران سازمانی است که درآن تعصب مذهبی ، نژادی، طبقاتی ویا سیاسی راه ندارد و صرفاً به جنبه همگانی تربیت متوجه است (جهانگرد،1375) .



[1] .parents and cutchs of association.

[2] .stanly hal

[3] .association research to chilld


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع هوش معنوی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع هوش معنوی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 86 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 39
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع هوش معنوی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

هوش معنوی

مفهوم هوش:

فرهنگ لغات وبستر، هوش را توانایی برای یادگیری یا درک مفاهیم جدید و دستیابی به موقعیت جدید می داند. نازل (2004) هوش را رفتار حل مسئله سازگارانه ای بیان می کند که در راستای تسهیل اهداف کاربردی و رشد سازگارانه جهت گیری شده است. این رفتار سازگارانه، از شباهت اهداف متعدد می کاهد که باعث تعارض درونی می شود.. این مفهوم هوش مبتنی بر گزاره ای است که فرایند حرکت به سوی اهداف ،انجام راهبردهایی را برای غلبه بر موانع وحل مسئله ضروری می سازد.
هوش به عنوان یک توانایی شتاختی در اوایل قرن بیستم توسط آلفرد بینه مطرح شد ، وی همچنین آزمونی برای اندازه گیری میزان بهره هوش افراد ابداع کرد ، سپس لوئیس ترمن ودیوید وکسلر آزمونهای جدید تری ساختند( رجایی، 1389)
مفهوم تحلیلی غرب از هوش بیشتر بیشتر شناختی است وشامل پردازش اطلاعات می شود ،در حالیکه رویکرد ترکیبی شرق نسبت به هوش، مولفه های گوناگون عملکرد وتجربه انسان از جمله شتاخت شهود وهیجان را در یک ارتباط کامل در بر می گیرد(نازل، 2004)
در چند دهه ی اخیر مفهوم هوش به حوزه های دیگری مانند هوش هیجانی ، هوش طبیعی ، هوش وجودی وهوش معنوی گسترش یافته است ،استرنبرگ (2001) عنوان نمود که برای یک پیش بینی مناسب ازموفقیت های افراد ورهبری نیازمند گسترش مفهوم هوش ،فراسوی هوشبهرهستیم.
سالوی(2002)عنوان کرد هوش انسان متشکل از مجموعه محدودی از قابلیت های شناختی نیست ، بلکه جنبه ای هیجانی نیز می تواند در آن مطرح باشد ، مایر وسالوی(1997) هوش هیجانی را شامل توانایی برای تشخیص درست هیجان ها وعواطف دیگران .پاسخ متناسب به آنها،همچنین برانگیختن ،آگاهی و نظم بخشیدن وکنترل پاسخ های هیجانی خویش می داند. بار- آن(2002) پنج مولفه درون فردی ، بین فردی ،انطباق پذیری ،مدیریت استرس وخلق کلی را برای هوش هیجانی مشخص نموده وآزمونی برای اندازه گیری آن ساخت(رجایی، 1389).
گاردنر (1999) هوش را شامل مجموعه توانایی هایی می داند که برای حل مسئله وایجاد محصولات جدیدی که در یک فرهنگ ارزشمند تلقی می شوند، به کار می رود . از نظر وی انواع نه گانه هوش عبارتند از : هوش زبانی ، موسیقیایی ،منطقی-ریاضی، فضایی- بدنی، حرکتی، هوش های فردی(که شامل هوش درون فردی وبین فردی می شود)، هوش طبیعی وهوش وجودی که شامل ظرفیت مطرح کردن سوالات وجودی است(آمرام، 2005)، از دید گاردنر هوش وجودی یعنی ظرفیت برای سوال درمورد ماهیت انسان، چرایی وغایت زندگی که در عرفان ،هنر ،شعر وفلسفه ودین جلوه گر می شود اما به این هوش با دیده ی تردید نگریسته است(رجایی ،1389).
هلما واستریزنک (2004) عنوان می کنند که هوش وجودی توانایی برای یافنن معنا ی زندگی است وچهار مولفه را برای هوش وجودی مشخص می کنند:
الف)توانایی ادراک ارزشهای سودمند احتمالی در موقعیت های عینی همچون )مشکلات زندگی،بیماری ،واز دست دادن نزدیکان وغیره ) که فرد را برای یافتن معنای جدیدی از زندگی وتعبیر وتفسیر آن به چالش می کشاند وارزش مثبت دادن به این موقعیت ها ومعنادار کردن آنها منجر به هدفمندی ورضایت در زندگی می گردد.
ب)توانایی برای تشکیل سلسله مراتبی از ارزش ها واهداف که با سیستم اعتقادی سازمان یافته فرد مربوط است .
ج)مدیریت خویشتن ومسائل ،جهت رسیدن به اهداف با شیوه های مناسب.
د)توانایی برای تحت تاثیر قرار دادن وکمک به سایر افراد در مورد یافتن معنای زندگی.
توانایی برای یافتن معنای زندگی یک عنصر مهم در هوش معنوی نیز می باشد، هوش وجودی وهوش معنوی هرچند که کاملا همانند نیستند ، اما سازه های مرتبط به هم هستند که تا حدودی با یکدیگر همپوشی دارند(هلما واستریزنک، 2004).

2-2- معنویت :

معنویت به عنوان یکی از ابعاد انسانیت شامل آگاهی وخودشناسی می شود ، این آگاهی ممکن است منجر به تجربه ای شود که فراتر از خودمان است ،ایمونز تلاش کرد معنویت را براساس تعریف گاردنر از هوش ،در چارچوب هوش مطرح نماید ومعتقد است معنویت می تواند شکلی از هوش تلقی شود زیرا عملکرد وسازگاری فرد را پیش بینی می کند وقابلیت هایی را مطرح می کند که افراد را قادر می سازد به حل مسائل بپردازند وبه اهدافشان دسترسی داشته باشد.گاردنر، ایمونز را مورد اتقاد قرار می دهد ومعتقد است که باید جنبه هایی از معنویت که مربوط به تجربه های پدیدار شناختی هستند(مثل تجربه تقدس یا حالات متعالی)از جنبه های عقلانی ،حل مسئله وپردازش اطلاعات جدا کرد (آمرام، 2005). می توان علت مخلفت محققانی مانند گاردنر را به نگاه شناخت گرایانه آنان از هوش نسبت داد(نازل ،2004).
معنویت دارای سه بعد است :

1- معنا: معنویت شامل جستجوی معنا وهدف به شیوه ای است که به وجودی مقدس یا واقعیتی غایی ارتباط پیدا می کند ،معمولاً این امر موجب پاسخ به این سوال می شود که « چطور دیدگاه من در مورد وجودی مقدس یا وااقعیتی غایی به زندگی ام معنا می بخشد؟ معنا ممکن است دربرگیرنده ی اصول اخلاقی وارزش های متعالی نیز شود ، بخصوص که چنین جنبه های زندگی سرچشمه گرفته از دیدگاه ما نسبت به وجودی مقدس یا واقعیت غایی است .

2- تعالی : این واژه به تجربیات فراشخصی یا وحدت بخش اشاره می کند که ارتباطی فراسوی خود شخصی مان را فراهم می سازد وشامل ارتباط با وجودی مقدی یا واقعیتی غایی می گردد.

3- عشق : عشق منعکس کننده ی بعد اخلاقی معنویت می باشد ، بخصوص زمانی که توسط باورهای مربوط به واقعیتی غایی یا وجودی مقدس برانگیخته شده باشد. بسیاری از آموزگاران معنوی همچون دالایی لاما، عشق را به مثابه ی جوهره ی معنویت می دانند ومعنویت را با ویژگی هایی از روح انسان همچون عشق ، شفقت ،صبر ،تحمل ،بخشایش،رضایت خاطر ،احساس مسئولیت وحس سازگاری که شادمانی را برای خود ودیگران به ارمغان می آورد ،مرتبط می دانند.از نظر هارتز ،اینکه بتوانیم عشق بورزیم یا نه منعکس کننده ی این موضوع است که دو بعد دیگر معنویت (معنا وتعالی ) را، تاچه اندازه جدی می گیریم ،منظور از عشق صرفا یک احساس نیست، عشق می تواند مستلزم انجام دادن کاری باشد که بیشترین فایده را برای خود و دیگران در پی داشته باشد(هارتز،ترجمه ی کامگار وجعفری،1387)
از دیدگاه غباری بناب وهمکاران ، معنویت عبارت است از :ارتباط با وجود متعالی، باور به غیب، باور به رشد و بالندگی انسان در راستای گذشتن از پیچ وخم های زندگی وتنظیم زندگی شخصی برمبنای ارتباط با وجود متعالی در هستی معنادار، سازمان یافته وجهت دار الوهی .این بعد وجودی انسان فطری وذاتی است و با توجه به رشد وبالندگی انسان ودر نتیجه انجام تمرینات ومناسک دینی متحول شده وارتقا می یابد(غباری بناب وهمکاران ،1387).


دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش با موضوع کیفیت زندگی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش با موضوع کیفیت زندگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 41 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 25
مبانی نظری و پیشینه پژوهش با موضوع کیفیت زندگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

کیفیت زندگی[1]

تاریخچه

علاقه‌مندی به بررسی عوامل موثر بر خشنودی و رفاه انسان پیشینه‌ی طولانی در تاریخ زندگی بشر دارد. در واقع این که چگونه باید و می‌توان زیست تا بهترین منفعت را از زندگی کسب کرد شاید به قدمت قابلیت آدمی برای اندیشه در مورد آینده و عبرت گرفتن از گذشته باشد. با این حال اگر بخواهیم یک دوره تاریخی خاصی را به عنوان نقطه شروع مشخص سازیم باید ردپا و تاریخچه مفهوم کیفیت زندگی را ماند بسیاری از علوم به یونان باستان نسبت داد. ارسطو در 385 سال قبل از میلاد مسیح از رابطه بین کیفیت زندگی هنگام شادی و ارزشهای ذهنی افراد سخن می‌گوید. در عین حال به تفاوت مفهومی شادی در افراد مختلف پرداخته است و بیان داشته که سلامتی که باعث شادی در یک فرد بیمار می‌شود با ثروت که فرد فقیری را شاد می‌کند یکسان نیست و بطور مشخص بیان داشته که شادی نه تنها برای افراد مختلف معانی متفاوتی دارد بلکه برای یک فرد نیز در شرایط متفاوت معنی یکسانی نخواهد داشت (‌نجات،‌1387؛57) .اما در خصوص این که چه کسی اولین بار بطور اخص به بررسی در این‌باره پرداخته اختلاف نظر وجود دارد. به روایتی اولین اثر مهم درباره کیفیت زندگی از اگبرن[2] می‌باشد که درباره حیات روستایی درباره ایالات متحده نوشته شده است ( نوغانی، 1387؛ 112). همچنین آورده‌اند که آرتورسیسیل پیکو[3] در اثر خویش بنام« اقتصاد رفاه» برای اولین‌ بار به این مقوله پرداخته که بیشتر به شاخص‌های مادی کیفیت زندگی توجه داشته ولی در اواخر دهه 1950 با توجه به ابعاد غیر مادی آن مجدداً توسط گالبرایت[4] مطرح شده است(‌فرخی،‌1387؛‌5).

اما آنچه که مشخص است آن است که توجه به مقوله کیفیت زندگی محصول قرن بیستم است.کیفیت زندگی از جمله مسائلی است که ابتدا باگسترش همه جانبه تکنولوژی و فرآیند صنعتی شدن در کشورهای غربی مورد توجه اندیشمندان قرار گرفت بعد از جنگ جهانی دوم، گسترش روزافزون فرایند صنعتی شدن که خود را با تولید انبوه کالاها و خدمات متنوع در بعد کمی نشان می‌دهد مشکلات زیادی برای بشر به همراه آورد. زیرا علی‌رغم اینکه کالاها و فرآورده‌ها و تسهیلات زندگی مادی به وفور در جامعه تولید و فراهم شده بوداماجامعه انسانی ازلحاظ جنبه‌های بوم‌شناختی وروان‌شناختی با مسائل فراوانی هم‌چون آلودگی هوا، تخریب محیط زیست و به تبع آن فشارهای روحی و روانی روبه شد و شرایط زندگی بشر چندان مطلوب نبود لذا همین‌امر اندیشمندان را بر آن داشت تا به نقدوارزیابی هدف‌های رشد و توسعه و توجه به مقوله کیفیت زندگی به عنوان راه‌حلی برای ارتقاء شرایط زندگی وبهبودکیفی انسان بپردازند چرا که این عدم توجه سبب کاهش رضایت‌مندی از زندگی در بین شهروندان و در نتیجه تحلیل رفتن نیروی انسانی مولد و توانمندخواهد شدو پایین بودن سطح کیفیت زندگی یکی از عوامل که در افزایش آسیب‌های اجتماعی می باشد. از جمله واکنش‌ها در مقابل پیامدهای رشد اقتصادی مبتنی بر صنعت‌گرایی خشن و تولید ناخالص انتشار گزارش هشدار دهنده باشگاه رم در سال 1972 است که به پیامدهای تباهی منابع تجدید‌ناپذیر محیط زیست، پیامدهای منفی ناشی از رشد اقتصادی نظیر گسترش فقر، پیامدهای شهرنشینی، افزایش بی‌رویه جمعیت، بحران اقتصادی انتقاد شده است .در واقع توجه به مقوله کیفیت زندگی واکنشی بود علیه چیرگی شاخص‌های اقتصادی و بازتابی از آگاهی بشر نسبت به محدودیت‌های رشد و جنبه‌های تباهی آور صنعتی شدن که بنیادی‌ترین شکل این خودآگاهی ، بعد منابع طبیعی یا بعد محیط زیست انسان است.

« قهر وغلبه‌ایی که از سوی بشر بر طبیعت و محیط زیست اجتماعی او تحمیل می‌شود فرآیند بیماری و شری است که وجدان بشر اینک بر ضدآن برانگیخته شده و مفهوم ناپرورده کیفیت زندگی بازتابی است فکری از این برانگیختگی واعتراض بشر»( نراقی، 1357؛13).

اهمیت توجه به مواهب طبیعی و عدم تخریب آنها و نقش آن در زندگی بشربه جایی رسیده بود که ژیسکاردستین برای رسیدن به ریاست جمهوری فرانسه، از آن به عنوان یک مساله اساسی در برنامه‌های انتخاباتی یاد کرد و نام « وزارت حفظ محیط زیست» را به « وزارت کیفیت زندگی» تغییر داد.( همان ؛5) توجه به طبیعت یکی از جنبه‌های مهم کیفیت زندگی است ولی صرفاً شامل توجه به اکوسیستم نمی‌شود بلکه حراست از وجود انسان و شرایط زندگی وی نیز باید مدنظر قرار بگیرد.به همین روی بازنگری در برنامه‌های توسعه که تا آن زمان رسیدن به رشد اقتصادی به عنوان هدف توسعه تصور می‌شد امر ضروری به نظر می‌رسید چرا که جریان رشد و توسعه اقتصادی بخودی خود به رفاه اجتماعی و زندگی بهتر برای اقشار جامعه نمی‌انجامد و نباید آن‌را به عنوان هدف غایی توسعه در نظر داشت شاخص‌هایی که بهبود وضعیت اقتصادی را گزارش می‌دهند بیشتر زندگی اقتصادی را می‌سنجند در حالی که احساس مردم از امکانات و دستاوردها وجهی ذهنی است که شاخص‌های متفاوتی را می‌طلبد(اشرف، 1380؛ 57). از سوی دیگر بین کیفیت زندگی و پیشرفت اقتصادی رابطه‌ای خطی برقرار نیست. این دو مفهوم تا نقطه‌ای، هم‌سو و هم‌جهت حرکت می‌کند و آن نقطه‌ای است که حداقل شرایط مطلوب مادی برای زیست انسان فراهم شده باشد ولی از آن به بعد نمی‌توان انتظار داشت که تامین نیازهای اقتصادی به بهبود کیفیت زندگی کمک ‌کند.- در صفحات بعد در خصوص انتقادات وارده بر شاخص‌های مادی بویژه تولید ناخالص‌ ملی، بطور مفصل بحث خواهد شد- به تدریج با توسعه دولت‌های رفاه‌گستر و اجرای برنامه‌های رفاهی و نقش بیشتر مردم در حیات اجتماعی و سیاسی، بهبود شرایط و کیفیت زندگی در اولویت قرار گرفت و از این زمان به بعد رشد وتوسعه اقتصادی نه بعنوان هدف نهایی توسعه بلکه بعنوان ابزاراساسی برای هدف‌ اساسی جامعه که همان رفاه اجتماعی و اعتلای کیفیت زندگی است پذیرفته شد ،توسعه پایدار و کیفیت زندگی دو روی سکه‌اند، برنامه‌ریزی همه‌جانبه در زمینه توسعه در جهت بهبود کیفیت زندگی است. گزارش برنامه توسعه انسانی سازمان ملل نیز در سال 1994، رشد اقتصادی را به عنوان یک وسیله تلقی می‌کند و هدف را توسعه انسانی پایدار می‌داند یعنی توسعه‌ای که طرفدار مردم و در جهت برطرف کردن نیاز مردم باشد (معمار زاده، 1374؛6).



[1]-Quality of life

[2]-Ogburn

[3]-A.C.pigou

[4]-J.K.Galbraith


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق رضایت از زندگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق رضایت از زندگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 124 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 46
مبانی نظری و پیشینه تحقیق رضایت از زندگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

رضایت از زندگی:

برخی کیفیت زندگی را به مثابه رضایت از زندگی آورده‌اند یعنی این که افراد بطور کلی از زندگیشان رضایت داشته باشند. کاتر[1] ( 1985) کیفیت زندگی را به مثابه رضایت فرد از زندگی و محیط پیرامونی تعریف می‌کند که نیازها خواست‌ها و ترجیحات سبک زندگی و سایر عوامل ملموس را که بر بهزیستی همه جانبه فرد تاثیر دارند در بر می‌گیرد( غفاری، 1388؛5) اینگلهارت رضایت از زندگی را به عنوان مهم‌ترین شاخص سازنده بر می‌شمارد( اینگلهارت، 1373؛44). کمپل[2] و همکارانش کیفیت زندگی را رضایت از زندگی[3] در حیطه‌های خاصی می‌دانستند آنها حیطه‌های کار، مسکن، سلامتی، همسایگی، دوستی‌ها، ازدواج، زندگی خانوادگی، سطح تحصیلات و پس‌انداز را مولفه‌های کیفیت زندگی قلمداد می‌کنند( فتوت، 1390؛158) و احساس رضایت از زندگی شغلی و رضایت از زندگی خانوادگی ارکان کلی رضایت از زندگی می‌باشد. همچنین سینیتا و هایندس[4] کیفیت زندگی را برداشت و ارزیابی مثبت یا منفی فرد از خصوصیات زندگی خود و میزان رضایت کلی خود از زندگی می‌دانند(‌همان، 159) .غلامرضا غفاری (1388؛4)در اثر خویش تحت عنوان « کیفیت زندگی شاخص توسعه اجتماعی» ضمن بر شمردن رضایت زندگی به عنوان مولفه اصلی کیفیت زندگی به چهار نوع رضایت از زندگی اشاره دارد:

رضایت ناشی از داشتن[5]: که متاثر از میزان برخورداری افراد از امکانات می‌باشد.

رضایت ناشی از ارتباط[6]: که معطوف به روابط اجتماعی است.

-رضایت ناشی از بودن[7]: پنداشت فرد نسبت به خویشتن و تعریف از کیستی خود که دلالت بر معناداری و کنترل بر زندگی خود در مقابل خود بیگانگی دارد.

- رضایت ناشی از اقدام و عمل[8]: که بیشتر معطوف به چگونگی زمان در اختیار در قالب اوقات فراغت می‌شود.

بطور کلی رضایت از زندگی مبتنی بر درک فرد از وضعیت جسمی، روانی، اجتماعی و محیطی خود و احساس رضایت‌مندی و شادمانی از بودن در این وضعیت می‌باشد و براساس تلقی کلی از خشنودی و یا ناخرسندی از زندگی و بر اساس ارضاء نیازهای اساسی و هم‌‌چنین تناسب بین اهداف شخص و وسایل دستیابی به آن اهداف مفهوم‌پردازی می‌شود. لذا رضایت زندگی بعد ذهنی کیفیت زندگی است و سازه کیفیت زندگی مقوله‌ای عام‌تر از کیفیت زندگی می‌باشد.

سعادتمندی:

یکی دیگر از مفاهیمی که به مفهوم کیفیت زندگی بسیار نزدیک است و بعضاً سبب تداخل مفهومی با سازه کیفیت زندگی می‌شوداحساس سعادتمدنی[9] می‌باشد که به چگونگی ارزیابی فرداز زندگی اشاره داردودربرگیرنده متغیرهایی ازقبیل رضایت از زندگی، رضایت از وضعیت زناشویی، رضایت از کار و متغیرهای روانشناختی چون فقدان افسردگی واضطراب و وجودعواطف و خلقیات مثبت می‌شود. احساس رضایت از زندگی بسیار نزدیک با این مفهوم می‌باشد چرا که هردوبه بعدذهنی کیفیت زندگی اشاره دارندوآن رابایدبعنوان یکی ازمعرفهای احساس سعادتمندی به حساب آورد.دینروبیس واس[10] برای احساس سعادتمندی سه جزء را قائل هستند:

1- ارزیابی مثبت محرک( عاطفه خوشایند)

2- ارزیابی منفی محرک(عاطفه ناخوشایند)

3- رضایت از زندگی

هر یک از این سه مولفه به تقسیمات فرعی دیگری تجزیه می‌شوند. رضایت کلی از زندگی را به رضایت از حوزه‌های گوناگون زندگی از قبیل تفریحات، عشق، ازدواج، دوستان و... در عین حال عاطفه خوشایند را به هیجانات و خلقیات ویژه‌ای از قبیل لذت ،محبت غرور و بالاخره عاطفه ناخوشایند را می‌توان به هیجانات و خلقیات ویژه‌ای از قبیل شرم، گناه، خشم و اضطراب تجزیه کرد. در میان اجزاءبر شمرده شده ارزیابی مثبت و منفی محرک بیشتر جنبه عاطفی داشته و جزء سوم یعنی رضایت از زندگی دارای جنبه شناختی است( نوبخت، 1389؛25).

2-2-2-3- سبک زندگی

سبک زندگی[11] در لغت به معنای روشی است که فرد در انجام یک فعالیت مشخص بکار می‌گیرد که شامل الگوهایی از روابط اجتماعی، مصرف، سرگرمی، تفریح و لباس پوشیدن می‌باشد که بازتابی کامل از ارزشهای اجتماعی، طرز برخورد، الگوهای رفتاری، عادات، علایق و دیدگاهای فردی در سراسر زندگی است که در پی اجتماعی شدن بوجود می‌آید.

مفهوم سبک زندگی در اواخر دهه 1920 توسط روانشناسی به نام آلفرد آدلر[12] بیان شد و هسته مرکزی نظریه روانشناس فردی وی را شکل می‌دهد. و این مفهوم را به عنوان خود، شخصیت، فردیت، وحدت و یکپارچگی شخصیت، شکل دهنده فعالیت‌های خلاق فرد، شیوه مواجهه با مشکلات، عقیده و نظر فرد درباره خود و مشکلات زندگی و نگرشی کلی نسبت به زندگی بکار برد. و بر این باور بود که شیوه‌ها وروش‌های عملی هر فرد در دوران کودکی شکل می‌گیرد و از تعامل‌های اجتماعی که در سالهای اولیه زندگی رخ می‌دهد آموخته می‌شود.( هاشمی، 1386).آدلر در خصوص پدید آمدن سبک زندگی معتقد بود که همه انسانها به نوعی احساس کهتری مبتلا هستند که با روش خاصی در صدد برطرف کردن آن هستند، این رویه منحصر به فرد برای جبران احساس کهتری، سبک زندگی افراد را ایجاد می‌کند. سبک زندگی در سه دوره به کمال خود می‌رسد دوران کودکی، زمان شکل‌گیری پنج ریشه اصلی سبک زندگی است که عبارتند از سلامتی و ظاهر، وضعیت اقتصادی- اجتماعی، نگرش‌های والدینی، منظومه‌های خانوادگی و نقش جنسیتی، دومین بعد از سبک زندگی، نگرش‌ها نسبت به تکالیف زندگی می‌باشد که در دوران نوجوانی تحول می‌یابند این نگرش‌ها عبارتند از نگرش نسبت به خود، نگرش به سوی مشکلات، نگرش به سوی دیگران، نگرش به سوی جنس مخالف و نگرش به زندگی، سومین بعد از سبک زندگی، تکالیف زندگی است. وی بر سه تکلیف از زندگی تاکید دارد که عبارتند از: دیگران، شغل، عشق و مسائل جنسی. سبک زندگی در بزرگسالی در اهداف و راههای رسیدن به آنها خود را نمایان می‌کند( فاضل، 1390: 143).

کرن و همکارانش( 1993) برای سنجش سبک زندگی نمونه‌هایی به شرح ذیل تدوین کرده‌اند:

- علاقه اجتماعی(BSI)[13]: به بیان تعلق فرد به جامعه می‌پردازد.

- کنارآمدن( GA)[14]: این که فرد تا چه اندازه تمایل دارد که در سه حیطه مربوط به تکالیف زندگی یعنی ارتباطات اجتماعی، کار و صمیمیت از روندی قاعده‌مند پیروی کنند.

- مسئولیت‌پذیری( TC)[15]: اینکه تا چه اندازه هدایت و رهبری دیگران برای فرد خوشایند و قابل قبول است.

- نیاز به تایید( WR)[16]: اینکه فرد تا چه اندازه به اظهار نظرهای دیگران بها می‌دهد و نظر آنها را حائز اهمیت می‌داند.

- محتاط بودن(BC)[17]: این که تا چه اندازه فرد در موقعیت‌های بین فردی احساس امنیت و اعتماد می‌کند( سعیدی، 1390؛10).



[1]-Cutter

[2]-Campel

[3]-Life satisfaction

[4]-Synthia& hinds

[5]-Having

[6]-Relating

[7]-Being

[8]-Action

[9]-Well- being

[10]-Diener& Biswas

[11]-Life style

[12]-Alfered Adler

[13]-Belonging social-interest

[14]-Going Along

[15]-Taking charge

[16]-Wanting recognition

[17]-Being coution


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعارض کار خانواده

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعارض کار خانواده
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 54 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43
مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعارض کار خانواده

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تعارض کار خانواده

1-1- مدل­های تعارض کار-خانواده:

در ادبیات تحقیق، تعارض کار-خانواده به عنوان نوعی ریزش منفی درنظر گرفته می­شود که در اثر تبادل نگرش­ها و رفتارهای بین دو حوزه کار و خانواده ایجاد می­گردد و موجب تقاضاهای رقیب و متعارض می­گردد (رستگارخالد، 1385).

این تقاضاها می­تواند مستقیم باشند، از قبیل نیاز به ایفای همزمان دو نقش (خواسته شدن از شخص برای رسیدگی و مراقبت از فرزند بیمارش در طول زمان کار) یا اینکه غیرمستقیم باشند (مانند نگرانی درباره­ی حال فرزند بیمار در حالی که فرد به انجام وظایف شغلی خویش مشغول است). به همین اعتبار در چند دهه اخیر تحقیقاتی درباره علل و پیامدهای تعارض بین کار و خانواده در حوزه پژوهش­های رفتارسازمانی و منابع انسانی انجام شده است که از یک سو سیاست­ها و خط مشی­هایی در زمینه مدیریت این تنش­های نقشی در حوزه منابع انسانی سازمان­ها فراهم آورده است و از سوی دیگر به ارائه مدل­هایی تجربی تبیین پیشایندها، فرایندها، سازوکارها و پیامدهای بروز این نوع تعارش در رابطه متقابل کار-خانواده و به ویژه تأثیر آن بر رضایت زناشویی و رضایت شغلی منتهی شده است (کونولی[1]، 2000).

انواع مدل­های تعارض کار-خانواده به سه دسته کلی تقسیم شده­اند و در هر گروه نظریاتی ارائه شده است. دسته­های کلی دربردارنده مدل های عمومی، مبتنی بر حمایت اجتماعی و مدل­های مبتنی بر تقاضاها و انتظارات نقش­های کاری و خانوادگی است (رستگارخالد، 1385).

1-1-1- مدل اول: چهار دسته نظریه مدل­های عمومی

1-1-1-1- نظریه ناسازگاری فشار نقش­های کار-خانواده گرینهاوس و بیوتل

گرینهاوس و بیوتل[2] (1985) (به نقل از امیرسالاری، 1386) مدلی برای تبیین تعارض کار-خانواده با تأکید بر منابع آن در قلمرو نقش­های کاری و خانوادگی ارائه کرده­اند. این مدل از چند جزء اصلی شامل منابع تعارض در قلمرو کار، منابع تعارض در قلمرو خانواده و انواع اصلی تعارض کار-خانواده تشکیل شده است. منطق اصلی این فرض است که هر ویژگی نقش بتواند بر تعهدزمانی-فشار یا رفتار شخص در نقش تأثیر گذارد، موجب تعارض بین آن نقش و نقش دیگر خواهد شد. این فرض نتیجه ای از قضایای اصلی ذیل است.

قضایای اصلی مدل:

1-قضیه نخست این است که وجود فشارهای همزمان از سوی هردو سوی نقش­های کاری و خانوادگی، وقوع تعارض کار-خانواده را تشدید می­کند و چون بروز تعارض کار-خانواده غالبأ نتیجه حضور دو نقش متضاد از سوی قلمروهای کاری و خانوادگی است، لذا می­بایست اثرات فشارهای کاری و خانوادگی بر تعارض کار-خانواده به طور مشترک بررسی شود. بدین ترتیب علی­رغم تداخل فعالیت­های کاری با فعالیت­های خانوادگی شخص، چنان­چه فشار زیادی برای مشارکت وی در فعالیت­های خانوادگی نباشد، احتمالأ احساس تعارض کار-خانواده کمتری خواهد کرد. درحالی که به موازات وجود و افزایش فشار ناشی از انتظارات شخص یا انتظارات دیگر فرستندگان نقش فرد، احساس تعهد بیشتری نسبت به فعالیت­های خانوادگی می­نماید و فشارهای متضاد و تعارض کار-خانواده به طور برابر شدت می­گیرد (گرینهاوس و بیوتل، 1985) (به نقل از رستگارخالد، 1385).

2-در قضیه دوم گرینهاوس و بیوتل عنوان می­کنند که خودپنداره[3] شخص از الزامات نقش، منبع مهمی برای فشار درون قلمرو نقش معینی است. انتظارات شخص از دو جنبه اهمیت دارند، نخست از این جهت که انتظارات و ارزش-های یک فرد می­تواند به رفتار نقش او شکل دهند. دوم اینکه اختلاف بین انتظارات فرد و انتظارات دیگران در قلمرو نقش معینی می­تواند افزایش یابد و احتمالأ به تعارض کار-خانواده منجر شود؛ بنابراین خودپنداره شخص شامل باورها، ارزشها، احساسات و ادراکات فرد منبع عمده­ای برای فشار محسوب می­شوند، به عنوان مثال اشخاصی که مدت زمان زیادتری را به کار می­پردازند و خود را در معرض تعارض کار-خانواده قرار می­دهند، غالبأ کسانی هستند که از خود تقاضاهای بیشتری در کار دارند. 3-در قضیه سوم آنها اظهار می­دارند که برجستگی نقش[4] بر رابطه بین فشار نقش و تعارض کار-خانواده تأثیر می­گذارد فشارهای ناشی از نقش معین را تشدید می­کند. بدین ترتیب با برجسته شدن هویت شغلی یا خانوادگی فرد، وی به آن نقش یا هویت تعهد بیشتری می­یابد و نسبت به ایفای آن از سطوح بالاتری از انگیزش برخوردار می­گردد و نسبت به فشارهای محیطی در آن نقش حساس­تر شده و موفقیت­ها و پاداش­های مربوط به آن نقش برای وی بسیار مهم می­گردد. در نتیجه تعهدزمانی بیشتری نسبت به آن نقش پیدا می­کند، این وضع سبب بروز فشارهایی می­شود که می­تواند باعث برخورد آن نقش با نقش­های دیگر فرد شود. 4-آنها در قضیه چهارم مطرح می­کنند که تعارض کار-خانواده زمانی تشدید می­شود که برای عدم تبعیت از تقاضاهای نقش مجازات­هایی وجود داشته باشد، زیرا فقدان مجازات ممکن است فشار برای انجام تقاضاهای نقش را کاهش دهد؛ بنابراین ویژگی­های محیطی ای که احتمال مجازات را برای عدم تبعیت از تقاضاهای نقش کاهش می­دهند، احتمالأ تأثیر فشار نقش را نیز بر تعارض مبتنی بر زمان، فشار و رفتار ضعیف می­کنند (گرینهاوس و بیوتل، 1985) (به نقل از امیرسالاری، 1386).

گرین هاوس و بیوتل در این قضیه به تأثیر عامل جنسیت[5] بر رابطه مجازات-تعارض می­پردازند. به نظر آنان مردان به طور سنتی مجازات شدیدتری برای عدم تبعیت از تقاضاهای نقش کاری در مقایسه با تقاضاهای نقش خانوادگی تجربه می­کنند و زنان برعکس؛ زیرا مجازات­های نقش کاری بسیار صریح و واضح هستند، اما مجازات­های خانوادگی، آشکار و فوری نیستند. در صورت عدم تبعیت از نقش، منبع مجازات فقط برای فرستندگان نقش مهم نمی­باشند، بلکه انتظارات و ادراکات فرد از الزامات نقش می­تواند منبعی برای مجازات باشد. انتظار می­رود به فرض ثابت بودن سایر شرایط، اشخاصی که در معرض مجازات­های شدیدتر در هر دو نقش کاری و خانوادگی هستند، برای گرفتار آمدن به تعارض کار-خانواده مستعدتر هستند.

5-قضیه پنجم ناظر بر این موضوع است که جهت ارزیابی تعارض کار-خانواده پس از پاسخ فرد به موقعیت تعارض آمیز ادراک می­گردد. به اعتقاد این محققان علی­رغم دیدگاه آنان تعریف تعارض کار-خانواده وجود فشار نقش­های ناسازگار متقابل را مشخص می­کند و تداخل بین دو نقش را مدنظر ندارد، اما هم در نظریه و هم در روش چنین فرض شده است که کار با خانواده تداخل پیدا می­کند، حال آنکه تعیین جهت تداخل نقش، زمانی میسر است که فرد به موقعیت تعارض­آمیز پاسخ دهد. در این حالت زمانی که فرد به فشارهای همزمان نقش­ها از طریق اختصاص زمان بیشتر به کار در برابر خانواده پاسخ می­دهد، احتمالأ چنین ادراک می­کند که کار با وظایف خانوادگی وی تداخل دارد. دراینجا گرینهاوس و بیوتل با استناد به تحقیق هال[6] (1972) بیان کرده است مردان در ایفای نقش­های متعدد ابتدا کار و سپس خانواده را اهمیت می-دهند، در حالی که زنان اغلب براساس انتظارات ساختاری با تقاضاهای همزمان کار و خانواده مواجه می­شوند. آنان نتیجه می­گیرند که زنان در مقایسه با مردان سطوح بالاتری از تعارض کار-خانواده را تجربه می­کنند، آنها همچنین با استناد به وجود تفاوت­های جنسیتی در نوع مجازات افراد در صورت عدم ایفای نقش به این نتیجه می­رسند که احتمالأ جهت تداخل نقش بر حسب جنسیت برای زنان و مردان متفاوت است. بدین ترتیب که زنان تعارض را از خانواده به کار و مردان تعارض را از کار به خانواده تجربه می­کنند.

6-در قضیه ششم، مدل تعارض کار-خانواده با مرحله معینی از زندگی شخص پیوند می­خورد. در این قضیه گرینهاوس و بیوتل از یک سو با استناد به تحقیق بایلن[7] (1970) اظهار می­کنند که تعارض کار-خانواده در مراحل اولیه زندگی شغلی شخص شدیدتر است. فرد در سال­های اولیع اشتغال از هر قلمرو نقش­های کاری و خانوادگی فشارهای قوی­تری می­پذیرد. در واقع یکی از وظایف اصلی فرد شاغل برای اجتماعی شدن در شغل خویش، مواجهه با این فشارهای شغلی و خانوادگی است. از سوی دیگر این احتمال نیز وجود دارد که تعارض کار-خانواده در طول مرحله میانه زندگی شخص شدیدتر باشد، زیرا در مرحله میانی زندگی شغلی (در سن 42-35 سالگی) این احتمال وجود دارد که افراد دوباره به سوی زندگی خانوادگی روی آورند و توجه بیش از حد به کار را مورد تردید قرار دهند.



1-Conolly

2-Greenhaus & Beutell

3-Self-Concept

1-Role Salience

2-Gender

3-Hall

4-Bailyn


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع اعتیاد

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع اعتیاد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 85 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 53
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع اعتیاد

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

نظریه های موجود در تبیین اعتیاد

اعتیاد به الکل و مواد مخدر در طی قرن ها متمادی وجود داشته و مشاهده گران همواره در باره ی سبب شناسی و پویایی آن نظریه پردازی کرده اند.اعتیاد به این مواد،افراد را در هر سنی به دام انداخته است و با توجه به اهمیت موضوع مصرف از الکل و تنباکو ،کوکائین،ماریجوانا و دیگر مواد اعتیاد آور،برخی از پزشکان ،روان شناسان،روان تحلیل گران و روان درمانگران بر آن شده آند که انگیزش افراد به سمت استفاده از الکل و مواد مخدر و همچنین پویایی آن را در میان خانواده ها توصیف نمایند.

در نیمه دوم قرن حاضر تحقیق در باره ی اعتیاد و به ویژه در زمینه زیست شناختی اعتیاد و الکلیسم به میزان قابل توجهی افزایش یافته است .در همین راستا،شاهد گسترش وسیع درمان و الگوهای درمانی نیز هستیم که همگی بر اثر توصیف بیماران معتاد شکل گرفته است.اگر چنین توصیف های روان شناختی صحیح باشند پس حاوی بینش و آگاهی های با اهمیتی هستند که باید حفظ شده و با مفاهیم زیست شناختی جدید آمیخته شوند.

از الگو هایی که اخیرا در زمینه بررسی علت شناسی اعتیاد فعالیت زیادی را داشته است الگوی زیستی روانی است که علم پزشکی با آن سرو کار دارد.اما عملیاتی کردن چنین الگویی سخت و چالش بر انگیز است.یک روان شناسی جدید-روانشناسی که آگاهی های قدیمی زیست شناسی جدید و پویایی های خانواده گروه را با یکدیگر ترکیب می کند-این چالش را تسهیل کرده و اساس روانپزشکی اعتیاد را شکل می دهد.لذا به همین منظور در اینجا دیدگاه ها و نظریه های مختلفی را در زمینه علت شناسی اعتیاد مورد بحث قرار می دهیم تا مقاصد فوق را جامعه عمل بپوشانیم.

نظریه های روان تحلیل گری

قرن بیستم با تولد روان تحلیل گری و رشد سریع نظریه های روان تحلیل گرانه آغاز شد و نظام های روان شناختی بر اساس اطلاعات جمع آوری شده در جلسات تداعی آزاد و تفاسیر آن مبتنی بود و این محصولات نظریه های فروید،یونگ و دیگران را شکل می داد.

نمونه ای از این مکتب ها ی کلاسیک متعلق به هانت[1] و بارنت(1971) [2]بود که اعتیاد و الکلیسم را توصیف می کرد.هانت جنبه ناسازگارانه رفتار معتاد به الکل و گذر وی از واقعیت به دنیای خیال را مورد تا کید قرار داده است.به نظر وی واپس روی [3]به عالم خیال،متعاقب لایه های رشد روانی توام با اعتیاد به الکل و مستی های مکرر،روی می دهد و این واپس روی تا مرحله دهانی ادامه می یابد.او همچنین معتقد است مکانیسم فرافکنی [4]از ویژگی های همه افراد الکلی است.وقتی نوشیدن زیاد و ناسازگارانه شروع می شود،یک چرخه معیوب خود تنبیهی[5]،خود تنبیهی برون ریزی شده[6]،و تنبیه حاصله از محیط ایجاد می شود و منجر به اجتناب از نوشیدن می گردد.

بارنت نظر متفاوتی داشت.وی روی گرایش روان شناختی به استفاده از مواد تاکید می ورزید و اشتیاق به مواد را به عنوان یک بیماری تلقی می کرد و آنرا خوی دارویی [7]عنوان می کرد. او در جریان بررسی های خود یک عنصر زیست شناختی (تحمل[8] نسبت به شنگولی[9]) را شناسایی کرد و به نظر وی در رشد رژیم خوی دارویی (حالتی که در آن مواد برای تنظیم افسردگی مورد استفاده قرار می گیرد که این افسردگی موقع بروز احساس گناه و انتقاد از محیط در اثر مصرف مواد بدتر می شود)تاثیر دارد.رادو عقیده داشت

که اعتیاد یک اختلال خود شیفتگی [10]است که در آن خود [11]با لیبیدو ی [12]بیش از حد طبیعی سرمایه گذاری می شود.او تلاش مایوس کننده فرار از ملامت به وسیله مواد و نیز ترس از اینکه مواد در انجام این وظیفه با شکست مواجه خواهند شد،را تشخیص داد.به علاوه عقیده داشت که سبب شناسی اعتیاد با استناد به لیبیدو به طور نزدیکی با سطح رشد دهانی و میزان همجنس گرایی [13]رابطه دارد که اولی از رشد واپس روی با تثبیت شده [14]و دومی از انحراف رشد ناشی شده است.

در دهه های 1970مصرف الکل و مواد و نیز وابستگی به الکل و مواد فراگیر شد و تقاضا برای درمان این اختلال ها گسترش یافت. در این زمینه آزمایشهای متعددی انجام شد.اما خط بین سلامت و وابستگی آسیب شناختی همچنان تاریک و پیچیده می شد.به همین منظور فهم کسانی که مواد مصرف می کردند برای روشن شدن مشکلات پژوهشی اهمیت خاصی یافت.. در این سال ها وارمسر[15] و خانتزیان [16](1989)بیش از هر نظریه پرداز دیگری توصیف های رهنمون گری در مورد اعتیاد را مهیا ساختند.

وارمسر عناصر اصلی آسیب شناختی روانی یک فرد معتاد به مواد را مشخص کرد.قبل از هر چیز،فرض او بر این بود که آسیب شناسی روانی شدید در آنهایی که وابستگی مزمن به مواد پیدا کرده اند،از اول وجود داشته است. او تصور می کرد برای اینکه درمان موثر باشد.باید ابتدا این مشکلات درونی را فهمید. او همچنین معتقد بود که روان درمانی تنها در مانی است که می تواند در مورد افراد معتاد موثر باشد.وارمسر با ظرافت خاصی دیدگاه روان تحلیل گری را در توصیف آنچه او آن را چرخه معیوب در مصرف وسواس گونه مواد نامیده است،به کار می برد.این چرخه با یک بحران شدید خود شیفتگی شروع و به یک واپس روی منتهی می شود که خود این واپس روی از ناتوانی معتاد در کنترل عاطفه شدید خود ناشی می شود.

وارمسر با الهام از کارهای راسکین[17]و کریستال ،پویایی واپس روی عاطفه اضمحلال دفاع عاطفه را که هسته آسیب شناسی فرد معتاد است ،مورد بررسی قرار می دهد.به نظر وی مصرف مواد،تلاشی برای سازش با ترکیب احساسات دردناک می باشد.

خانتزیان(1989) جهت مشابهی را بر می گزیند و بر عاطفه و دفاع های کشاننده ای متمرکز می شود و می خواهد بفهمد که شخص چگونه با عاطفه و کشاننده های شدید خود رفتار می کند..او به تفسیر کوهوت [18]توجه می کند و عقیده دارد که مواد به صورت جابه جایی دفاع ها در ساختار روانی عمل کرده و به معتاد کمک می کند تا با خشم ،شرم،آسیب و تنهایی کنار بیاید.او این دفاع ها را به منزله نقص های من در مراقبت از خود و خود نظم دهی معرفی می کند.نیاز های شخص سرکوب و انکار می شوند تا شخص از خطر و آسیب خود شیفتگی اجتناب ورزد.وقتی خواسته ها رد شدند ،با یأس مواجه گشته و یا مورد غفلت واقع شدند،شخص احساس پوچی و خالی بودن می کند.در این حال نحوه درمان متضمن کنترل بر اعتیاد و رفتار تخریبی حاصله با استفاده از موسسات و و با تجویز دارو و ارتباط انسانی خواهد بود.برای خانتزیان،رواندرمانی بر خود کمبودی [19]متمرکز است.زیرا این نقص معنا دار مستعد استفاده از مواد می کند که آن هم به نوبه خود سبب می شود شخص برای درمان خود از آن مواد استفاده کند.


[1]. Hunt

[2]Barnett

[3] Regression

[4] Projection

[5] Self punishment

[6] Projected self punishment

[7] pharmacothymia

[8] Ttolerance

[9] Euphoria

[10] Narcisstic

[11] Self

[12]Libido

[13] Hemosexuality

[14]Fixated

[15] Wurmeser

[16] Khantezian

[17] Raskin

[18] Kuhat

[19] Self care


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق ابراز وجود

مبانی نظری و پیشینه تحقیق ابراز وجود
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 69 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 36
مبانی نظری و پیشینه تحقیق ابراز وجود

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

ابراز وجود

ابراز وجود:تعریف و مولفه های آن

ابراز وجود هسته رفتار بین فردی و کلید روابط انسانی به ویژه در جوامع فرد گرا است(جرالد و گاتوس،1999؛نقل از هارجی[1] و دیکسون[2]،2008).

ابراز وجود به توانایی فرد در بیان و دفاع از عقاید،علاقه مندی ها و احساسات خود به نحوی شایسته و بدون اضطراب اطلاق می شود(ولپی[3]،1973نقل از حاج حسنی 1383)

ابراز وجود شکلی از ارتباطات است که به عنوان حمایت شخص از حقوق شخصی اش بدون نادیده گرفتن و یا تخریب حقوق دیگران تلقی می شود.در رفتار ابراز وجود فرد به بیان تفکرات،احساسات و باورها به شکلی مستقیم و صادق می پردازد.ابراز وجود سبب ایجاد توانایی در پایه گذاری روابط بین شخصی سالم به عنوان یک مهارت اجتماعی می شود.بنابراین ابراز وجود به عنوان یک مهارت اجتماعی نقشی مهمی را در روابط اجتماعی بازی می کند(کپاران[4] و همکاران،2009،نقل از ملک پور،1383).

توانایی اکتسابی ابراز وجود احساسات و برتری های فرد او را قادر می سازد به نفع خود عمل کند،بدون هر گونه اضطرابی روی پای خود بایستد احساسات واقعی خود را صادقانه ابراز نماید و با توجه به حقوق دیگران حق خود را بگیرد و به حقوق و شخصیت دیگران نیز احترام بگذارد(البرتی[5] و امونز[6]،1982نقل از ساندرز،2000).

طبق دیدگاه های متداول در جامعه فرد گرا،رفتار ابراز وجود مندانه منجر به ایجاد تساوی در ارتباطات انسانی می گردد و فرد را قادر می سازد تا بر اساس علایقش عمل کتد(آلبرتی وامونز،2001،نقل از هارجی و دیکسون،2008).

به اعتقاد لانگ[7] و جاکوبوسکی[8](1972،نقل از هارجی و دیکسون،2008)ابراز وجود شامل اصرار و پافشاری بر حقوق فردی و بیان افکار،احساسات و باورها به صورت مستقیم،صادقانه و به طریقی مناسب است،به گونه ای که به حقوق افراد دیگر نیز احترام گذاشته شود.همچنین ابراز وجود یک ویژگی رفتاری است که مشخصه آن رفتار اجتاعی مثبت به منظور دفاع از حق یا رسیدن به حق است.ابراز وجود را باید به صورت یک طیف در نظر گرفت که در یک سوی آن رفتار منفعلانه و در سوی دیگر رفتار پرخاشگرانه قرار دارد.حالت قاطعانه و تمایل به ابراز وجود،نه تنها ابراز صحیح خشم و تحریکات دیگر را در بر می گیرد،بلکه همه نوع احساسات گرم و شدیدا محبت آمیز را نیز شامل می شود(آلبرتی و امونز،1385).

(جوارد[9]1971،مورد[10]1968،نقل جونز،2000) مطرح می کنند که توانایی در بیان احساسات،نیاز ها و آرزوها به اشخاص مهم در زندگی،به عنوان یک عامل مهم در سلامت روان محسوب می شود و جوارد بر این باور است افرادی که اطلاعات روشنی در مورد خودشان به دیگران نمی دهند،نه تنها خودشان را از دیگران دور می کنند،بلکه آنها نمی توانند خودشان را از طریق ارتباط دو طرفه و واکنش دیگران بشناسند."مورر"پیشنهاد می کند که ابراز احساس به اشخاص صمیمی،تنش را کاهش داده و از ایجاد احساسات منفی جلوگیری می کند و توانایی ابراز وجود یک روش انتقال احساس و نیاز،به شکل مثبت و بی ضرر است.این نوع ارتباط،پیام های مستقیمی در مورد نیاز ها و امیال به افراد می دهد که در پیش گیری و اصلاح سوء تعبیر ها مفید می باشد.

سبک های پاسخ

برای درک کامل مفهوم ابراز وجود کافی است تمایز بین سبک های پاسخ دهی را از سایر روش های پاسخ دادن را بررسی کنیم.در اینجا سه سبک ارتباطی یعنی سبک غیر ابراز مندانه،سبک ابراز مندانه و پرخاشگرانه را از نظر می گذرانیم.

سبک غیر ابراز مندانه

پاسخ های غیر ابراز مندانه شامل بیان خود به صورت رفتارهای خود فراموشی و پوزش خواهانه می باشند که در این صورت افکار،احساسات و حقوق فردی می تواند به راحتی نادیده گرفته شود(هارجی و دیکسون،2000)،افراد دارای این سبک ارتباطی،تمایل دارند که از تعارض در همه شرایط جلوگیری کنند. این افراد نگرانی ها،را درونی می کنند تا خود را به خطر بیندازند.اعتقاد زیربنایی این افراد آن است که نیاز های افراد دیگر،مهم تر از نیاز های خودشان می باشند و اگر افراد نیاز های خودش را بر آورده کند،دیگران او را طرد خواهند کرد.

در این سبک ارتباطی افراد معمولا دچار حالات زیر می شوند:

-تردید ها و طفره رفتن ها

-موافقت با عقاید دیگران بدون توجه به احساسات شخصی

-بیان نکردن عقاید خود

-فقدان اعتماد به نفس

-ارزش های دیگران را مهم تر از ارزش های خود در نظر گرفتن(هارجی و دیکسون،2000).

سبک پرخاشگرانه

در پاسخ های پرخاشگرانه،ظاهرا هیچ نوع احساس همدردی و درک افراد دیگر در آن موقعیت وجود ندارد.گرچه در اولین نظر ممکن است مشهود نباشد،ولی فرد پرخاشگر عزت نفس پایینی دارد.چنین فردی نمی تواند به دیگران اهمیت و یا فرصت دهد.(ریس[11] و گراهام[12]،1991؛نقل از ساندرز،2000).

پاسخ های پرخاشگرانه به صورت استفاده از درخواست ها،دستور های رک و بی پرده،تهدیدها،استهزاء یا بد رفتاری با دیگران،حقوق افراد دیگر را نقض می کند(هارجی و دیکسون،2000).این افراد از تهدید و کنترل در بر آوردن نیاز هایشان استفاده می کنند و با سایرین به صورت بی ادبانه و صدمه زننده ارتباط برقرار می کنند.اعتقاد زیربنایی این افراد آن است که قدرت و کنترل تنها راهی است که نیاز هایشان را از آن طریق می توانند بر آورده کنند.



[1]Harjy

[2]Diksoon

[3]Veolpi

[4]Keparan

[5]Alberti

[6]Amoonez

[7]Loang

[8]Jakobooski

[9]Jjoard

[10]Mord

[11] Reis

[12]Gerahom


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سرمایه اجتماعی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سرمایه اجتماعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 124 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 61
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سرمایه اجتماعی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سرمایه اجتماعی

تاریخچه سرمایه اجتماعی

دغدغه تنزل روابط اجتماعی، از جمله موضوعاتی است که به کرات در جامعه‌شناسی کلاسیک و معاصر به چشم می‌خورد. به نظر زیمل نتیجه چنین شرایطی، ناپایداری روابط و کاهش اعتماد اجتماعی است. این ایده تنزل روابط اجتماعی نخستین، همچنان در کانون توجه جامعه‌شناسان قرار دارد. جامعه‌شناسان معاصر برای بررسی کمیت و کیفیت روابط اجتماعی از مفهوم سرمایه اجتماعی بهره جسته‌اند (شارع‌پور، 1380؛ 120).ریشه کار صاحبنظران این نظریه را باید در تئوری‌های کلاسیک جامعه‌شناسی جستجو کرد. در واقع سرمایه اجتماعی سابقه تاریخی زیادی دارد و جامه‌ای نو برای تئوری‌های قدیمی‌تر به شمار می‌رود. جامعه‌شناسان اولیه درباره انتقال از گمینشافت[1] به گزلشافت[2] با تأثیر زندگی شهری در حیات انسانی نظرات فراوانی ابراز داشته‌اند. به نظر زیمل[3] فرایندهایی نظیر تقسیم کار فزاینده، عقلانیت مفرط، سلطه روزافزون و نظایر آن سبب پیدایش افسردگی و احتیاط در روابط اجتماعی موجود در کلان شهر شده است، در حالت دلزدگی فرد قادر نیست تفاوت‌ها را دریابد. برای چنین فردی همه انسان‌ها در یک سطح و بدون تمایز ظاهر می‌شوندو در چنین شرایطی اهمیت زندگی از بین می‌رود. تمام امور و فعالیت‌ها یکنواخت می‌شود و رضایت از زندگی کاهش می‌یابد. به موازات افزایش افراد و تراکم فیزیکی، روابط چهره به چهره کارکرد خود را از دست داده و جای خود را به روابط دیگری می‌دهند. به نظر زیمل، نتیجه چنین شرایطی ناپایداری روابط و کاهش اعتماد اجتماعی است (همان؛ 120).

همزمان با کار زیمل، دیدگاه جدیدی نسبت به روابط اجتماعی بعنوان منبعی از معنا و نظم در کار جامعه‌شناس پیشکسوت فرانسوی امیل دورکیم[4] آشکار گردید.دورکیم این اندیشه را بابحث گذار طولانی‌مدت از همبستگی مکانیکی[5] به ارگانیکی[6] مطرح کرد. برای او در گذشته انسجام از نوع مکانیکی بوده به خاطر این که آن فاقد قوه تفکر و از روی عادت و مبتنی بر الزمات و ساختار ثابتی از ارباب و رعیت بوده است. در این ساختارهمه از پایگاه و موقعیت خودوهمچنین موقعیت دیگران باخبر بودند و بعلاوه همه مردم عقاید یکسانی دارند که بر پایه مذهب است امادر انسجام ارگانیکی ساختار اجتماعی، ساختاری پیچیده است و تقسیم کار پیشرفته‌ای دارند (یان کرایب، 1382؛ 127).

همان‌طور که مشخص است در نگاه دورکیم نیز در روند گذار از جوامع مکانیکی به ارگانیکی شاهد نوع تغییر در نوع روابط افراد جامعه هستیم. بطوری که در جوامع ارگانیکی به دلیل ارتباط مستقیم و چهره به چهره فرد میزان مراودات و ارتباط افراد با یکدیگر بیشتر بوده لذا سرمایه اجتماعی نیز بیشتر بوده است. بطوری که وی در بررسی خود بین خودکشی و همبستگی اجتماعی نوعی رابطه را بیان می‌دارد و می‌گوید که خودکشی در دوره‌های تغییر اجتماعی افزایش می‌یابد که ناشی از سست شدن بافت اجتماعی و تضعیف پیوندهای اجتماعی است.

در نظر مارکس[7] نیز آگاهی طبقاتی پرولتاریا -به طبقه برای خود- منجر به انسجام درونی شده که در نتیجه خودآگاهی از استثماری است که توسط سرمایه‌دارانی بوجود آمده است که این انسجام بعنوان یک منبع سرمایه اجتماعی در واکنش به موقعیتی نشان دادن یک طبقه از مردم ناشی می‌شود.

هم‌چنین الکسی دوتوکویل[8] در تشریح دموکراسی آمریکا به نقش زندگی انجمنی و نقش آن در پیشرفت اقتصادی آمریکا اشاره دارد. از نظر وی انجمن‌های داوطلبانه یک چسب اجتماعی ایجاد کرده که به پیوستگی آمریکایی‌ها کمک کرده در حالی که در اروپا پیوندهای رسمی موقعیت و تکلیف در قالب روابط سنتی و سلسله مراتب افراد را در کنار هم نگه می‌داشت (فیلد، 1388؛ 13)به اعتقاد وی زندگی انجمنی یکی از شالوده‌های مهم نظم اجتماعی در یک نظام به نسبت باز است و میزان بالای تعهد مدنی، از بروز استبداد جلوگیری کرده و به مردم آموخته که چطور در زندگی مدنی همکاری نمایند.

در یک نگاه کلی، می‌توان گفت که نویسندگان کلاسیک در پی درک این موضوع بودند که چگونه انسان‌ها ساختارهای اجتماعی پایدار و الگوهای رفتاری را در جهانی که به نظر آنها شهری شدن، صنعتی شدن، عقلانیت عملی پایه‌های سنتی نظم از جمله عادت، ایمان، اطلاعات بدون فکر را از بین برده‌اند ایجاد نمایند. با این حال بطور دقیق به حوزه‌هایی که مفهوم سرمایه اجتماعی به آنها اشاره دارد توجه نکرده یا حداقل به تفصیل آنها را بررسی ننموده‌اند. لذا اصل مفهوم سرمایه اجتماعی در مقاله شخصی به نام هانی‌فن[9] در سال 1916 که در آموزش و پرورش ایالت ویرجینیای آمریکا خدمت می‌کرد بکار گرفته‌ شد. از نظر وی سرمایه اجتماعی شامل دارایی‌هایی است که در زندگی روزانه افراد وجود دارند و به ابعادی مانند: حسن نیت، رفاقت، دوستی و همدردی میان افراد و خانواده‌ها اشاره دارد (غفاری، 1388؛ 80). پس از آن تا حدود نیم قرن این نظریه مسکوت ماند تا آنکه جین جاکوب[10] در اواخر در سال 1961 در اثر خود بنام «مرگ و زندگی در شهرهای بزرگ آمریکا» درباره آن بحث کرد. وی سرمایه اجتماعی را شبکه‌های اجتماعی فشرده‌ای می‌داند که در محدوده‌های قدیمی شهری در ارتباط با حفظ نظافت، عدم وجود جرم و جنایت خیابانی و دیگر تصمیمات در خصوص بهبود کیفیت زندگی در مقایسه با نیروهای حفاظتی و پلیس مسئولیت بیشتری از خود نشان می‌دهند. وی خاطرنشان می‌سازد که "شبکه‌ها، سرمایه اجتماعی غیر قابل جایگزین برای شهر هستند هر وقت که این سرمایه به هر دلیلی از بین رفت درآمد ناشی از آن نیز از بین می‌رود و این درآمد برنمی‌گردد مگر این که سرمایه جدیدی به آهستگی و به گونه‌ای غیرقابل پیش‌بینی جمع شود (به نقل از دلفروز، 1387؛ 99). گلن‌لوری[11] اقتصاددان و ایوان لایت[12] جامعه‌شناس اصطلاح سرمایه اجتماعی را در دهه 1970 برای توصیف مشکل توسعه اقتصاد درون‌شهری بکار بردند.

اولین توضیح و تفسیر یکپارچه از این اصطلاح توسط بوردیو و در سال 1972 انجام شد. وی در تعریف خود از سرمایه اجتماعی تأکیدش بیشتر بر روی شبکه‌های اجتماعی است که دسترسی به منابع گروهی را فراهم می‌کنند. در دهه 1980 جیمز کلمن فصل مهمی از کتاب خود با نام «بنیادهای نظریه اجتماعی» را به بحث سرمایه اجتماعی اختصاص داد و در سراسر این کتاب نیز به توضیح عناصر و اجزای آن پرداخت. در دهه 1990 مفهوم سرمایه اجتماعی توسط بانک جهانی و کتاب «بولینگ تنهایی»[13] رابرت پوتنام معروف شد (پیراهری، 1388؛ 111-110). طی سال‌های 1990 به این سو مفهوم و نظریه‌های سرمایه اجتماعی با استقبال قابل توجه اندیشمندان و محققان رشته‌های مختلف علوم اجتماعی مواجه شده است. بطوری که تعداد مقالات علمی مربوط به سرمایه اجتماعی قبل از سال 1981 در مجموع 20 مقاله، از سال 1991 تا 1995 به 109 مقاله و از 1996 تا مارس 1999 به تعداد 1003 مقاله رسیده است (جان فیلد، 1388؛ 11) و هم‌اکنون سرمایه اجتماعی بدلیل ماهیت و محتوایی که دارد تقریباً با تمامی موضوعات و مسائل مطرح در حوزه انسانی و اجتماعی ارتباط پیدا می‌کند و توانایی سازماندهی جمعی مشارکتی و داد و ستد داوطلبانه برای حل مشکلات گروهی یا عمومی را به حداکثر می‌رساند.

کاواچی و برکمن[14] در بررسی‌های خود به این نتیجه رسیدند :«افرادی که از لحاظ اجتماعی منزوی هستند از نظر سلامت روانی در وضعیت مطلوبی بسر نمی‌برند. شبکه‌های اجتماعی کوچکتر، روابط خویشاوندی کمرنگ‌تر و دریافت حمایت اجتماعی اندک باعث ایجاد افسردگی و یأس در افراد می‌شود» .(به نقل از آرمان، 1390؛ 58) هم‌چنین کلمن بیان می‌دارد که سرمایه اجتماعی بر بیماری یا سلامت هر جامعه تأثیرگذار است. جوامعی که میزان سرمایه اجتماعی آنها به هر دلیل کاهش یابد با گسیختگی‌ها و شکاف‌های شگرفی روبرو می‌شوند (کلمن، 1377؛ 485). یکی از مطالعاتی که در سطح خانواده صورت گرفت نشان می‌دهد که سرمایه اجتماعی احتمال فقیر بودن یک خانواده را در 36/7 درصد کاهش و در مقابل احتمال ثروتمند شدن را در بین ثروتمندان فقط 4 درصد افزایش می‌دهد (به نقل از مویدفر، 1387؛ 3). بنابراین ایده اصلی سرمایه اجتماعی این است که خانواده، دوستان و همکاران و آشنایان فرد دارایی مهمی را تشکیل می‌دهند که می‌توان به هنگام بحران از آن استفاده کرد.به تعبیر پورتس[15] در حالی که سرمایه اقتصادی در حساب بانکی افراد و سرمایه انسانی در مغز افراد قرار دارد سرمایه اجتماعی در درون ساختار روابط یافت می‌شود. برای برخورداری از سرمایه اجتماعی فرد باید با دیگران ارتباط داشته باشد در واقع همین دیگران هستند که منبع واقعی برخورداری از مزایا و امکانات‌اند. (شارع‌پور، 1387؛ 251)

نارایان و پریتچت[16] در بیان اهمیت سرمایه اجتماعی و تأثیرگذاری آن بر بازده‌ها 5 ساز و کار را بیان می‌دارند: (گراهام هابز، 2000؛ 2)

— ارتقا توانایی جامعه در نظارت بر عملکرد دولت

— افزایش امکانات برای کنش مشارکتی جهت حل مشکل

— تسهیل انتشار نوآوری‌ها

— کاهش مشکل کمبود اطلاعات

— افزایش بیمه غیررسمی

برخی از دلایل و کارکردهای مثبتی که موجب مطالعه و توجه به سرمایه اجتماعی گردیده است از قرار زیرند:

-افزایش سلامت روانی افراد از طریق فراهم‌ آوردن حمایت‌های عاطفی و روانی، کاهش عوامل استرس‌زا، کاهش حوادث زندگی مانند از دست دادن شغل. (لهسایی‌زاده، 1386؛ 162)

- از نظر پاتنام تقویت هنجارهای مستحکم بده و بستان (از طریق افزایش هزینه‌های بالقوه جدا شدن) تسهیل جریان اطلاعات از جمله اطلاعات مربوط به شهرت کنش‌گران و تجسم موفقیت‌های گذشته که به تحقق کنش جمعی کمک می‌کند .(جان فیلد، 1386؛ 5)

- سرمایه اجتماعی خصوصاً در شکل جمعی آن، هنجارهای همیاری، اعتمادمی‌تواند افراد جامعه را در حل مشکل کنش جمعی یاری برساند و در آن صورت همه افراد جامعه از برکات آن برخوردار گردند.



[1]- Gemeinschaft

[2]- Gessellschaft

[3]- George simmel

[4]- Emile Durkheim

[5]- Mechanical Solidarity

[6]- Organical solidarity

[7]- Karl Marx

[8]- Alexis de tocqueville

[9]- Hanifan

[10]- Jine jacob

[11]- Glen Loary

[12]- Iven Light

[13]- Bowling alone

[14]- Kawachi & Berkman

[15]- Portes

[16]- Narayan & Pritchett


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمند سازی کودکان خیابانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمند سازی کودکان خیابانی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 131 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 51
مبانی نظری و پیشینه تحقیق توانمند سازی کودکان خیابانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

توانمند سازی کودکان خیابانی

تاریخچه موضوع در جهان

توجه به مفهوم توانمندسازی به صورت‌های متفاوت و با معانی مختلف درگذشته وجود داشته است، با این حال توانمندسازی به معنای امروزی تاریخچه چندان طولانی ندارد. وتن و کمرون[1](1998) اظهار می‌کنند که این مفهوم به هیچ عنوان تازه نیست بلکه در سایر زمینه‌های علوم از جمله روانشناسی، علوم اجتماعی، علوم دینی، سیاسی و نظرات فمنیستی و مبارزات جنبش زنان برای کسب حقوق مدنی خود و همچنین پیرامون کمک‌های اعطایی از جهان غرب و سازمان‌های بین‌المللی و حمایتی مثل سازمان ملل متحد، یونیسف، خوار و بار جهانی و... به کشورهای فقیر و جهان سوم مورد استفاده قرار می‌گرفت.

در زمینه روانشناسی، آدلر(1927) مفهوم "انگیزش تسلط"، وایت(1959) مفهوم "انگیزش اثرگذاری"، بریهم(1966) مفهوم "واکنش روانشناختی" و هاتر(1978) "انگیزش شایستگی" را مطرح کرده‌اند. در هر یک از مطالعات یاد شده، توانمندشدن به معنی تمایل افراد به تجربه خودکنترلی[2]، به خود اهمیّت دادن[3] و خود آزادسازی می‌باشد(عبدالهی، 1385: 22-21).

شاید بیشترین تشابه مفاهیم دیگر را با توانمندسازی، قبل از هر کسی بتوان در آرای هگل فیلسوف آلمانی پیدا کرد. هگل در آرای خود به مفاهیمی همچون نقد، شکوفایی، نقد عمومی و مشارکت توجه خاصی کرده است و بیشتر از اینکه ویژگی افراد توانمند و غیرتوانمند را بیان کند به خصوصیات جامعه توانمند می‌پردازد. بعد از هگل هم سایر اندیشمندان و جامعه‌شناسان این سنت را ادامه دادند برای مثال سرانجام مباحث و نظریه‌های آنها به مشارکت بویژه مشارکت مدنی، توسعه اجتماعی، وجود نهادهای خصوصی و گسترده، جنبش‌های مثبت اجتماعی، تلاش‌های جمعی برای حل معضلات و مفاهیمی همچون خودیاری و دیگریاری ختم می‌شود که قرابت موضوعی و معنایی زیادی با توانمندسازی دارند (فاطمی، 1391: 22-21).

در دین‌شناسی، مجادلات درباره اختیار و اجبار، خودرائی درمقابل تسلیم، قضا و قدر در مقابل ایمان درطول قرن‌ها مطرح بوده است. در جامعه‌شناسی مفهوم توانمندشدن در مورد جنبش‌هایی که در آن مردم برای آزادی و کنترل اوضاع و احوال شخصی خود مبارزه می‌کردند، معنی پیدا کرد. ریشه همه این مباحث، اشکال تغییریافته مفهوم توانمندسازی در مقابل ناتوانی و درماندگی است (ابطحی و عابسی، 1386: 19).

اگرچه مفهوم توانمندسازی در مددکاری اجتماعی از گذشته وجود داشته ولی در دهه 1990 وارد بسیاری از شکل‌های فعالیت مددکاری اجتماعی شد بویژه، به کار فردی، به مثابه «قدرت‌بخشی»[4] نگریسته می‌شده است، اگرچه، کاربردهای اصلی این واژه در مددکاری اجتماعی بیشتر در کار با گروه‌های تحت ستم بوده است، تا اینکه دربارۀ افراد بکار برده شود (پین، 1391: 547-546).

ریشه اصلی توانمندسازی در اصل به انقلاب صنعتی و پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و به تبع آن انقلاب در مدیریت بر می‌گردد(بلانچارد، کارلوس، راندلف، 1378: 22 به نقل از شیخی، 1387). نیمۀ دوم قرن نوزدهم و نیمۀ اول قرن بیستم با تداوم توسعۀ سرمایه‌داری نامتوازن و نابرابر و پیدایش استثمار و جنگ‌های هولناک اوّل و دوم جهانی و آوارگی و مهاجرت گسترده در مقیاس جهانی و جهانی شدن فرآیند استثمار و بهره کشی به وخامت اوضاع کودکان و نوجوانان بویژه در جوامع فقیر و درحال توسعه منجر شد. اصطلاح توانمندسازی به معنای امروزی در کار با کودکان خیابانی از دو دهه 1980 و 1990 بسیار رایج و مسئله روز شده است که به اختصار به آن پرداخته می‌شود:

2-2-1 توانمندسازی کودکان مفهومی جدید در دهه 1980

توانمندسازی در گفتمان عمومی خود می‌تواند در کاهش فقراز طریق دیگران مهّم، فعالیت‌های اجتماعی، سیاسی،اقتصادی واثرات آموزشیبکار برده شود. توانمندسازی یک اصطلاحی است که خاستگاه آن را می‌توان به اجتماع و جنبش‌های اجتماعی از 1960 و 1970مرتبط دانست. توانمندسازی در این دوره با مشارکت جامعه،به حاشیه رانده شدن فقرا، اقلیت‌ها و پتانسیل سازمان‌های مردمی مرتبط بود[5]. زمانی که توجه زیادی به مشارکت اجتماعی،اقلیت ضعیف و نقش ایفا شده توسط سازمانهای مردمی شد. با این حال، یک ‌درک جامع از چگونگی رسیدن به توانمندسازی در هر دو سطح فرد و جامعه وجود ندارد(Rocha 1997: 31).

2-2-2 توانمندسازی کودکان معانی گوناگون در دهه 1990

افزایش در ادبیات توانمندسازی اجتماعی در 1980 و 1990 صورت گرفت که در این دهه شاهد تنوعی از مبانی هستیم و روچا یکی از برنامه‌ریزان اجتماعی است که برای پرداختن به تفاوت‌ها و شباهت‌ها در ادبیات موجود از طریق مدل نردبان توانمندسازی می‌پردازد. او پنج نوع از توانمندسازی را در مفهوم نردبان توانمندسازی ارائه داد و از طریق چهار ابعاد: منبع، فرآیند، اهداف، تجربه و قدرت مورد مطالعه قرار داد (Rocha 1997: 37). نظریه توانمندسازی بالغ در دهه‌های 1980 و 1990 رشد کرد و در اشکال مختلف در جوامع در روانشناسی اجتماعی،مددکاری اجتماعی، علوم‌سیاسی، فمینیسم، برنامه‌ریزیو مطالعات توسعه مورد بحث قرار گرفته است. اغلب در مورد گروه‌های به حاشیه رانده شده، مانند زنان و مردمان بومی، در جهان سوم مورد استفاده قرار گرفته است[6].

2-3 تاریخچه موضوع در ایران

علی‌رغم اینکه توانمندسازی به عنوان هدف غایی برنامه‌های رفاه اجتماعی و به ویژه مددکاری اجتماعی است، با این وجود به صورت برنامه‌ای هدفمند و سازمان یافته در کشور وجود نداشته و تنها اخیراً مورد توجه جدی قرار گرفته است(کیمیایی، 1390: 75) لذا نمی‌توان برای آن تاریخچه‌ای را در نظر گرفت بنابراین در اینجا تنها به ذکر تاریخچه‌ای کوتاه از توجه به کودکان خیابانی در ایران بسنده می‌شود.

تعاریف و دیدگاه‌ها در ساختار سنتی جامعه ایران تا قبل از دوره معاصر، عمده‌ترین منبع و عامل حمایتی از کودکان خیابانی، ساختار سنتی و گسترده خانواده و شبکه خویشاوندی بوده است. مطالعات آریه[7] نشان می‌دهد که جوامع در ابتدا هیچ تمایزی بین کودکان و بزرگسالان قائل نمی‌شدند و در واقع کودک مینیاتوری از بزرگسالان تلقی شده و مشابه با بزرگسالان با آنها برخورد می‌شد (سبحانی، 1385: 124).

مطالعات تاریخی حاکی از آن است یکی از اولین سیاستهای حکومت که به طور خاص، در مورد کودکان اجراء شده است-درکنار مسئله تعلیم و تربیت-به دوره قاجاریه برمی‌گردد: «نخستین کوشش‌ها برای تحول در زندگی کودکان امروز، به روزگار صدارت میرزا تقی‌خان امیرکبیر باز می‌گردد که در سال 1229شمسی قانون آبله‌کوبی کودکان را به اجرا گذاشت» (سایت شورای کتاب کودک به نقل از محمد زاده ساری، 1387: 30). مواجهه بیشتر ایران با مدرنیته و فرآیند نوسازی درجامعه ایران درقرن اخیر بویژه پس از روی کارآمدن حکومت پهلوی، تحولات اجتماعی که زمینه‌ساز گسترش آسیبهای اجتماعی کودکان و افزایش کودکان خیابانی بوده از قبیل گسترش فقر و نابرابری‌های اجتماعی، رشد شهرنشینی، مهاجرت و حاشیه‌نشینی و دگرگونی در ساختار و مناسبات خانواده گسترده یا شکل‌گیری دولت مدرن، مجموعه‌ای از اقدامات و برنامه‌های رفاه و تأمین اجتماعی برای اقشار آسیب‌پذیر، خانواده و کودکان خیابانی در ساختار حکومت و نهادهای وابسته به ‌آن شکل گرفت از جمله نخستین موسسات جدیدی که برای این کودکان در ایران دوره معاصر بوجود آمد پرورشگاه بود (محمد زاده ساری، 1387: 30).

اساساً پیدایش کودکان خیابانی پدیده‌ای مدرن و ناشی از تحولات اخیر در جوامع بشری است و در تاریخ ایران به دلیل حوادث و وقایعی همچون حوادث طبیعی و جنگ‌ها زمینه پیدایش این کودکان همواره بوده است و نهادهای خیریه به ارائه خدمات به این کودکان پرداخته‌اند.


[1]Veten & Cameron

[2]Self-control

[3]Self-importance

[4]Empowerment

[5]ریشه های تاریخی نظریه توانمندسازی در اندیشه مارکسیستی یافت می شود.در دهه 1960 و 1970 تجدید حیات علاقه به ایدئولوژی مارکسیستی وجود دارد، و این ایده از توانمندسازی در این زمان ظاهر شده، در برخی از محافل مرتبط بود، به مبارزه طبقاتی و سرنگونی طبقه حاکم سرمایه داری است.در مطالعات توسعه، بحث توانمند سازی نه تنها به مبارزه طبقاتی بلکه به مبارزه جهانی جنوبی در برابر جهان شمال شد. نظریه توانمند سازی اغلب در چنین مباحثی تنها به نظریه نئومارکسیستی توسعه مرتبط است.برای نگاه به چگونگی شکل گیری نظریه توانمندسازی، نگاه کنید به:

Alinsky ،1969 Arnstein ، Boyte 1980، Klark 1965، Fredmann 1973،

[6]Goldsmith and Blakely, 1992; Friedmann, 1992; Jacobs, 1992; Krumholz & Forester, 1990; Rappaport, 1984, 1985, 1987; Regalado, 1988; Trickett, 1984; Zimmerman, 1990

[7]مورخ انگلیسی


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سواد رسانه ای

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سواد رسانه ای
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 51 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سواد رسانه ای

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سواد رسانه ای

مفهوم سواد رسانه ای

از اوایل دهه 1370 و به خصوص اواخر دهه 1380 به موازات افزایش بهره گیری از دستاوردهای مدرنیته در کشور سریال های ماهواره ای از طریق قاب تلویزیون تا پاسی از شب انیس و جلیس خانواده های ایرانی شدند. تلویریون های ماهواره ای به ویژه از نوع فارسی زبان آن در چارچوب نظریه هژمونی با ایجاد سونامی پخش سریال های عامه پسند به بازمهندسی کیان خانواده پرداخته, به تغییر سبک زندگی در مسیری مغایر با باورهای مذهبی و ملی مبادرت ورزیده اند تا آن جا که به گواه اکثر صاحب نظران, روح غالب سپهر گفتمانی خانواده ها را بازگویی روایت های نازل سریال های سطحی تلویزیون های ماهواره ای و بازنمایی زوایای شخصیت های بی هویت آن سریال ها تشکیل می دهد. در چنین فضایی سواد رسانه ای کمک می کند تا چگونگی استفاده از رسانه ها و منابع اطلاعاتی آن ها یاد گرفته شود. این که از بین اطلاعات ارائه شده توسط رسانه ها چه چیزهایی انتخاب و چه چیزهایی کنار گذاشته شود, به دانش رسانه ای فرد برمی گردد. به بیان دیگر سواد رسانه ای را می توان قدرت مخاطب در تجزیه و تحلیل پیام های رسانه ای مختلف همراه با نگاهی انتقادی به محتوای آن ها دانست.

بر اساس نظر پاتر بسیاری از افراد واژه سواد را با رسانه های چاپی مرتبط دانسته و آن را معادل توانایی خواندن قلمداد می کنند. برخی نیز در رویارویی با رسانه های دیگر هم چون فیلم و تلویزیون, این اصطلاح را به سواد دیداری بسط می دهند. نویسندگانی دیگر نیز از اصطلاحاتی نظیر سواد رایانه ای و سواد خواندن استفاده می کنند اما هیچ یک از این ها معادل سواد رسانه ای نیست بلکه صرفا اجزای سازنده آن محسوب می شوند. سواد رسانه ای شامل تمام این توانایی های ویژه و نیز چیزهایی دیگر است. اگر فرد خواندن بلد نباشد از رسانه های چاپی چیزی زیاد دستگیرش نمی شود. اگر در درک آداب دیداری و روایی مشکل داشته باشد نمی تواند از تلویزیون یا فیلم چیزی زیاد بفهمد. اگر نتواند از رایانه استفاده کند از آن چه به مرور زمان در مهم ترین رسانه رخ می دهد بی خبر می ماند.

در واقع سواد رسانه ای فراتر و عمومی تر از این توانایی های ویژه بوده و عبارت است از مجموعه ای از چشم اندازها یا جنبه های فکری که انسان برای قرار گرفتن در معرض رسانه, فعالانه از آن ها بهره برداری می کند تا معنای پیام هایی را که با آن ها رو به رو می شود تفسیر کند. افراد چشم اندازهای خود را با استفاده از ساختارهای دانش خود می سازند و برای ساختن ساختار دانش به ابزار و مواد اولیه نیاز دارند. این ابزار, مهارت های انسان و ماده اولیه, اطلاعات به دست آمده از رسانه ها و دنیای واقعی است. استفاده فعالانه از رسانه ها بدان معناست که فرد از پیام ها آگاه است و به طور خودآگاهانه با آن ها تعامل دارد. به طور سنتی سواد رسانه ای به توانایی تحلیل و ارزیابی محصولات رسانه ای و به طور گسترده تر به ایجاد ارتباط موثر از طریق نگارش خوب اطلاق می شود. طی نیم قرن گذشته سواد رسانه ای شامل توانایی تحلیل شایسته و به کارگیری ماهرانه روزنامه نگاری چاپی, محصولات سینمایی و مبادلات رایانه ای شده است(براون,1385,ص44).

کانسیداین سواد رسانه ای را توانایی و قدرت دسترسی، تحلیل، ارزیابی و انتقال اطلاعات و پیام‌های رسانه‌ای می داند که می‌توان در چارچوب‌های مختلف چاپی و غیر چاپی عرضه نمود(کانسیداین,1379,صص2و3).

عده ای معتقدند سواد رسانه ای توانایی بررسی و تجزیه و تحلیل پیام هایی است که شخص روزانه در معرض آن ها قرار می گیرد و لازم است توانایی و مهارت تفکر نقادانه بر محتوای تمام رسانه ها را داشته باشد. سواد رسانه ای سئوالاتی در مورد یک برنامه و این که چه نکاتی مهم در آن وجود دارد را مطرح می کند و به ما می گوید چه عواملی در تولید یک برنامه مانند انگیزه ها, سرمایه ها, ارزش ها و مالکیت آن می تواند دخالت کند و اثبات این نکته که آگاهی از این عوامل چگونه می تواند نوع و کیفیت محتوای یک برنامه را تحت تاثیر قرار دهد(پاتر,1385,ص19).

بارون, مدیر بخش چند رسانه ای و عضو هیئت مدیره آموزشکده زبان انگلیسی مونترال, سواد رسانه ای را جزو مولفه های باسوادی پنداشته; باور دارد امروزه افراد باسواد باید:

الف) توانایی رمزگشایی, درک, ارزیابی و کار با اشکال مختلف رسانه را داشته باشند;

ب) بتوانند متن صدا و تصویر را بیافرینند یا ترکیبی از این عناصر را داشته باشند(قاسمی,1385,ص87).

ردینگ, کمیسیونر جامعه اطلاعاتی و رسانه ای اتحادیه اروپا در تعریف سواد رسانه ای می گوید که در عصر دیجیتالی, سواد رسانه ای برای شهروندان کامل و فعال، بسیار مهم است. توانایی خواندن و نوشتن یا سواد قدیمی دیگر در این دوران کافی نیست و مردم باید آگاهی بیشتر برای ابراز نظرات خود و تفسیر اظهارات دیگران به ویژه در وبلاگ ها، موتورهای جست وجو یا تبلیغات را داشته باشند. وی اظهار می دارد که طرح های کمیسیون مزبور سه حوزه را مد نظر قرار می دهد:

الف) سواد رسانه ای برای ارتباطات بازرگانی که دربرگیرنده مسایل مربوط به تبلیغات است;

ب) سواد رسانه ای برای آثار صوتی و تصویری که بخشی از آن به آگاهی از فیلم های اروپایی و افزایش مهارت های خلاقیتی مربوط است;

ج) سواد رسانه ای برای محتواهای آنلاین[1].

مساریس می گوید که سواد رسانه ای، دانایی نسبت به نحوه کارکرد رسانه ها در جامعه است... لوئیس و ژالی معتقدند سواد رسانه ای عبارت است از فهم و درک محدودیت های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و فناورانه خلق، تولید و انتقال پیام ها... روبین معتقد است تمامی تعریف ها بر دانش، آگاهی و عقلانیتی خاص تکیه و تأکید دارند و آن پردازش شناختی اطلاعات است. عمده آن ها بر ارزیابی انتقادی پیام ها متمرکز می شوند در حالی که برخی نیز تبادل و انتقال پیام ها را در بر دارند. پس سواد رسانه ای مقوله ای است راجع به فهم منابع و فناوری های ارتباطی، رمزگان به کار رفته، پیام هایی که تولید شده و گزینش، تفسیر و تأثیر آن پیام ها(باکینگهام،1389,صص16و17).

سیلوربلت, پنج مؤلفة برای تعریف سواد رسانه ای بیان می کند:

الف) به دنبال آگاهی از اثرات رسانه ای بر فرد و جامعه باشیم;

ب) در این فرایند جمعی که بین فرستنده و مخاطب نوعی تعادل متقابل ایجاد می شود، چه نوع فهم و درکی ایجاد می شود;

ج) بحث و مطالعه در حوزه توسعة راهبردهای تجزیه و تحلیل پیام های رسانه ای به سوی مخاطب;

د) محتوای برنامه های تولید شده رسانه ها به مثابه یک متن، چه بینشی نسبت به رسانه در جامعه و در دوره فرهنگ معاصر خود ایجاد می کند;



[1] www.aftabir .com/articles/view/applied_sciences/communication/c12c1232184306_media_p1.php


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق منابع تکوین خود

مبانی نظری و پیشینه تحقیق منابع تکوین خود
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 43 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24
مبانی نظری و پیشینه تحقیق منابع تکوین خود

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مشاوران در ارتباط با تکوین خود منابع متعددی را ذکر نموده اند که بر اساس آن،خود در انسان ها شکل یافته و تحول می یابد.شونمن[1]( 1981نقا از یونسی1382)با مروری بر مطالعات و تحقیقات انجام شده در مورد خود،توانست سه منبع را به عنوان منابع اصلی تکوین خود ذکر کند:

1-خود مشاهده گری [2]

2-مقایسه اجتماعی[3]

3-پسخوراند های اجتماعی[4]

این مشاور اعتقاد دارد که به کارگیری هریک از این منابع بر اساس اقتضای مراحل مختلف تحول روانشناختی می باشد.به گونه ای که کودکان در سنین پایین(بعد از سه سالگی)در ابتدا شروع به استفاده از مقایسه اجتماعی می کنند.در سنین بالاتر از شش سالگی کودکان بیشتر از منبع پسخوراند های اجتماعی استفاده می کنند.در سنین بالای بلوغ و نوجوانی استفاده از خود نظاره گری به اوج خود می رسد(روزنبرگ[5]،1985 به نقل از یونسی،1382) در سنین جوانی و بزرگسالی به نظر می رسد که تمام انسان ها اعم از زن و مرد به نحوی این منابع را استفاده می کنند.اگر نگاهی اجمالی به خود در انسان ها بیاندازیم حضور این سه منبع را در فرآیند تکوین خود می بینیم.در این زمینه تفاوت های فردی در تمام انسان ها وجود دارد به گونه ای که بر اساس میزان استفاده از این منابع و این که هر یک از این منابع چه مقدار سهم در تکوین خود دارند افراد تفاوت های بارزی با یکدیگر داشته و بر این مبنا میزان سلامت و یا نا بهنجاری روانی افراد در سطح فرد و اجتماع مشخص می شود(بندورا،1994).

1-خود مشاهده گری:

ما انسان ها بسیاری از موارد خود را مورد مداقه قرار می دهیم و با این مشاهده گری علاوه بر این که بر حالات،افکار و احساسات خود،آگاهی می یابیم،بسیاری از تغییرات مهم را در خود ایجاد می کنیم.بسیاری از موارد این منبع در کنار منابع دیگر و در مواقعی به تنهایی عمل می کند.برای مثال زمانی که ما غمگین و یا مضطرب هستیم و یا احساس دردی داریم،تلاش میکنیم که کاری کنیم و تغییری ایجاد کنیم تا از این وضع رها شویم.توسط منبع خود مشاهده گری می توانیم عادات و رفتارهای نامطلوب را در خود کنترل نموده یا حذف کنیم.توسط این منبع می توان از وقوع رفتاری خاص در خود جلوگیری کرد.کودکان با استفاده از تکنیک خودمشاهده گری و در قالب درجه ای از خود نظاره گری،قادرند بسیاری از رفتارهای نامطلوب را در خود کنترل نموده و اصلاح نمایند.این منبع با به کار گیری سیستم خود تنظیمی می تواند بسیاری از افکار،عواطف،و در کل شناخت ما را تحت کنترل در آورد. حتی این منبع با باز نمودن باب فراشناخت،می تواند به عنوان عاملی در ایجاد و ابقای بسیاری از اختلالات روانی و یا درمان آنان مدنظر قرار گیرد(همان منبع).یکی از مشاوران با ارائه تدوری خاصی تاکید دارد که مردم توسط مشاهده نمودن رفتار ظاهری خود،افکار و احساسات داخلی و شرایط تحریکی خود،می شناسند.این تئوری ارزش بسیار بالایی برای خود هوشیاری به عنوان اساسی برای دانش خود قائل است.این هشیاری از خود دو نوع است.

1-خود هشیاری مفعولی:هشیاری در مورد خود به عنوان موضوع جدا از محیط اطراف فرد،مد نظر قرار می گیرد و فرد در این فرآیند تمرکز بر خود،جدا از اطراف خود است.

2-خود هشیاری فاعلی:که تمرکز بر محیط اطراف بیش تر از خود است. خود هشیاری نوع اول ،اشتغال ذهنی با خویشتن است که در سنین بالای نو جوانی اتفاق می افتد(دوره هویت جویی)در حالی که در نوع دوم،آگاهی از خود موضوعی می با شد بر اساس آن چه دیگران مشاهده می کنند.این نوع خود هشیاری در اوایل دوره نوجوانی قبل از 14 سالگی اتفاق می افتد که نتیجه آن اضطراب اجتماعی می باشد.

آنچه مسلم است این منبع(خود مشاهده گری)نقش مهمی در رابطه با تکوین خود داراست و هرچه انسان مسن تر می شود و از کودکی به سمت بزرگسالی می رود،شاید سهم این منبع در جهت دهی و هدایت کنش های مختلف خود بیش تر می شود(یونگ،1960).

2-مقایسه اجتماعی

مقایسه اجتماعی منبع مهمی در ارزیابی و تکوین خود می باشد. این منبع به افراد کمک می کند که هر گونه بی ثباتی در ارزشیابی خود را کاهش داده و کنترل کنند.

مشاهده وضعیت دیگران منبع اطلاعاتی مهمی برای تکوین خود است که در فرآیند مقایسه خود با دیگران عملی می شود.فستینگر بر این باور بود که مردم ترجیح می دهند تا خودشان را توسط خصوصیاتی ارزشیابی کنند که سر راست،غیر ذهنی و ملموس باشد.زمانی که این خصوصیات و معیار ها وجود ندارند،آنها تمایل دارند که خودشان را در مقایسه با دیگران ارزیابی کنند زیرا که دیگران به عنوان معیارهای عینی برای آنان مطرح می شوند.شاید یکی از دلایل برای استفاده زودهنگام کودکان از این منبع،همین ملموس بودن و عینی بودن آن باشد.بعضی از مشاوران فرآیند مقایسه اجتماعی را در میان بزرگسالان و کودکان از دو بعد مورد ملاحضه قرار می دهند:

1-مقایسه با بالاتر از خود(و یا ادراک دیگران در سطح بالاتر از خود)که همواره نارضایتی از خود را برای فرد مقایسه کننده در پی دارد حتی اگر فرد در شرایط بالا و خوبی از امکانات و خصوصیات باشد(کش،1990،نقل از یونسی،1382).


[1] Schoeman

[2] Self observation

[3] Social comparison

[4] Social feedback

[5] Resenberg


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازمان های مردمی حمایت از کودکان خیابانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازمان های مردمی حمایت از کودکان خیابانی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 53 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سازمان های مردمی حمایت از کودکان خیابانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سازمان های مردمی حمایت از کودکان خیابانی

سازمانهای مردم نهاد و مفاهیم آن

سازمانهای مردم نهاد که به اختصار [1]NGO نامیده می‌شوند در دنیای معاصر جایگاه و کارکرد بسیار مناسبی دارند. روند حرکت جوامع پیشرفته به سوی واگذار کردن بیش از پیش این امور به این سازمانها و تلاش بیش از پیش این سازمانها در جهت حل مسائل و مشکلات افراد جامعه بر مبنای توانایی‌ها و قابلیت‌های محلی، باعث افزایش توجه روز افزون به این سازمان‌ها شده است. در اینجا به توضیح مختصری درباره سازمانهای مردم نهاد و وظایف و کارکردهای آنها در جامعه پرداخته می‌شود:

2-5-1 تعریف سازمانهای مردم نهاد

با اینکه سازمانهای غیردولتی و مردم‌نهاد مفهومی است که نمی‌توان تعریفی خاص، دقیق و جامع و تاریخچه پیدایش معینی برای آن قائل شد، با این حال رشد بی‌سابقه اینگونه سازمانها و کارکرد خارق‌العاده آنها در حل معضلات و نابهنجاری‌های بشری، خاصه در شهرها، باعث شده است تا از مفهومی تقریباً ناشناخته با حیطه وظایفی ثابت و محدود به گونه‌ای شگفت‌آور تغییریافته و به بازیگری قدرتمند در عرصه ملّی و بین‌المللی تبدیل شود و توانایی تأثیرگذاری هرچه بیشتری را- گاهی همدوش دولتها و سازمانهای بین‌المللی- کسب کنند. از سوی نهادهای بین‌المللی و پژوهشگران، تعاریف مختلفی از سازمانهای مردم نهاد عنوان شده که در اینجا به چند مورد از مشهورترین این تعاریف اشاره می‌شود:

1) در سطح بین‌المللی، واژه سازمانهای غیردولتی برای نخستین بار در قطعنامه شورای اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل در فوریه 1950 این‌گونه مورد استفاده قرار گرفت: هر نوع سازمان بین‌المللی که با موافقت دولتی ایجاد نشده باشد سازمان غیردولتی محسوب می‌شود. از آن پس واژۀ NGO برای انواع متعدد سازمانهایی که در درون مرزهای هرکشور فعالیت می‌کنند بکار گرفته شد (سازمان ملل، 1992 به نقل از ببری، 1384)

2) بانک جهانی سازمانهای مردم نهاد را به چند دسته تقسیم می‌کند: الف- سازمانهایی که برای جامعه و از سوی آن تشکیل یافته و دولت در آن دخالتی ندارد. ب- سازمانهایی که در درون خود حالت منعطف و دموکراتیک داشته و تلاش می‌کنند تا خالی از مقاصد منفعت طلبانه برای خویش، به مردم خدمت کنند. ج- سازمانی با ساختار غیرانتفاعی و ماهیتی داوطلبانه و توسعه محور است. د- سازمانی که به احزاب سیاسی وابستگی نداشته باشد و برای کمک، توسعه، بهداشت و سلامت جامعه فعالیت می‌کند. ه- سازمانی که تلاش دارد کیفیت‌زندگی افراد را با تأکید بر علل ریشه‌ای مشکلات ارتقاء بخشد (بانک جهانی، 2001: 246).

3) سازمان ملل متحد اصطلاح NGO را به گروههای غیرانتفاعی داوطلبانه از شهروندان جهانی اطلاق می‌کند که در سطح محلی، ملّی و بین‌المللی تشکیل شده باشند. آنها نظرات و ارزیابی‌های کارشناسی خود را ارائه می‌دهند و به مثابه مکانیسم هشداردهنده عمل می‌کنند، همچنین آنها در اجرای توافقنامه‌های بین‌المللی همکاری و نظارت دارند. درتعریف دیگر از سازمان ملل آمده است: گروهی از افراد که داوطلبانه و با هدف غیرانتفاعی گردهم می‌آیند و درسطح محلی یا بین‌المللی فعالیت می‌کنند (سازمان ملل متحد، 1992 به نقل از جوانی، 1390: 55).

4) اداره اطلاعات عمومی سازمان ملل: به هر سازمان غیردولتی و داوطلبانه‌ای اطلاق می‌شود که درسطح محلی، ملّی یا بین‌المللی فعالیت دارد و افرادی با علائق مشترک، آن را اداره می‌کنند. خدمات انسان دوستانه، توجه دادن مردم به اعمال دولت، نظارت برسیاست‌های اتخاذ شده ازسوی دولت و تشویق به مشارکت سیاسی در امور خارجه، در شمار فعالیتهای این سازمانها قرار می‌گیرند. سازمانهایی از این دست، با تحلیل و کارشناسی امور، نقشی مشابه سازوکارهای هشداردهنده را بازی می‌کنند.

5) شورای اروپا[2] برای سازمانهای غیردولتی تعریف ذیل را دارد: «سازمانهای غیردولتی، جمعیت‌ها یا جنبش‌ها یا گروههایی هستند که مستقل از دولت، بدون قصد منفعت‌طلبی و در جهت منافع خاص همچون مسائل شغلی، اجتماعی، فرهنگی، تجاری، سیاسی، علمی، انسان‌دوستانه، مذهبی و... تشکیل گردیده‌اند»(ببری، 1383).

دایان اتو[3] تعریف ذیل را ارائه داده است: «یک سازمان غیردولتی، شخصیتی غیرانتفاعی است که اعضای آن، شهروند یا مجموعه‌ای از شهروندان یک یا چند کشور است که نوع فعالیت آن به منظور پاسخگویی به احتیاجات افراد جامعه و یا جوامعی که سازمان مذکور با آن همکاری می‌نماید تعیین می‌شود».

تعریف سالامون لستر و هلمونت آنهی‌ار[4]: «سازمان غیردولتی، تشکل مستقل، منعطف، دموکراتیک و غیرانتفاعی است که فعالیتهای خود را در جهت کمک به تقویت بنیه‌های اقتصادی و اجتماعی گروههای حاشیه‌ای، حل معضلات عامه و گاه رفع مسائل قشری خاص متمرکز نموده است».

غفاری و نیازی(1386) عنوان می‌کنند که «این سازمانها شامل گروهها و نهادهای بسیاری هستند که به طور کامل، مستقل از حکومت عمل می‌کنند و در درجه نخست، همکاری و انسان محوری را بر هدف‌های تجاری ترجیح می‌دهند» (غفاری، نیازی، 1386: 172 به نقل از جوانی، 1390).

نمازی(1380) سمن‌ها را نهادی مستقل و بدون وابستگی به دولت می‌داند که بدست افرادی خیرخواه و بشردوست اداره می‌شوند و اهداف مشترک و معینی دارند و نسبت به جامعه مدنظر خود احساس مسئولیت می‌کنند (نمازی، 1380: 251).

برای اینکه در این پژوهش یک تعریف اساسی برای آغاز سخن وجود داشته باشد و از آنجا که پژوهش در جامعه ایران انجام گرفته، تعریف ارائه شده در بانک اطلاعات سازمانهای غیردولتی ایران به عنوان اساس کار انتخاب و بیان می‌شود. در این تعریف آمده است: «سازمانی غیردولتی محسوب می‌شود که تشکیلات و ساختاری مشخص داشته، غیرحکومتی باشد، همچنین عمده اعتبار آن از بخش غیردولتی تأمین شود، نیز غیرانتفاعی و داوطلبانه بوده، پاسخگوی تمام یا بخشی از نیازهای جامعه خود باشد».

2-5-2 ویژگی‌های سازمان‌های مردم نهاد

از آنجا که این سازمانها از لحاظ نوع فعالیت و وظایف، حوزه کاری، وسعت جغرافیایی و زیرپوشش، تعداد اعضا و مسائلی از این قبیل دارای تنوع و گستردگی زیاد هستند، از نظر متخصصان و مسئولان ذیربط دارای ویژگی‌های مختلفی هستند که برخی از آنها ویژگی عام این سازمانها به شمار آمده و مورد قبول همگان می‌باشد و برخی دیگر از آنها نیز خاص برخی از آنها می‌باشد. از آنجا که شناخت این سازمانها از طریق شناخت ویژگی آنها امکان‌پذیر است، در ادامه به ویژگی‌هایی که محققان و مسئولان ذیربط این سازمانها برای آنها برشمرده‌اند، پرداخته می‌شود. از مجموع بررسی‌های صورت گرفته در زمینه سازمانهای غیردولتی و نیز شناسایی و تمیز سازمانهای مختلفی که با چنین هدف و فلسفه‌ای فعالیت می‌کنند، می‌توان ویژگی‌های زیر را مورد تأکید قرار داد:

1- غیرانتفاعی بودن[5]: این سازمانها با انگیزه سودجویانه شکل نگرفته‌اند و در پی کسب سود برای اشخاص یا دسته‌های خاص نیستند. هرچند می‌توانند در فعالیتهای بازرگانی شرکت کرده تولید سود و سرمایه کنند، سود و سرمایه‌ی آنها باید صرفاً برای اجرای مأموریت سازمان به مصرف برسد یا در سازمان سرمایه‌گذاری شود.

2- نداشتن وابستگی به دولت[6]: سازمانهای غیردولتی را مردم تأسیس می‌کنند و عموماً دولت در ایجاد و مدیریت آنها نقشی ندارد از قبیل انجمن‌ها، مجامع، گروههای حرفه‌ای و سازمانهای خیریه و مذهبی. به دیگر سخن این سازمانها در ساختار دیوانسالاری دولتی جایی ندارند. با وجود غیردولتی بودن این سازمانها، برخی دولتها با هدف گسترش مشارکتهای مردمی در تأسیس و مدیریت این سازمان‌ها دخالت می‌کنند.

3- داوطلبانه بودن[7]: خصلت عمده‌ی سازمانهای غیردولتی آن است که مردم به صورت داوطلبانه آنها را تشکیل داده‌اند. با وجود آنکه این سازمانها باید تابع قوانین و مقررات باشند، هیچ تشکیلات دولتی نباید در شرایط عادی دستور ایجاد، اداره و انحلال آنها را صادر کند و هرچند این سازمانها به استخدام کارمند اقدام می‌کنند، به مشارکت داوطلبانه‌ی بسیاری از افراد علاقه‌مند، برای خدمت در هیئت مدیره و کمک‌های دیگر متکی هستند.

4- برخورداری از شخصیت حقوقی[8]: برای گسترش فعالیت سازمانهای غیردولتی، قوانینی وضع می‌شود که براساس آن، این سازمانها به ثبت رسیده، از شخصیت حقوقی مستقل برخوردار می‌شوند. این امر موجب جلب اعتماد مردم به آنها شده و از این طریق آنها می‌توانند با سازمانهای دولتی قرارداد امضا کرده، از تسهیلات مختلفی نظیر وام بانکی استفاده کنند.

5- مدیریت دموکراتیک و مشارکتی[9]: در این سازمانها فرآیند دموکراتیک یا مردم‌سالاری اهمیّت بالایی دارد زیرا این روند مشارکت مستمر افراد داوطلب را تضمین می‌کند. ماهیت مردمی آنها اقتضا می‌کند که فرآیند اداره آنها از پایین به بالا و مشارکتی باشد. برهمین اساس نیز مدیران آنها از سوی اعضا انتخاب و درصورت عدم رضایت از عملکردشان برکنار می‌شوند. این ویژگی سبب می‌شود که اعضا همواره برعملکرد مدیران نظارت داشته باشند و مدیران پاسخگوی عملکردشان در مقابل اعضا باشند و به این ترتیب نیز سازمان از پویایی بیشتری برخوردار شود. بنابراین، هرچند سازمانها به سوی نخبه‌گرایی حرکت کنند از ماهیت دموکراتیک بودن به در خواهند شد.

6- خودگردان[10]: سازمانهای غیردولتی، ازنظر مالی خودگردان هستند. هرچند آنها از دولت، افراد خیّر، سازمانهای بین‌المللی و... کمکهایی دریافت می‌کنند، این کمکها نباید به‌گونه‌ای باشد که وابستگی‌شان را به کمک دهنده فراهم کرده، آنها را از اهداف و تعهدات اجتماعی‌شان دور سازد.

7- غیرسیاسی بودن[11]: سازوکارهای تأسیس سازمانهای غیردولتی با سازمانهای سیاسی(احزاب) متفاوت است و معمولاً آنها در زمان تأسیس تعهداتی مبنی بر وارد نشدن به حوزه‌های سیاسی می‌سپارند. در برخی کشورها نظیر اندونزی زمانی که سازمانهای غیردولتی با احزاب سیاسی همدستی داشته‌اند، دولت مانع از گسترش آنها شده است. با این همه، این ویژگی نباید به معنی اجتناب ازحرکتهای جمعی و انتقادی به برنامه‌ریزی‌های دولتی و بین‌المللی تلقی شود. آنها می‌توانند از سازمانهای ملّی و بین‌المللی انتقاد کنند، برنامه‌هایشان را افشا کنند و راهپیمایی‌های مسالمت‌آمیز ترتیب دهند.



[1][1]Non government organization

[2]The council of Europe and NGOs 1995,bruxell

[3]Otto, Dianne

[4]Lester, salamon. Anhier, Helmut

[5]Being Nonprofit

[6]Lack of dependence on government

[7]Voluntary

[8]Having legal personality

[9]Democratic and participatory management

[10]Autonomous

[11]Being apolitical


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس خودکارآمدی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس خودکارآمدی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17
مبانی نظری و پیشینه تحقیق احساس خودکارآمدی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

احساس خودکارآمدی

خودکارآمدی یک سازه مهم از نظریه شناختی اجتماعی بندورا است. در این دیدگاه رفتار آدمی نه تنها در کنترل عوامل بیرونی و محیطی نیست بلکه فرآیندهای شناختی، نقش تعیین کننده در رفتار دارند (پاجاریز، 2002؛ به نقل از اعرابیان، 1383).

باورهای خودکارآمدی[1] از سال 1977 توسط بندورا وارد ادبیات روانشناسی گردید شامل یکی از مجموعه باورهای فرد است که نقش اساسی در برقراری تعادل در زندگی آدمی و بالا بردن کیفیت زندگی انسان­ها ایفا می­کند (رضائی، 1383). به نظر بندورا (2002)، نحوه رفتار افراد را اغلب بهتر می­توان از روی باورهایی که آن­ها در مورد قابلیت­هایشان دارند یعنی از روی خوکارآمدی آن­ها پیش­بینی کرد تا از روی قابلیت­هایی که واقعاً دارند و افراد همانی هستند که می­اندیشند (فرهنگی، 1389).

یافته­های ویلیام و همکاران (2008) نشان می­دهد که خودکارآمدی با هوش هیجانی و عملکرد بهتر در زمینه خودتنظیمی، ابراز وجود، استقلال، همدردی با دیگران، کنترل و خوش­بینی رابطه وجود دارد. یافته­های بندورا (1999) بیانگر این نکته است که از یک سو خودکارآمدی پایین با راهبردهای مقابله­ای هیجان­مدار، اضطراب و ناراحتی، افسردگی و علائم روان­تنی مشخص می­گردد، و از سوی دیگر خوکارآمدی بالا با راهبردهای مقابله­ای مسئله­مدار، جستجوی حمایت اجتماعی و خوش بینی رابطه وجود دارد (شی­یر[2] و کارور[3]، 2002؛ به نقل از آقایوسفی ،1390).

باندورا مطرح می‌سازد که خودکارآمدی، توان سازنده­ای است که بدان وسیله مهارت­های شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف به گونه­ای اثر بخش ساماندهی می­شود. به نظر وی داشتن دانش، مهارت­ها و دستاوردهای قبلی افراد پیش بینی­کننده­های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند، بلکه باور انسان در باره توانایی­های خود در انجام آنها بر چگونگی عملکرد خویش موثر است (باندورا[4]، 1977؛ به نقل از مسعودنیا، 1386).

عقاید مرتبط با خودکارآمدی، بر اهداف و آرزوها اثر می­گذارند و تشکیل دهنده پیامدهای رفتار انسان می­باشند. خودکارآمدی مشخص می­کند، افراد چگونه موانع را بررسی می­کنند. افرادی که خودکارآمدی پایینی دارند، به آسانی در روبرو شدن با مشکلات متقاعد می­شوند که رفتار آن­ها بی فایده است و سریع دست از تلاش بر می­دارند. اما افرادی که خودکارآمدی بالایی دارند، موانع را به وسیله بهبود مهارت­های خودمدیریتی و پشتکار برداشته و در برابر مشکلات ایستادگی دارند (باندورا، 2004؛ مسعودنیا، 1387).

باور کارآمدی عاملی مهم در نظام سازنده شایستگی انسان است. انجام وظایف توسط افراد مختلف با مهارت­های مشابه در موقعیت­های متفاوت به صورت ضعیف، متوسط و یا قوی و یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات باورهای کارآمدی آنان وابسته است. مهارت­ها می­توانند به آسانی تحت تأثیر خودشکی یا خود تردیدی قرار گیرند، در نتیجه حتی افراد خیلی مستعد در شرایطی که باور ضعیفی نسبت به خود داشته باشند، از توانایی­های خود استفاده کمتری می­کنند. به همین دلیل، احساس خودکارآمدی افراد را قادر می­سازد تا با استفاده از مهارت­ها در برخورد با موانع، کارهای فوق العاده‌ای انجام دهند (وایت، 1982؛ به نقل از محمودی، 1382). بنابراین، خودکارآمدی درک شده عاملی مهم برای انجام موفقیت آمیز عملکرد و مهارت‌های اساسی لازم برای انجام آن است.افراد دارای خودکارآمدی بالا از نقاط قوت و ضعف خود مطلع­اند، آن­ها اهداف واقع­بینانه انتخاب می­کنند و از خود انتظارات معقولی دارند و از مزایای استفاده از مقابله متمرکز بر مسئله، در مقابل مقابله متمرکز بر هیجان آگاه هستند. افراد دارای خودکارآمدی بالا بسیار جرأتمند، اجتماعی­اند و عزت نفس بالایی دارند و نیز کنترل بیشتری بر زندگیشان دارند ( ابرقوئی، 1389).

2-3-1- خودکارآمدی و تنیدگی

بالا بودن خودکارآمدی و احساس کنترل بر رویدادهای موجود در زندگی شخصی، به طور مثبت به توانایی کنارآمدن با استرس و به حداقل رسیدن اثرات زیان­بخش آن بر کارکرد زیستی مربوط است. کنترل­پذیری با توجه به ماهیت آثار استرس، اصل تشکیل­دهنده مهمی است. این شرایط زندگی استرس­زا به خودی­خود نیست که آثار زیانبخش زیستی را تولید می­کند، بلکه ناتوانی ادراک­شده در کنترل آن­هاست (بندورا، 1995؛ به نقل از علی­نیا کروئی، 1382).

طبق نظریه شناختی اجتماعی پیامدهای استرس در درجه اول بر حسب ضعف فرد در تحت کنترل درآوردن تهدیدها و تقاضاهای طاقت­فرسای محیطی تعریف می­شود. به عبارت دیگر اگر فرد بر این باور باشد که می­تواند به گونه­ای موثر با فشارزاهای محیطی روبرو شود دچار نگرانی و استرس نمی­شود. ولی اگر فرد بر این باور باشد که نمی­تواند این فشارزاها را تحت کنترل خود درآورد، خود را گرفتار استرس نموده و عملکردش مختل می­شود. از این­رو استرس به جای اینکه مستقیماً از تهدیدها و تقاضاهای محیطی ناشی شوند، متأثر از باورهای خودکارآمدی فرد هستند.

باورهای خودکارآمدی بر طرز تفکر افراد، چگونگی رویارویی با مشکلات و ناتوانی­ها، سلامت هیجانی، جسمانی، تصمیم‌گیری و مقابله با استرس تاثیر می­گذارد. ادراک خوداثربخشی یک سازوکار شناختی است که فرد را قادر به رویارویی با مشکلات، نقص ها و ناتوانی ها و انزوا و تنهایی می­سازد (بندورا، 1997؛ به نقل از حقیقت، 1389).اهمیت خودکارآمدی مربوط به درد برای سازگاری موفقیت­آمیز با درد مزمن در تحقیقات مختلف نشان داده شده است. آرنستین، آیر و تیسون، کرتین و همکاران، مک گیلیون و همکاران نیز در پژوهش­های خود بر روی بیماران مبتلا به درد مزمن نشان دادند که خودکارآمدی با رفتارهای مدیریت خود رابطه بالایی دارد. آنها اذعان می­دارند که چون مدیریت خود با پیامدهای مثبت بیماری در ارتباط است، پرورش ان از طریق افزایش خودکارآمدی بیماران می­تواند منافع طولانی مدتی برای آنها به دنبال داشته باشد


[1]. self efficacy

[2].sheear

[3]. Karver

[4].Bandura


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق پایگاه اقتصادی اجتماعی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق پایگاه اقتصادی اجتماعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 39 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15
مبانی نظری و پیشینه تحقیق پایگاه اقتصادی اجتماعی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

پایگاه اقتصادی اجتماعی

اکثر جامعه شناسان معتقدند که در همه جوامع انسانی نابرابری وجود دارد. حتی در ساده­ترین فرهنگ­ها، که اختلاف در ثروت و دارایی عملاً به چشم نمی­خورد، نابرابری میان افراد وجود دارد. به عنوان مثال ممکن است فردی به واسطه دلاوری خاص، شکار یا از آن روی که گمان می­رود دسترسی ویژه­ای به ارواح نیاکان دارد، منزلتی برتر از دیگران داشته باشد (گیدنز 1372: 219). هر چه افراد در یک جامعه بیشتر بتوانند از بخت­ها و فرصت­های زندگی استفاده کنند از موقعیت و پایگاه بالاتری برخوردار می­شوند. بنابراین تفاوت­های اقتصادی اجتماعی، علاوه بر پدید آوردن طبقات مختلف در جامعه، ایجاد یک نوع سلسله مراتب اجتماعی نیز می­نمایند. طبقاتی در مراتب بالای اجتماعی قرار می­گیرند و طبقاتی در سطح زیرین جامعه، که از کمترین فرصت­های زندگی برخوردارند. بنابراین هر جامعه از تعدادی سلسله مراتب عمودی ساخته شده است که مبنای هر یک از آنها مبتنی بر ارزش­های خاص است کسانی که در رده بالای این سلسله مراتب قرار دارند دارای منزلت اجتماعی بیشتر، نیروی بیشتر و قدرت بیشتر از کسانی هستند که در پایین سلسله مراتب قرار گرفته­اند (محسنی 1366: 548).

جامعه شناسان برای توصیف نابرابری از وجود قشربندی اجتماعی سخن می­گویند. قشربندی را می­توان به عنوان نابرابری­های ساختارمند میان گروهبندی­های مختلف مردم تعریف کرد. قشربندی اجتماعی عبارت است از تقسیم مردم یک جامعه به دو یا چند قشر که هریک در جامعه نسبتاً دارای مرتبه همانندی هستند و هر قشر با سطح معینی از قدرت، ثروت و منزلت اجتماعی از دیگران متمایز می­گردند (کوهن 1370: 178).

اگرچه تحقیقات اندکی راجع به تاثیر طبقه اجتماعی بر کیفیت ادارک بیماری انجام شده، اما نتایج پژوهش­های انجام شده، تاثیر طبقه اجتماعی را بر برخی جنبه­های فرآیند رفتار بیماری نشان داده­اند. برای مثال، کاس نشان داده است که وجود علائم شرط کافی برای شکل‌گیری رفتار کمک جویی و مراجعه به پزشک نیست. وی از پاسخگویان خواسته بود علائم خاصی را که به آسانی تشخیص و مهم تلقی شده و نیازمند مراقبت پزشکی بودند را مشخص سازند. کاس دریافت که در مورد ادراک علائم، پاسخگویان طبقه I در مقایسه با طبقات اجتماعی II و III سطح بالاتری از تشخیص اهمیت علائم را بیان کردند (هولینگشید و ریدلیچ[1]، 1953؛ به نقل از مسعودنیا، 1389).

در این راستا، کوهن و همکاران، با تأکید بر شیوه های تفکر طبقات مختلف اجتماعی در برخورد با علائم نشان داده­اند که طبقات بالای اجتماع، با تمایل به پذیرش چالش­های استرس­زا، انگیزه موفقیت و تأکید بر برنامه­ریزی به منظور نیل به اهداف آینده مشخص می­شوند، در حالی که افراد طبقات پایین اجتماع، تمایلی به برنامه­ریزی برای پیشرفت در آینده ندارند. دورگی ضمن تاکید بر تاثیر پذیری کیفیت ادراک بیماری از میزان دانش و آگاهی تندرستی، نشان داد که طبقات اجتماعی پایین از شیوه­های تفکر کمتر انتزاعی و بیشتر عینی برخوردارند. این افراد بیشتر بر توصیف و محتوای موضوعات تاکید دارند، درحالیکه افراد طبقات اجتماعی بالا، بر تحلیل روابط متقابل بین موضوعات، سازمان­های سلسله مراتبی و روابط ابزاری می­اندیشند و همین عامل منجر به ساختار تفکر سازمان­یافته­تر و گرایش عقلانی­تر آنان در ادراک دلایل و برایندهای بیماری می­شود (مسعودنیا، 1384).در جوامع نوین سه شاخص برای بنیادی برای تشخیص پایگاه اقتصادی اجتماعی افراد وجود دارد که عبارتند از : درآمد، شغل و سطح تحصیلات (مهدوی، 1392).

1-2-1- درآمد و سلامت

درآمد با تامین نیازهای بهداشتی و از آن طریق سلامت افراد ارتباط تنگاتنگی دارد. بنابراین اگر بخواهیم درآمد را با سلامت مرتبط کنیم، با بالاتر رفتن درآمد، سطح سلامت نیز افزایش می­یابد و رابطه مستقیمی بین این دو وجود دارد. درامد از طریق امکان دسترسی به امکانات و تجهیزات پزشکی و بهداشتی روی سلامتی افراد تاثیری خاص دارد، ولی همیشه رابطه درآمد و سلامت یک رابطه مستقیم نیست و آن بخش از درآمد که صرف آموزش و بهداشت می­شود رابطه مستقیم با سلامت دارد.

1-2-2- تحصیلات و سلامت:

خودداری و مقاومت افراد طبقات پایین در ارتباط با مسائل مراقبت­های پزشکی را تنها نمی­توان از طریق شرایط اقتصادی تبیین نمود. به طور متوسط با افزایش سطح تحصیلات، درآمد نیز افزایش پیدا می­کند. پس یک مقدار از تاثیر تحصیلات از طریق درآمد می­باشد، ولی از طریق تحصیلات فرهنگ سلامت ارتقا پیدا می­کند و اینکه افراد رفتارشان بیشتر موافق سلامت و بهداشت می­شود و در سطوح بالاتر تحصیلات، دغدغه نسبت به سلامتی بیشتر است. ارتقای سطح سواد و تحصیلات از جنبه­هایی است که از طریق الگوهای فرهنگی و رفتاری مناسب می­تواند بر سطح سلامت و بهداشت تاثیر داشته باشد (لوکاس و میر، 1388؛ به نقل از خانی 1390).



[1].Hollingshid and Ridlich


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق راهبردهای مقابله ای

مبانی نظری و پیشینه تحقیق راهبردهای مقابله ای
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 41 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 19
مبانی نظری و پیشینه تحقیق راهبردهای مقابله ای

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

استراتژی­های مقابله:

مطالعات متعددی رابطه بین مهارت­های مقابله­ای و سلامتی را مورد بررسی قرار داده­اند. نتایج این بررسی­ها نشان می­دهد که مقابله هیجان مدار با پریشانی و نگرانی (ماتئوس، 2000)، بیماری­های مزمن (موس، 1996)، درد مزمن (کاتز، 1996)، سوء مصرف مواد (ویلس و هیرکی، 1996) و افسردگی و علائم جسمی مرتبط است ولی مقابله مسئله مدار رابطه منفی با پریشانی روانشناختی و رابطه مثبت با رفتارهای ارتقا دهنده سلامت دارد (کریستن سن، 1995).

در دهه­های اخیر، در مدل­های روانشناختی متعددی این امر پذیرفته شده که طیفی از باورها و ویژگی­ها، زمینه ساز و پیش درآمد رفتارهای بیماری و از جمله استراتژی­های مقابله با بیماری هستند.طبق تعریف استراتژی های مقابله آن دسته از تلاش های شناختی و رفتاری را در بر می­گیرند که به منظور کاهش استرس های درونی یا بیرونی صورت می­گیرند به بیان دیگر مقابله تلاشی است که با هدف کنترل و غلبه بر مقتضیات و وقایع بحرانی صورت می­گیرد. این مقتضیات مبین چالش، تهدید، خطر، صدمه یا منفعتی برای فرد هستند (لازاروس[1]، 1991؛ به نقل از مسعودنیا، 1386).توانایی خوب حل مسئله، داشتن تجربیات کافی، در دسترس بودن سیستم حمایتی مناسب، داشتن خواب و بهداشت فردی مناسب و برخورداری از سبک زندگی متعادل از عوامل موثر بر استفاده از سبک مقابله­ای موثر هستند. افرادی که قادر به مقابله موثر نیستند استرس­های بیشتری تجربه می­کنند و عدم سازگاری ایجاد شده باعث بروز اختلالات و مشکلات روانی می­گردند. علت اصلی بسیاری از مشکلات روانی، روش­های مقابله غیر موثر هستند (باری و فارمر، 2002؛ به نقل از اینانلو، 1391).

2-5-1- کارکردهای مقابله:

براساس نظر لازاروس و فولکمن[2] (1984)، مقابله دو کارکرد عمده دارد:

1. مقابله می­تواند مسئله­ای را که سبب استرس شده است، تغییر دهد؛

2. مقابله می­تواند واکنش­های هیجانی نسبت به مسئله را تنظیم کند.

آنها کارکردهای مقابله را با تشخیص دو نوع کلی مقابله، یعنی مقابله هیجان­مدار و مقابله مسئله­مدار توضیح می­هند. هدف مقابله هیجان­مدار، کنترل واکنش­های هیجانی نسبت به موقعیت استرس­زاست. افراد، پاسخ­های هیجانی خود را از راه رویکردهای رفتاری و شناختی تنظیم می­کنند. نمونه­هایی از رویکردهای رفتاری عبارتند از: مصرف الکل یا مواد مخدر، جستجوی حمایت هیجانی اجتماعی از دوستان یا بستگان، و مشارکت در فعالیت­هایی نظیر ورزش یا تماشای تلویزیون که موجب منحرف شدن توجه از مسئله می­شود. از سوی دیگر، رویکردهای شناختی به این امر مربوط می­شوند که افراد چگونه درباره موقعیت استرس­زا می­اندیشند. برای مثال، براساس یک رویکرد شناختی، افراد سعی می­کنند تا معنای موقعیت استرس­زا را تغییر دهند. رویکرد شناختی دیگر، متضمن انکار وقایع ناخوشایند است. از نظر لازاروس و فولکمن (1984)، افراد زمانی از رویکردهای هیجان­مدار استفاده می­کنند که بر این باور باشند که هیچ فعالیتی برای تغییر شرایط استرس­زا نمی­توانند انجام دهند.در نقطه مقابل مقابله هیجان­مدار، مقابله مسئله­مدار قرار دارد. هدف مقابله مسئله مدار، کاهش مطالبات موقعیت­های استرس­زا و افزایش و گسترش منابع برای رفع آن­هاست. زندگی روزمره افراد، مملو از شیوه­های مقابله مسئله­مدار است. برای مثال: رها کردن شغل پراسترس، انتخاب شیوه عمل متفاوت، جستجوی درمان پزشکی یا روانی، یادگیری مهارت­های جدید و غیره. از نظر لازاروس و فولکمن، افراد زمانی از مقابله مسئله­مدار استفاده می­کنند که باور داشته باشند که منابع در دسترس آن­ها و یا مطالبات موقعیتی که در آن قرار دارند، قابل تغییر باشند. برای مثال، مراقبان بیماران رو به مرگ، از مقابله مسئله­مدار، بیشتر در ماه­های پیش از مرگ استفاده می­کنند، تا در دوره مصیبت و داغ.کارولین و همکاران در مورد شیوه­های مقابله­­ای به این نتیجه رسیدند که کسانی که از شیوه­های مقابله­ای مسئله­مدار استفاده می­کنند به طور قابل ملاحظه­ای مشکل را به اجزای کوچک­تر و قابل کنترل تجزیه می­کنند و در جستجوی اطلاعات و ملاحظه شقوق مختلف مشکل و هدایت اعمال می­باشند. در حالی که در استراتژی مقابله­ای هیجان­مدار اظهارات هیجانی به صورت اجتناب، انزوا، سرکوب و کنارگذاردن ظهور پیدا می­کند (فولکمن و موسکویتز، 2000؛ به نقل از مسعودنیا، 1389).به نظر اندلر افراد از چهار استراتژی اصلی برای مقابله با بیماری استفاده می­کنند: 1. اجتناب (منحرف کردن حواس) 2. تسکین­دهنده 3. ابزاری 4. درگیری عاطفی. مقابله اجتنابی شامل تفکر یا درگیر شدن در فعالیت­هایی که به مشکل سلامتی نامربوط هستند می­شود. مقابله تسکین­دهنده، استراتژی آرامبخش را با هدف کاهش مشکلات بهداشتی نامطلوب دربر می­گیرد. مقابله ابزاری همانند مقابله مسئله مدار یا وظیفه­گرا در ادبیات کلی مقابله، استراتژی­هایی از قبیل پیدا کردن اطلاعات بیشتر درباره بیماری یا جستجوی توصیه­های پزشکی را در بر می­گیرد. درگیری عاطفی شبیه مقابله هیجان­مدار شامل تمرکز بر عواقب عاطفی ناشی از بیماری است (اندلر، 2000).

2-5-2- انواع رفتارهای مقابله­ای

تامرس، ژانکی و هالگسون (2002)، در یک مطالعه فراتحلیل، با مرور ادبیات رفتارهای مقابله­ای، انواع طبقه بندی­های زیر را از رفتارهای مقابله­ای ارائه کردند.

رفتارهای مسئله مدار: مقابله مسئله مدار در بردارنده رفتارهایی است که به منظور تغییر در عامل استرس­زا استفاده می­شود.

راهبرد مقابله­ای مسئله مدار دربردارنده دو مولفه است: الف) آماده سازی یا آمادگی (جستجوی اطلاعات، برنامه ریزی، ب) عمل (حل مسئله، مقابله فعال). این مولفه­ها در پیش بینی تلاش­های لازم برای تغییر عامل استرس­زا موثر می­باشند.

1-مقابله فعال یا رویارویانه: شامل تلاش­هایی است که به منظور تغییر در عامل استرس­زا به کار گرفته می-شود.

2- برنامه ریزی: این راهبرد شامل تلاش برای جمع آوری اطلاعات، مرور راه حل­های ممکن برای مسئله و دیگر تلاش­هایی است که برنامه ریزی به منظور تمرکز بر روی یک مسئله را در بر می­گیرد.

3- جستجوی حمایت اجتماعی (ابزاری): جستجوی حمایت ابزاری به جستجوی کمک فراگیر و ملموس از دوستان و خانواده اشاره می­کند. جهت­گیری منابع حمایتی به سمت حل مسائل می­باشد. برای مثال مشورت یکی از مصادیق حمایت ابزاری است که افراد می­توانند دریافت کنند.



[1].Lazarus

[2].Fallcman


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق نقش رسانه در تربیت کودکان

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نقش رسانه در تربیت کودکان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 75 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 38
مبانی نظری و پیشینه تحقیق نقش رسانه در تربیت کودکان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

نقش رسانه در تربیت کودکان

ضرورت ها و اصول تعلیم و تربیت:

کودک، تکامل نیافته و تعلیم پذیر متولد می شود . او نیاز به جامعه بشری دارد تا آن چنان ساخته شود که بتواند به مقتضیات زندگی پاسخ دهد ولی جامعه نیز برای بقای خود به کودکان احتیاج دارد.

ارکان شخصیت کودک زمانی پایه گذاری خواهد شد که او ناخودآگاهانه روح و فضای جامعه ای را که به آن تعلق دارد در خود جذب کند. در این صورت رفتار او در حد وسیعی با شرایطی که در محیط وجود دارد، انطباق پیدا می کند. در هر عصری ، تعلیم و تربیت وابسته به انسا ن هایی است که مسئولیت آن را بر عهده دارند و نیز تابع کیفیت فرهنگی است که در چارچوب آن این فعالیت صورت می گیرد.

توانایی ها و ضعف های جوانان بازتابی است از توانایی ها و ضعف های بزرگسالان ؛ زیرا نسل جوان از سال های اول زندگی خانوادگی گرفته تا دوران مدرسه ابتدایی و متوسطه و بالاخره آموزش حرفه ای راهی که از طرف نسل های گذشته ترسیم شده است ر ا در پیش می گیرند. حال اگر در پایان این راه زنان و مردان جوان به قولی که دردوران بچگی داده بودند، عمل نکنند و به آنچه قرار بود برسند، نائل نشوند و اگر چنانچه روح آنها خالی و بی محتوا باشد نتیجه تماس آنها با انسان هایی است که هیچ نوع مفهوم و هدف عمیقی برای زندگی خود ندارند و شکل ثابتی برای شخصیت خود به دست نیاورده اند و همچنین سیستم رویارویی با فرهنگی است که با ارز ش ترین پدیده های آن نیز تاب مقاوت در برابر هرج و مرج و اغتشاش حاکم بر محیط را ندارند.

آنجایی که تعلیم و تربیت در م قیاس وسیعی با شکست مواجه می شود، ضایعاتی مشهود می شود که ریشه آن را باید قبل از توجه به نقص روش های آموزشی ، در نارسایی ها و تناقض در رفتارهای اساسی افراد بالغ یک جامعه جستجو کنیم . از این رو، هر نوع اقدام موثری برای تغییر رفتار این وضع، بی نهایت مشکل است.(سلطانی فر،1385)(رسانه 1385، سانسور یا سواد رسانه ای)

2-2-15 اهمیت آموزش رسانه ای به کودکان و نوجوانان:

درجه نفوذ رسانه در جوامع و تاثیرات آنها به حدی است که آموزش رسانه را به امری اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است . باید تاکید کرد که کودکان و نوجوانان که رسانه در جامعه پذیر کردن آن ها نقش به سزایی دارد از نظر نحوه استفاده از رسانه و اکتساب آن با والدین خود تفاوت کامل دارند. آن ها بین " جهان رسانه ای " و " جهان " فرقنمی گذارند و در به کارگیری رسانه بسیار راحت تر از والدین خود عمل می کنند.(حسن زاده،1382: 181)( ضرورت آموزش رسانه، مترجم حسن زاده، فصلنامه پژوهش و سنجش، انتشارات صدا و سیما، تهران، بهار 1382 ، ص 181)

آموزش رسانه به گفته کومار : تحلیل اجتماعی – انتقادی رسانه است برای آگاهی و فهم بیش تر نحوه کار رسانه، شناخت کسانی که آن را کنترل کرده و شکل می دهند، نقش متخصصان، تبلیغات فروش و روابط عمومی در شکل دادن به محتوای رسانه و شیوه های مختلفی که مخاطبان با آن پیام های رسانه را تفسیر می کنند. بنابراین هدف اصلی آموزش رسانه، هشیار کردن و اختیار بخش ی در مواجهه با رسانه و برنامه ها و محتوای آن است . آموزش رسانه به افراد می آموزد پیام را تفسیر و تولید کنند، مناسب ترین رسانه را انتخاب کنند و نقش بیشتری در تاثیرپذیری از آنها به عهده گیرند." (همان، 186)

به طور کلی جنبه های سواد رسانه ای عبارتند از:

ارتقای آگاهی نسبت به رژیم مصرف رسانه ای یا به عبارت بهتر تعیین میزان و نحوه مصرف غذای رسانه ای از منابع رسانه ای گوناگون؛

آموزش مهارت های مطالعه یا تماشای انتقادی؛

تجزیه و تحلیل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رسانه ها که در نگاه اول قابل مشاهده نیست؛

از این دیدگاه آموزش سواد رسانه ای به دانش آموزان، اهداف متعددی را دنبال می کند که مهم ترین آنها عبارتند از:

ایجاد تفکر خلاقانه، انتقادی و موشکافانه در دانش آموزان نسبت به محتوا و عملکرد رسانه ها؛

شناخت اشکال بصری ارتباط با استفاده از آن در کنار سایر مهارت های خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش دادن.

2-2-16 حضور رسانه ها در زندگی کودکان و نوجوانان:

"رنه اسپتیز " به خاطر پژوهش هایش در مورد محرومیت های عاطفی کودکانی در شبانه روزی ها تربیت می شوند، و تأثیر بد این محرومیت بر رشد عاطفی و شخصیت آن ها، شهرت فراوانی یافته است :" دور نگاه داشتن کودک در سال های اول زندگی از موقعیت هایی که احساس ناخوشایندی در وی ایجاد می کنند، به همان اندازه زیان آور است که محروم ساختن او از آنچه که خوشایندی و خوشحالی وی را برمی انگیزد . هر دو عامل مذکور در سازندگی دستگاه روانی وی دخالت دارند . به کار نگرفتن هر یک از آنها یعنی نبود مطلق ناخوشایندی یا خوشایندی در زندگی کودک به اختلال در شخصیت او منجر می شود."

رسانه وسیله ای است که این خلاء را پر می سازد . عصر ارتباطات الکترونیک این امکان را به کودکان و نوجوانان داده است تا از این جعبه جادویی احساس خوشایندی و ناخوشایندی بگیرند.

2-2-20 تاثیرات رسانه ها، به ویژه تلویزیون بر کودکان و نوجوانان:

لوی و گلیک[1] در بین مخاطبان رسانه ها، سه گروه را از یکدیگر متمایز می کنند:

گروه اول : موافقین که از قبل نظری مساعدی نسبت به برنامه های رسانه ها دارند؛

گروه دوم : معترضین که زمینه انتقادی نسبت به برنامه های رسانه ها دارند؛

گروه سوم: معتدلین که ما بین دو گروه فوق قرار دارند.

رسانه ها می توانند اثر ات سودمند و زیان بار بر کودکان و نوجوانان بر جای بگذارند . تحقیقات موید آن است که پیام های تلویزیونی، حداقل گاهی اوقات می توانند بر اطلاعات، نگر ش ها و رفتارهای جوانان امروزی اثر بگذارد.

رسانه ها، به ویژه تلویزیون (ملی یا کانال های ماهواره ای )، معنای زندگی را به کودکان و نوجوانان می آموزند و کارکردهای متعددی در قبال این گروه، به ویژه برای کمک به گذران زمان آزاد در اختیار آنان قرارمی دهند. در این میان تلویزیون ، ماشین اعجاب انگیزی است که بین دنیای زنده ها یعنی انسا ن ها و موجودات مجازی و موجودات بی جان،یعنی ابزارهای تفریحی و بازی قرار می گیرد. هر چند کودکان و نوجوانان در سنین بالاتر تاحدودی می توانند در انتخاب برنامه ها مداخله کنند،اما پژوهش های متعدد بیانگر آن است که آنان در برابر تلویزیون نقشی پذیرا دارند . تلویزیون را همانند فردی می پندارند که هر لحظه می تواند داستانی برای آنها نقل نماید و آنان را سرگرم کند.

تلویزیون می تواند چهار نقش را در زندگی کودکان و نوجوانان بازی کند. اولین نقش آن وقت کشی است؛ این عمل پاداشی آرامش بخش و یا جذاب است که باعث می شود بخشی از زمان لازم برای تکالیف مدرسه،کارهای خانه یا بازی در خارج از خانه را به خود معطوف کند . دومین نقش تلویزیون تلقی آن همچون رویدادی اجتماعی (یا غیر ا جتماعی) است؛ یعنی فرصتی است برای بودن در کنار والدین یا فرار از خواهران و برادران لجوج . سومین نقش آن پردازش اطلاعات است ؛ یعنی این رسانه مستلزم گوش دادن و تماشای همزمان و به خاطر آوردن سلسله ای از رویدادهاست که ممکن است محتوایی نامربوط ، تداوم آن را از میان ببرد .



[1] Glick et Levy


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق فرسودگی شغلی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع فرسودگی شغلی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 54 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 31
مبانی نظری و پیشینه تحقیق فرسودگی شغلی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

فرسودگی شغلی

تعریف «شغل»

«شغل از نظر لغوی، به معنای به کار واداشتن کسی است و آنچه مایه مشغولیت می باشد. از طریق اشتغال، فرد فعالانه در جریان تولید و خدمات مشارکت می کند و پاداشی نقدی یاجنسی دریافت می دارد. کار و شغل فعالیتی بدنی یا فکری در جهت تولید و خدمت است. به طور کلی، کار فعالیتی است که از کسی خواسته شده و در مقابل آن، به وی مزد پرداخت می شود. به طورخلاصه، می توان گفت: شغل یعنی کاری که فرد، مشغول به انجام آن است و از طریق آن، هم انجام وظیفه می کند و هم امرار معاش می نماید. در تعریفی دیگر، «شغل » عبارت است از گروهی ازموقعیت های مشابه دریک مؤسسه، اداره یا کارگاه که افراد واجد شروط خاص، می‌توانند این موقعیت ها رااحراز کنند و وظایف محوله را انجام دهند (شفیع آبادی، 1376).

عملکرد شغلی

سلطانی (1384)، عوامل زیر را موجب کاهش عملکرد شغلی بیان کرده است:

1. پرحجمی کار از لحاظ کیفی و کمی

2. ناکامی‌های شغلی (مانند نقش مبهم داشتن، تعارض در نقش، نداشتن تخصص بالا، فقدان راهنمای توسعه شغلی، فقدان ارتباط و ... ).

3. تغییر شغل

4. محرومیت شغلی

5. محیط فیزیکی سر و صدا و ...(سلطانی، 1384).

2-1-1-3- ویژگی‌های شغل

پیش درآمد نگرش ویژگی‌های شغل مطالعات ترنر و لارنس[1] بود. آن‌ها به منظور سنجش واکنش کارکنان در برابر شغل‌های مختلف یک پروژه بزرگ را به مورد اجرا گذاردند. ایشان عقیده داشتند که کارکنان شغل‌های پیچیده و پر تلاش را به شغل‌های یکنواخت و کسالت‌آور ترجیح می دهند و معتقدند که پیچیدگی شغل، رضایت و حضور کارکنان را به دنبال خواهد داشت (مورهد گریفین[2]، 1374).

ویژگی‌های شغل اشاره به چگونگی فعالیت ها، وظایف، تکالیف و ابعاد مختلف یک شغل دارد. بعضی از مشاغل، متعارف و جاری هستند زیرا فعالیت‌های آن‌ها یک‌دست شده و تکراری می‌باشند و بعضی دیگر غیر‌معمول؛ بعضی‌ها نیاز به مهارت‌های گوناگون دارند و بعضی دیگر میدان عملی محدود؛ بعضی‌ها کارمند را با واداشتن به تبعیت دقیق از روند‌ها خسته می‌کنند و بعضی دیگر به کارمندان آزادی عمل برای انجام دادن کار به میل خود می‌دهند. بعضی از کارها زمانی بیشترین توفیق را به همراه دارند که به وسیله گروهی از کارمندان به صورت جمعی صورت بگیرند و بعضی دیگر به وسیله افرادی که در اصل مستقلاً کار می‌کنند (دهقان مروست، 1378).

2-1-1-4- نظریه‌های مرتبط با ویژگی‌های شغل

راه یا شیوه‌ای که کارها درهم آمیخته می‌شود تا مشاغل فردی به وجود آید بر عملکرد و رضایت شغلی کارکنان اثر می‌گذارد. در این بخش در زمینه ویژگی‌های شغل تئوری هایی را مطرح می‌کنیم.

2-1-1-4-1- مدل خصوصیات ویژه شغل

در این شیوه از طراحی شغل یک سری خصوصیاتی در شغل مانند تنوّع در وظایف، استقلال و اختیار کافی در انجام شغل، روابط متقابل با سایر مشاغل و مسئولیت و مهارت کافی در شغل می‌تواند موجب انگیزش شاغلین گردد. در مطالعه دیگری به خصوصیاتی از قبیل احساس هویت در کار، وجود بازخورد در شغل‌ها، ارتباط کافی و صمیمانه با سایرین، تنوّع در شغل، استقلال و اختیار اشاره شده و وجود این‌گونه از عوامل در شغل موجد انگیزش شناخته شده اند.این مدل مشخص می‌کند چگونه می‌توان شغل‌ها را طراحی مجدد کرد که کارکنان خود و شغل خود را مهم بدانند و به عبارتی احساس اهمیت کنند (دهقان مروست، 1378).

به‌طور مشخص این مدل بر این نظر تاکید دارد که غنی کردن عناصر معین مشاغل در تغییر حالات روانی افراد موثر بوده و اثربخشی فعالیت آنان را افزایش دهد. لازم بذکر است که این مدل برای تشریح رفتار افرادی موثر است که از درجه نیاز بالایی برای رشد و توسعه کاری برخوردار می‌باشند. بر اساس این مدل هر شغل را می‌توان بر حسب پنج بعد اساسی یا هسته ایتشریح کرد این پنج بعد عبارتند از: تنوّع مهارت، هویت تکلیف یا وظیفه، اهمیّت تکلیف، استقلال در کار و بازخورد (دهقان مروست، 1378).

2-1-1-4-2- تئوری ویژگی‌های شغلی

در رشته رفتار سازمانی، این واقعیت‌ها از چشم پژوهش‌گران پنهان نمانده است. آن‌ها تئوری ویژگی‌های شغلی را ارایه کرده اند تا بتوانند ویژگی‌های شغل ها، ترکیب این ویژگی‌ها در یکدیگر و رابطه ویژگی‌های شغلی با انگیزه کارکنان، رضایت شغلی و عملکرد آنان را شناسایی و معرفی کنند (رابینز[3]، 1384).

هاکمن با همکاری الدهامو با استفاده از نتایج مربوط به مطالعات تفاوت‌های فردی، تئوری ویژگی‌های شغل را ارائه داد. از نظر هاکمن و الدهام[4] حالات روانی حساس هسته اصلی تئوری را تشکیل می‌دهند. به عقیده آن‌ها حالات مزبور نشان دهنده چگونگی واکنش فرد نسبت به وظیفه خود تحت تاثیر ویژگی‌های شغل می‌باشد. آن‌ها حالات روانی حساس را به شرح زیر تعریف کرده اند:

  1. 1. معنی دار بودن کار
  2. 2. پذیرش مسئولیت نتایج کار
  3. 3. آگاهی از نتایج(دهقان مروست، 1378).

2-1-1-4-3- نظریه ویژگی‌های ضروری شغل

روش مبتنی بر ویژگی‌های شغلی به وسیله دو پژوهش‌گر به نام ترنر ولارنس در سالهای میانی1960 ارایه شد. آن‌ها برای ارزیابی اثر انواع مختلف شغل بر میزان رضایت و غیبت کارکنان یک روش تحقیق ارایه نمودند. آن‌ها پیش بینی کردند که کارکنان مشاغلی را ترجیح می‌دهند که پیچیده، چالش‌گر یا هماوردطلب باشد؛ یعنی این شغل‌ها موجب افزایش رضایت شغلی و کاهش نرخ یا میزان غیبت آنان خواهد شد. این دو پژوهش‌گر پیچیدگی کار را بر اساس شش ویژگی تعریف کردند :

  1. 1. گوناگونی یا متنوّع بودن کار،
  2. 2. استقلال یا آزادی عمل در کار،
  3. 3. مسئولیت،
  4. 4. دانش و مهارت،
  5. 5. روابط متقابل اجتماعی که مورد نیاز است و
  6. 6. روابط متقابل اجتماعی که اختیاری است (دهقان مروست، 1378).

هر قدر شغل از نظر این ویژگی‌ها نمره بالاتری می‌گرفت، از نظر این دو پژوهش‌گر، پیچیده تر بود.ارایه این تئوری به وسیله این دو پژوهش‌گر به سه دلیل از اهمیت زیادی برخوردار بود.

1- نخست: آن‌ها توانسته‌اند ثابت کنند که کارکنان سازمان‌ها نسبت به مشاغل گوناگون واکنش‌های متفاوت نشان می‌دهند.

2- دوم: آن‌ها توانسته‌اند مجموعه‌ای از ویژگی‌های شغلی را بر شمارند که می‌توان کارها را بر آن اساس مورد ارزیابی قرار داد.

3- وسوم: این‌که آن‌ها به نیاز‌های فردی توجه کردند تا ببینند اختلافات فردی چگونه باعث می‌شود که آن‌ها در برابر شغل‌های متفاوت واکنش‌های گوناگون از خود نشان دهند (رابینز، 1384).

مورهد و گریفین (1382) بیان می‌دارند که این پیش بینی‌ها بر روی چهارصد و هفتاد نفر از کارکنان چندین کارخانه تولیدی که دارای چهل و هفت شغل مختلف بودند آزمایش شدند. برای اندازه‌گیری متغیر‌های مربوطه از روش مشاهده میدانی و مصاحبه استفاده شد. درجه پیچیدگی شغل برابر مجموع اندازه‌های شش ویژگی شغل بود و با رضایت و حضور کارکنان همبستگی داشت. نتایج بدست آمده روابط پیش بینی شده بین پیچیدگی وظیفه و حضور را تایید کردند، ولی هیچ گونه رابطه ای بین پیچیدگی وظیفه و رضایت مشاهده نشد (مورهد و گریفین، 1382).

2-1-1-4-4- الگوی ویژگی‌های شغلی

تئوری خاصی که ترنر و لارنس مبتنی بر پیش نیازهای شغلی ارائه کردند سنگ بنای چیزی را گذاشت که می‌توان بدان وسیله ویژگی‌های کار را تعریف کرد و به رابطه بین انگیزش، عملکرد و رضایت شغلی افراد پی برد. یعنی هاکمن و الدهام توانستند الگوی ویژگی‌های شغلی را (بر آن اساس ) ارائه کنند (رابینز، 1384).

هاکمن و همکارانش می‌خواستند که کارگرها برای انجام دادن کار خود دارای انگیزه بالایی باشند پنج بعد شغل را در نظر گرفتند. با توجه به الگوی ویژگی‌های شغلی، هر نوع کار یا شغلی را می‌توان بر حسب 5 بعد اصلی کار، به شرح زیر،بیان کرد:

1- تنوع وظایف: شغل شامل وظایف متنوّعی بوده، که یک فرد می تواند از مهارت‌های گوناگونی بهره گیرد.

2- هویتوظیفه: وظایف شغلی به نحوی معین شده اند که کار از ابتدا تا انتها برای شاغل مشخص بوده و فرد تصویر کاملی از وظایف شغلی خود داشته و خود بخش مهمی از کار تلقی می‌شود.



[1]Turner &Larence

[2]Morhed&Grifen

[3]Rubins

2. Hackman & Oldham


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سبک زندگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سبک زندگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 30 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع سبک زندگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک زندگی

مفهوم سبک زندگی

سبک زندگی یکی از پردامنه ترین مفاهیم حوزه علوم اجتماعی است که الگویی از اندیشه ها، احساسات, شناختها و کنشها محسوب می شودو در مجموع هویت اجتماعی و شخصی فرد را می سازدکه به این معنی, نحوه ساماندهی زندگی برای تحقق نیازها و خواسته ها با به کارگیری مجموعه ای از رفتارهاست. بروز و ظهور سبک زندگی از طریق نحوه صرف زمان، پول و چگونگی گذران اوقات فراغت، انتخاب اشیای مصرفی، انتخاب علائق و ترجیحات(سلیقه) و نظایر خاص آن صورت می گیرد.

کریسمن سبک زندگی را طیف فعالیت‌هایی که فرد یا گروه در آن مشارکت می‌کنند معرفی می‌کند(فاضلی،۱۳۸۲،صص 68 و ۶۹).به‌ نظر آسابرگربرای‌ تعریف‌ واژه سبک زندگی با واژه‌ ای ذی شمول روبرو هستیم‌ که‌ از سلیقه‌ فرد در زمینه‌ آرایش‌ مو و لباس، تا سرگرمی‌ و تفریح‌ و ادبیات‌ و موضوعات‌ مربوط دیگر را شامل‌ می‌شود. کلمه‌ سبک، مد را تداعی‌ می‌کند پس‌ سبک‌ زندگی‌ در واقع‌ مد یا حالت‌ زندگی‌ یک ‌فرد است‌. سبک‌ زندگی‌ معمولا با طبقه‌ اقتصادی - اجتماعی‌ پیوند دارد و در تصویری‌ که‌ فرد از خود می سازد‌ بازتاب‌ می‌یابد(آسابرگر،1379,ص141). به هرحال چه سبک زندگی را شیوه متفاوت زندگی در نظر بگیریم و چه معیاری برای تمایز افراد از یکدیگر، در واقع روش الگومند مصرف و درک و ارزشگذاری فرهنگ مادی و غیرمادی استکه در نحوه ارتباط فرد با محیط و علایق و سلیقه ها و نیز مصرف فرهنگی و چگونگی استفاده از اوقات فراغت قابل مشاهده است(چاوشیان،1384,ص45).

بدیهی است که ایجاد تغییرات اساسی در سبک‌های زندگی در سطوح فردی و خانوادگی مستلزم تغییر در ارزش‌ها و مشروعیت‌های فرهنگی و اجتماعی است. با این تعریف از سبک زندگی می‌توان از تقابل و جدال میان دو سبک زندگی سخن گفت؛ یک سبک زندگی که قدرت حاکمیت را در ابعاد مختلف آن مشروع دانسته و سعی در تبلیغ، ترویج و تحمیل آن دارد و در مقابل سبک زندگی بخشی وسیع از جامعه به ویژه طبقه متوسط که بیشتر در فضاهای خصوصی قابل مشاهده است و از ارزش‌ها و مشروعیت‌های خود پیروی می‌کند. این سبک زندگی را تا حدی زیاد می‌توان محصول دمکراتیزاسیون آموزش، تکنولوژی‌های ارتباطی، رسانه‌های جدید، نقش اجتماعی زنان، جوان شدن جامعه و غیره دانست.

چندین دهه است که الزام از طرق مختلف برای ترویج و در مواردی تحمیل نوعی مشخص از سبک زندگی برگرفته از قرائتی خاص از باورها به وضوح قابل مشاهده است. به این ترتیب نوعی سبک آرمانی برای فرد یا خانواده در جزئی‌ترین ابعاد آن، از نوع پوشش، آرایش و پیرایش چهره، نوع خوراک، تفریحات و سرگرمی‌ها و روابط اجتماعی تا محتوای آموزشی و علمی(در سطوح مختلف)، آثار هنری و محصولات فرهنگی قابل استفاده، و باورها تعریف, تبلیغ و ترویج شده در دوره‌های مختلف و به شیوه‌های گوناگون با هر آنچه جز آن بود مقابله شد.اما حاصل الزام در یک سبک زندگی به جامعه‌ای بزرگ و گسترده و با ارزش‌ها و فرهنگ‌های متفاوت، ایجاد گسستی آشکار و شکافی عمیق و روزافزون بین سبک زندگی در فضای عمومی زیر سلطه و سبک زندگی در فضای خصوصی نسبتا آزاد، در میان قشری وسیع از جامعه شد. با گذر زمان، هر چند این گسست روز به روز بیشتر و بزرگ‌تر ‌شد و ابعاد مخفی و زیرزمینی زندگی اجتماعی افزایش یافت اما از سویی دیگر، به تدریج با تنگ‌تر شدن حلقه الزام ها در فضای عمومی و به واسطه آن عادی شدن هر چه بیشتر آنچه در فضاهای خصوصی و در عین حال بزرگ‌تر شدن حلقه افرادی که در این فضاها وارد ‌شده و الزام ها را زیر پا می‌گذاشتند، برخی ابعاد زندگی ناپیدا آن‌قدر مشروعیت پیدا کرد که افراد خواهان بروز و به تعبیری پرده‌برداری از آن در فضاهای عمومی و در واقع مشروعیت‌زدایی از سبک‌های تحمیل شده شدند.

تا زمانی که رسانه های جمعی در جامعه حضور نداشتند، سنت ها و هنجارهای قومی و قبیله ای تعیین کننده چارچوب سبک زندگی بودند.در چنین فضایی، سبک زندگی از یکنواختی و ثباتی زیاد برخوردار و تغییرات در سبک زندگی به کندی انجام می گرفت زیرا ارتباطات اجتماعی در یک محدوده جغرافیایی مشخص و دسترسی به منابع اطلاعاتی محدود بود.در این شرایط ارزش ها, هنجارها و علائق فردی از طریق ساختارهای قبیله ای و قومی به طور مداوم بازتولید و آموخته شده به هر عامل متغیر و عنصری بیگانه اجازه ورود داده نمی شد مگر اینکه با ساختارهای قبلی همخوانی می داشتاما با فراگیر شدن رسانه ها وضع تغییر کرد. رسانه غریبه ای است آشنا که عضوی از خانواده شده, برای همه داستان می گوید، اطلاع رسانی و آگاهی بخشی می کند, چیزهایی را که تاکنون نخوانده، نشنیده و ندیده اند حتی چیزهایی مغایر با ارزش های پذیرفته شده را برایشان بیان کرده به آن ها نشان می دهد. ارزش ها و نوآوری های جدید به ویژه در تقابل با ارزش های سنتی را به افراد خانواده ارائه می کند بدون آنکه کسی به این بیگانه ایرادی بگیرد و چنین کاری تنها از او برمی آید. ارزش های سنتی را به چالش می کشد، افراد را دچار تضاد ارزشی می کند, اوقات فراغت آنها را پر و آنها را سرگرم می کند.


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق حاشیه نشینی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق حاشیه نشینی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 71 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 68
مبانی نظری و پیشینه تحقیق حاشیه نشینی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

حاشیه نشینی

2-10.دیدگاه های حاشیه نشینی

در ارتباط با علت یابی و شناخت زمینه های حاشیه نشینی ، نظریات متفاوت اگر چه تا حد زیادی ناشی از وجود مختلف حاشیه نشینی است.لیکن تعلق صاحب نظران به دیدگاه و مکاتب فکری گوناگون ، سهم مهمی در این امر دارد.در اینجا سعی می شود علل حاشیه نشینی از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گیرد.

2-10-1.دیدگاه لیبرالیستی

این دیدگاه ها عمدتا" خاص کشورهایی است که با نظام اقتصاد آزاد اداره می شوند.بویژه ایالات متحده آمریکا از آن جمله می باشد.این دیدگاه ها تحت تا"ثیر فلسفه پوزیتیسم قرار دارند و از بررسی سطحی علل و عوامل مختلف تجاوز نمی کنند.این امر شاید ناشی از تعهدی باشدکه علم (به مفهوم جدید آن )نسبت به نظام سرمایه داری و طبقات حاکم و حاکمیت کشورهای قانونی بر عهده گرفته است.

بسیاری از محققان لیبرالیست ، که از معتقدان و مبلغان مکتب کارکرد گرایی میباشند ،علت عمده حاشیه نشینی را ناشی از کارکرد جاذبه های شهری و دافعه های روستائی به شمار می آورند.به نظر آنها افزایش جمعیت یکی از علل مهمی است که زمینه را برای مهاجرت مازاد نیروی کار روستائی فراهم می آورد.عدم دسترسی مهاجرین به مشاغل اقتصاد شهری ، همراه با فقر اقتصادی و عدم تخصص آنها موجب می شود که آنها مجبور شوندآلونک ها و زاغه هایی که اغلب فاقد هر گونه تسهیلات شهری از قبیل آب و برق و تلفن است را برای زندگی بر گزینند.

برخی دیگر از کارکردگرایان به عوامل دیگری غیر از افزایش جمعیت تاکید نموده اند.به عنوان مثال (هوم هویت1 عوامل فیزیکی ، مانند زمین های رها شده و اراضی نامناسب شهری و بالابردن قیمت زمین و مسکن و برخی عوامل اقلیمی را زمینه ساز هجوم مهاجران به مناطق خاصی از شهرها و ایجاد حاشیه نشینی و زاغه نشینی می دانند.

2-10-2.دیدگاه ساختارگرایان

رادیکالیست ها که عمدتا" از دیدگاه اقتصاد سیاسی به مسائل می نگرند اگر چه در قبول این اصل ،که حاشیه نشینی در کشورهای در حال توسعه ،در نتیجه مهاجرت از روستاهابه شهرهای کوچک وبه شهرهای بزرگ می باشد .و با لیبرالیست ها هم عقیده هستند.لیکن بر خلاف لیبرالیست ها ، این مهاجرت را ناشی از خصوصیات کارکردهای شهری نمی دانند.بلکه ساختاراقتصادی نا بسامان کشورهای در حال توسعه را که ناشی از ادغام کشورهای مزبور در نظام اقتصاد و تجارت جهانی است،در این امر دخیل می دانند.

تحلیل گران اقتصاد سیاسی معتقدند :هنگامی که مناطق دارای اقتصاد معیشتی ،به جرگه بازار وارد می شوند ،تولیدات بومی عمدتا" جای خود را به یکی دو محصول عمده خواهد دادو جمعیت زیادی به علت دگرگونی ساختارهای تولیدی،به صورت نیروی کار آزاد شده درآمده است ، و موج های عظیم مهاجرتی را موجب می شوند.که دیگر از عوامل که به عقیده رادیکالیست ها ،زمینه حاشیه نشینی را فراهم می آورد،اقتباس کشورهای در حال توسعه از الگوی توسعه کشورهای سرمایه داری صنعتی می باشد. این تحلیل گران معتقدند چنین الگوهایی به دلیل آنکه صنعت محور هستند ساختار اقتصادی کشورهای در حال توسعه را بر هم می ریزد.یکی از نتایج منطقی چنین الگویی ، افزایش جمعیت شهری و ایجاد شهرهای مسلط با جاذبه های شغلی و خدماتی،آن هم در شرایطی است که به دلیل بر هم ریختن ساختار اقتصاد سنتی ،بخش کشاورزی تحت الشعاع مونتاژ و فعالیت های بخش خدمات قرار گرفته و مازاد نیروی کار روستائی را ناگزیر از مهاجرت به شهرهای بزرگ می نماید .

2-10-3.دیدگاه نو سازی

دیدگاه نوسازی که در دهه های 1950و 1960 به عنوان رویکردی در ادبیات علوم اجتماعی مطرح شده است .یکی از عوامل مهم در بر ریختن ساختار اقتصاد سنتی در رشد شهرنشینی در کشورهای در حال توسعه بشمار می رود .به موجب این دیدگاه پیوندی تنگاتنگ بین شهری شدن و توسعه وجود دارد ،به گونه ای که توسعه یافتگی را مترادف با شهری شدن در نظر می گیرند.به طور کلی می توان گفت تحلیل گرایان اقتصاد سیاسی ،با اعلام اینشعار که ساختار درونی کشورهای جهان سوم بخشی از نظام تولید و مصرف است ،سعی می کنندنقشعوامل ساختاری در مشکلات شهری و از جمله حاشیه نشینی زاغه نشینیرا تبیین کنند..

الف-اسکان غیر رسمی ایران

رشد شتابان جمعیت و تحولات ساختاری در نظام اقتصادی روستائی ایران در بعد از سال های 1345 پدید آمد، سبب شد تا شهرها به ویژه شهرهای بزرگ به عنوان مقصد مهاجرت های مناطق روستائی کشور، جاذب مهاجرت های وسیع و گسترده ای گردند.

در این میان ، بیشتر مهاجران که توانایی مالی و اقتصادی استقرار و سکونت در محدوده رسمی شهر و پرداخت هزینه مسکن و اقامت در محدوده قانونی شهر ها را نداشتند، برای تامین سرپناه خود به ویژه در شهرهای بزرگ به حاشیه شهرها روی آوردند، هرچند که شدت و حجم این مساله در استان های کشور و شهرهای آن بسته به شرایط اقتصادی و تمرکز صنایع متفاوت است.

ب- انواع سکونت گاه های غیر رسمی در ایران:

1-زاغه ها یا محلات فقیر نشین: سکونتگاههایی هستند قانونی ولی بسیار پر جمعیت از لحاظ خدمات در سطح بسیار پائینی می باشند.

2-سکونت گاه های تصرفی: سکونت گاه هایی هستند غیر قانونی و غالباً فاقد طراحی از پیش تعیین شده .

3-سکونت گاه هایی با تفکیک غیر قانونی: بر خلاف دو نوع سکونت گاه فوق الذکر دارای طرحی از پیش اندیشیده شده می باشند ولی به صورت غیر قانونی شکل گرفته اند.


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرمایه اجتماعی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرمایه اجتماعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 65 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 60
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سرمایه اجتماعی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سرمایه اجتماعی

2-2.سرمایه[1]

سرمایه ثروتی است مولد ، یا منبعی که شخص می تواند جهت ایجاد درآمد با منبعی اضافی دیگر به کار برد.سرمایه همیشه در اقتصاد سیاسی مارکس ،کار مجسم یا انباشته تعریف می شود ، در یک مناسب اجتماعی قرار می گیریدکه درآن مولد برای انباشت بیش تر سرمایه به کار گرفته می شود.

بوردیو سرمایه را کار انباشت ، تعریف می کند .به نظر البرو اندیشه ای که در پس مفهوم اصلی سرمایه هست ، حتی در معنای مالی اولیه اش ،مفهوم ارزشی است که می تواند اساس ارزش های آینده باشد.(البرو[2]،1995) بنابرین ، سرمایه هر منبعی است که می تواند در عرصه ی خاصی اثر بگذارد. وبه فرد امکان می دهد که سود خاصی را از طریق مشارکت در رقابت بر سر آن به دست آورد(استونس[3]،228:1998).

2-3 .اشکال سرمایه

برخی از محققین معتقدند بوردیو بین سه نوع کلی سرمایه ،که ممکن است محتوای خاص عرصه ای داشته باشد تمایز قایل شده است.

1-سرمایه اقتصادی[4]

به درآمد پولی ، و هم چنین سایر منابع و دارائی های مالی اطلاق می شود تظاهر نهادینه اش را در حقوق مالکیت می یابد.مثلا" پول و اشیای مادی که می توان برای تولید کالا و خدمات به کار برد.

2-سرمایه فرهنگی[5]

شامل تمایلات و عادات دیرین که در فرآیند جامعه پذیری است.انباشت اشیای فرهنگی با ارزش مثل نقاشی و صلاحیت های تحصیلی و آموزش رسمی حاصل آمده است.ترنر[6](1198) در تعریف دیگری ، سرمایه فرهنگی را مجموعه ای از نمادها، عادات،منش ها ، شیوه زبانی ،مدارک آموزشی،ذوق و سلیقه ها و شیوه های زندگی که به طور غیر رسمی بین افرادشایع است ،تعریف می کند.(ترنر،434:1998).

3-سرمایه اجتماعی[7]

مجموعه منابع باالفعل و باالقوه ای است که با عضویت در شبکه های اجتماعی کنش گران و سازمان هابه وجود می آید.

4-سرمایه نمادین[8]

استونزو ترنر (1998)بر نوع دیگری از سرمایه به نام نمادین اشاره می کند.که با استفاده از سمبل ها جهت مشروعیت بخشیدن به تصرف سطوح و گونه های متغیری از سه نوع سرمایه یاد شده می انجامد.(استونز،221:1998-ترنر،512:1998).بوردیو نیز در کتاب اشکال سرمایه ،سرمایه نمادین و فرهنگی را دقیقا" مترادف هم نمی داند .در طرح کلی تئوری عمل، سرمایه نمادین محتوای خاص حیثیت و شرف فرض می شود، حال آنکه مثال های سرمایه فرهنگی را در جای دیگری از آثار بوردیو درباره نهادهای آموزشی باز تولید ، انسان آکادمیک بهتر می توان مشاهده کرد و همان قدر که به دانش مهارت یا شایستگی اشاره دارد . به شرف یا حیثیت نیز ، که داشتن این سرمایه می تواند به بار آورد می پردازد.سرمایه فرهنگی مسلما" گونه ای سرمایه نهادین ، به طور کلی است.اما شکلی از سرمایه نمادین است.(بوردیو[9]،7:1997).

5-سرمایه انسانی

شکل دیگری از سرمایه است .و یک مفهوم اقتصادی است.ویژگی های کیفی انسان اعم از آموزش ،تخصص ، مهارت ، دانش ، خلاقیت ، نوع آوری و غیره عموما" نوعی سرمایه به شمار می رود.به عبارت دیگری سرمایه انسانی را می توان ارتقا و بهبود ظرفیت تولیدی افراد جامعه نامید.(علوی راد،نصیرزاده،210:1380).

2-4.تفاوت انواع سرمایه

بر خلاف سرمایه اقتصادی که معمولا"کالای خصوصی دریک جامعه کاپیتالیستی است ، سرمایه اجتماعی جنبه یک کالای عمومی را داشته ، کنش گرانی که سرمایه اجتماعی را ایجاد می کنند.معمولا"فقط قسمت کوچکی را از منافع شان بدست می آورند.(کلمن[10]،119-116-98-99،1198). سرمایه اجتماعی به ارتباط قانونی و قاعده مند وابسته است،که اگر تجدید نشود از بین می رود.سرمایه اجتماعی از طریق مکانیسم های فرهنگی ،دین ، سنت، عادات تاریخی(فوکویاما[11]،1995) به وجود می آید و منتقل می شود.در واقع عناصر فرهنگی می توانند مانند سرمایه اندوخته شوند. پس سرمایه فرهنگی متشکل از عادات ،تمایلات بادوام،عینیت فرهنگی ارزشمند و تحصیل و شرایط لازم آموزشی رسمی است.(بوردیو:1986،243).سرمایه فرهنگی نسبت به سرمایه اقتصادی کمتر ملموس است.با وجود این قابل سرمایه گذاری و کسب سود یا ایجاد ارزش می باشد.

سرمایه اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی قابل تبدیل به یکدیگر می باشد.سرمایه اقتصادی بیشتر ملازمبا الگوهای مخصوص شبکه های اجتماعی و شیوه های فرهنگی گروه های سطح بالا است.با افزایش سود مندی سرمایه اقتصادی، رشد سرمایه اجتماعی و فرهنگی نیز بیشتر می شود.با این حال پول ، منافع اجتماعی ،فرهنگی قابل تبدیل به اندازه مشابه نیستند. قابلیت تبدیل سرمایه اقتصادی بیشتر است و به آسانی به سرمایه اجتماعی و فرهنگی تبدیل می شود (بوردیو،243:1986).



[1]-Capital

2-Albro

3-Estons

[4]-Economic Capital

2-Cultural Capital

3-Terner

4-Social Capital

5-Symbilic Capital

1-Bordioo

2-Kelman

3-Fookoyama


دانلود مبانی نظری و پیشینه پژوهش هوش هیجانی

مبانی نظری و پیشینه پژوهش هوش هیجانی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 145 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 52
مبانی نظری و پیشینه پژوهش هوش هیجانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

هوش هیجانی

2-2-2-1. مفهوم هوش

پس از گذشت سال ها از سلطه بهره هوشی(IQ) بر جوانب مختلف زندگی، اکنون از اهمیت آن به عنوان تنها عامل موفقیت کاسته شده است. هر چند که مفهوم هوش ممکن است در نزد افراد مختلف معانی متفاوتی داشته باشد، با این حال وقتی صحبت از هوش به میان می آید، بلافاصله نوعی توانایی ذهنی درباره انسان تداعی می شود. اگر چه در میان تعدادی از دانش آموزان، تفاوت های فراوانی یافت می شود، اما وقتی صحبت از موفقیت تبعضی از آنان و عدم پیشرفت تعدادی دیگر به میان می آید، مهمترین چیزی که به ذهن می رسد تفاوت هوشی آنان است حال آن که در گذشته این تفاوت تماماً به بهره هوشی نسبت داده می شد و فردی موفّق قلمداد می گردید که دارای بهره هوشی بالایی می بود. اکنون بهره هوشی بالا به تنهایی ارزش قلمداد نمی شود؛ چرا که تنها 20 % از موفقیت را در بر می گیرد حال آن که 80 % از موفقیت به هوش هیجانی و هوش معنوی نسبت داده شده است. بنابراین، امروزه روانشناسان توجه ویژه ای به این قابلیت و نقش آن در زندگی نموده اند و هر روز بر اهمیت و نقش آن به عنوان عاملی تأثیر گذار بر موفقیت در جوانب مختلف زندگی افزوده می شود(گلمن[1]، 1995).

امروزه همگی ما بر این باوریم که میزان توانایی ذهنی فرد یعنی آن چه که ما به عنوان هوش می شناسیم و مقدار آن را توسط تست های هوش می سنجیم. البته باید توجه داشت که هیچ تضمینی برای موفقیت و خوشبختی فرد وجود ندارد. تا چند سال اخیر روانشناسان پاسخ روشنی برای این سؤال که چه عاملی می تواند تا حد زیادی موفقیت و خوشبختی فرد را پیش بینی کند، نداشتند. پس از تحقیقات زیاد معلوم شد که توانایی احساسی فرد، نه تنها مهمتر از توانایی ذهنی او است، بلکه نقش بسزایی نیز در موفقیت، کار، روابط با دیگران و حتی سلامت جسمی فرد دارد )گلمن، 1998 ؛ کاپلان،1993).

2-2-2-2. تعریف هوش

در روان شناسی تعریف واحدی از هوش وجود ندارد. هوش مجموعه ای از توانمندی ها و توانایی هاست. در بهره هوشی، استدلال ها، تجزیه و تحلیل و نیز استفاده از مهارت های کلامی متجلی می شود.از سوی دیگر کسانی که توانایی طراحی دارند، انسان هایی هوشمند هستند.در این میان وقتی از واژه توجه صحبت می شود، این واژه با هوش و انسان های هوشمند ارتباط پیدا می کند که از توجه بالایی برخوردارند.

عامل دیگر حافظه است که از مصادیق توانمندی هاست.بحث بهره هوشی نخستین بار در ایالات متحده و فرانسه مطرح شد. دیری نپایید که مشکلات بهره هوشی، خود را نشان داد که یکی از آن ها مربوط به حوزه های فرهنگی بود.نقدی که به تست های بهره هوشی شد این بود که از لحاظ فرهنگی نمی تواند پاسخگو باشد.عامل دیگر این که تست ها در مورد قدرت استنتاج، کاربرد داشتند ولی در مورد خلاقیت، نوآوری و ابتکار کاملاًعاجز بودند(نوشین، 1388).

"بینه" هوش را توانایی فرد در قضاوت، ادراک و استدلال تعریف می کنند.از نظر "دیوید وکسلر"، هوش عبارت است از توانایی کلی و جامع در فرد که باعث تفکر منطقی، فعالیت هدفمند و سازگاری با محیط می شود. به نظر پیاژه، هوش نتیجه تأثیر متقابل فرد با محیط است و اگر این رابطه متقابل به صورت متعادل صورت گیرد، موجب توانایی سازگاری فرد با محیط و پیشرفت هوشی می شود. با توجه به نظرات مختلف می توان هوش را استعداد آموختن و مورد استفاده قرار دادن این آموخته ها در سازگاری با وضعیت های تازه و حل مسایل جدید دانست. به عبارت دیگر هوش قابلیت تغییر یا انعطاف در سازگاری است( راست منش،1389).

ترمن، هوش را ظرفیت فرد در تفکر انتزاعی می داند و پیرامون تعریف خود می نویسد فرد به همان نسبتی که قادر به تفکر انتزاعی است، هوشمند نیز است) شامرادلو،1383، مه یر و سالووی،1997).

به طور کلی در تعریف واژه هوش اتفاق نظر میان روانشناسان وجود ندارد. تعریف دقیق هوش بسیار دشوار و اغلب مورد نزاع متخصصان است. امروزه، روانشناسان معتقدند که هوش، مجموعه توانایی های یک فرد محسوب می شود که توسط آن، فرد چیزی را می فهمد و به طور منطقی می اندیشد و رفتار می کند. با این حال عناصری از هوش وجود دارد که مورد توافق غالب پژوهشگران است. گیج و برلاینر ( 1992 )[2] ، این عناصر را به سه دسته زیر تقسیم نموده اند:

1- توانایی پرداختن به امور انتزاعی: افراد با هوش با امور انتزاعی (اندیشه ها، نمادها و مفاهیم) سر و کار

دارند تا عینی (ابزارهای مکانیکی، فعالیتهای حسی)

2- توانایی حل کردن مسایل: توانایی پرداختن به موقعیت های جدید، نه فقط دادن پاسخ های از قبل آموخته شده به موقعیت های آشنا.

3- توانایی یادگیری: به ویژه توانایی یادگیری انتزاعیات از جمله انتزاعیات موجود در کلمات و سایر نمادها و نیز توانایی استفاده از آن ها (سیف،1386).

به عبارتی هوش را می توان توانایی شخص برای تفکر و عملکرد منطقی و معقول تعریف کرد. در اکثر آزمون های هوش، پس از پانزده سالگی پیشرفتی در میزان هوش مشاهده نمی شود، اما سنی که رشد هوش متوقف می گردد بستگی به نوع آزمون مورد استفاده دارد. در اوایل دوران بزرگسالی هوش ثابت به نظرمی رسد، اما نزول حقیقی دارد که نخستین بار در حدود سی و پنج سالگی کشف می گردد و پس از آن کاهش می یابد ولی به طور مستمر مشاهده می شود (پورافکاری، 1386).

برای تعریف هوش کوشش های زیادی به عمل آمده است. یکی از قدیمی ترین تعریف ها توسط بینه و سیمون (1916 ) ، به این صورت مطرح شده است: قضاوت و به عبارت دیگر، عقل سلیم، شعور عملی، ابتکار، استعداد انطباق خود با موقعیت های مختلف، به خوبی قضاوت کردن، به خوبی درک کردن، به خوبی استدلال کردن؛ این ها فعالیت های اساسی هوش به شمار می روند.

در زندگی روزمره اغلب با افرادی برخورد می کنیم که با وجود یکسان بودن در هوش شناختی، در موفقیت، کار، تحصیل، محیط خانواده و قدرت رهبری با یکدیگر تفاوت دارند. محققان نشان داده اند که بهره هوشی به تنهایی نمی تواند تضمین کافی برای کسب سلامتی، تحصیل، و رضایت فرد باشد بلکه عامل مؤثر دیگری تحت عنوان هوش هیجانی [3]می بایست مورد توجه و بررسی قرار گیرد.

2-2-2-3. انواع هوش

در حوزه روانشناسی و علوم رفتاری معمولاً باور بر این است که هوش موجودیتی منفرد است که به ارث می رسد و انسان ها مانند لوح سفیدی هستند که هر چیزی را در صورتی که به شیوه ای مناسب ارایه شود، می توان به آن ها آموزش داد. تحقیقات اخیر نشان می دهد که عکس این مسأله صادق است و هوش های چندگانه وجود دارد که کاملاً از یکدیگر مستقل هستند. در میان تحقیقاتی که انواع مختلف هوش را کشف کرده اند، هوارد گاردنر (1975)، پیشقدم کار بر روی هوش های چندگانه بود .



[1] - Golman

[2] - Gij & Berlayner

[3] Emotional Intelligence-


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع رضایت زناشویی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع رضایت زناشویی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 36 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 13
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع رضایت زناشویی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

2-2 -رضایت زناشویی[1]

سنگ بنای خانواده، ازدواج است. ازدواج، نیازمند همکاری، همدلی، وحدت، علاقه، مهرربانی بردباری و مسئولیت پذیری است. با شروع ازدواج و ایجاد رابطه زناشویی، رضایت زناشویی به متغییری مهم در رابطه با کیفیت ازدواج بدل می‌شود. رضایت زناشویی احساس عینی از خشنودی رضایت و لذت تجربه شده ی زن و مرد با توجه به تمام جنبه های رابطه ی زناشویی است. رضایت زناشویی به عنوان یکی از مهمترین مؤلفه‌های ثبات عاطفی زوجین به حساب می‌آید(فیشر و مکنالتی[2]، 2008).

12

پشتیبانى از خانواده در برابر ازهم‏گسیختگى و حفظ آن به عنوان معیارى براى پیشرفت، تمدن و تعالى مادى و معنوى انسان ضرورى است؛ زیرا خانواده سنگ‏بناى جامعه بزرگ انسانى است و در استحکام روابط اجتماعى و رشد و تعالى یکایک اعضاى جامعه نقش بنیادین دارد. خانواده، کانون اصلى حفظ هنجارها، سنت‏ها و ارزش‏هاى اجتماعى و شالوده استوار پیوندهاى اجتماعى و روابط خویشاوندى است. همچنین کانونى براى شکوفایى عواطف انسانى به‏شمار مى‏آید. با وجود این، بروز کشمکش‏ها در زندگى زناشویى امرى عادى است. هنگامى که تعارض به میزان زیادى رخ دهد و زن و شوهر نتوانند به‏خوبى با آن کنار بیایند، پى‏آمدهاى منفى فراوانى براى سلامت روانى و جسمى همسران و فرزندان آنها به بار خواهد آورد. افزون بر آن، بر بسیارى از کارکردهاى مفید خانواده همچون تربیت فرزند، روابط میان والدین ـ فرزندان و حتى کارآمدى اجتماعى و اقتصادى همسران نیز تأثیر خواهد گذاشت. (رسولى، 1380).

اولین و مهم‏ترین هسته خانواده را مجموعه زن و شوهرى تشکیل مى‏دهد و پژوهش‏ها نشان داده‏اند که نوع رابطه میان دو همسر، اصلى‏ترین پیش‏بینى کننده رضایت زناشویى است. تأثیر کیفیت ازدواج در روابط دو نفره (همسران) در خانواده، بر سلامت جسمانی و ورانی موفقیت و سازگاری روانی – اجتماعی آنان در ابعاد گوناگون زندگی فردی و اجتماعی همواره مورد تأیید واقع شده است (دام و همکاران ، 2001).

عواملی چون اطلاعات فردی و نوعی (تفاوت بین زن و مرد ) بلوغ، انگیزه، شرایط انتخاب همسر و ویژگی های شخصیتی از عوامل مؤثر در کیفیت ازدواج است. پایداری، بیانگر حفظ رابطه ی همسری در گذر زمان است. ازدواج، حتی اگر با عالیترین کیفیت هم شکل گیرد، نمی تواند تضمین کننده‌ی حفظ پایداری و سازگاری آن در گذر زمان باشد.

هر چند عده‌ای رضایت مندی زناشویی را نتیجه‌ی رضایت عمومی از زندگی مشترک، رضایت از روابط جنسی و رضایتمندی عاطفی و هیجانی به حساب می آورند (شاکلفورد[3] ، 2001) اما به طور کلی اعتقاد بر این است که عوامل درون فردی و برون فردی در رضایت زناشویی مؤثر است (پرلمن، 1987) . بسیاری از پژوهش ها نشان می‌دهد که ویژگی‌های شخصیتی زوجین در احساس رضایت افراد، نقش کلیدی ایفا می‌کند (گاتیس و همکاران[4]، 2004؛ لو و کلونن ، 2005).

واقعیت آن است که هر یک از همسران، تجارب و انتظاراتی را به رابطه ی کنونی می‌آورند که ممکن است بازمانده‌ی تجارب قبلی باشد (هازان و شیور، 1987). بدیهی است که این تجارب بر الگوهای رفتاری روزمره، شناخت، کیفیت مواجهه با مشکلات و تعارض ها و نوع جهت گیری‌های عاطفی، اثر می گذارد.

13

خشنودی، رضایت و خوشبختی زندگی نیاز به تلاش زوجین دارد (پارکر و همکاران، 1995). دیده شده است که زوجین شرکت کننده در برنامه اینریچ افزایش میزان سازگاری را گزارش دادند (السن و همکاران، 1986)، رضایتمندی از روابط مهر آمیز نشأت می گیرد (ماسودا، 2003)، روابط رضایت بخش در بین زوجین نیز از طریق علاقه متقابل، میزان مراقبت از همدیگر، اعتماد به نفس که هر دو یکدیگر را پذیرفته اند و تفاهم با یکدیگر قابل سنجش است (سین ها و ماکرجک[5]، 1990).

بررسی موریسون[6] (2000)، نشان می دهد ارتباط میان فردی همراه با سطح توجه و علاقه بالا با کیفیت روابط زناشویی ارتباط مثبت دارد. کوب و همکاران (2008)، نیز در پژوهشی نشان دادند که چگونه ادراکات مثبت درباره ی علاقمندی به همسر باعث به وجود آمدن امنیت عاطفی و رفتارهای حمایتی و رضایت زناشویی می شود. آن ها میزان رضایت زناشویی را در 6 ماه اول ازدواج و یک سال بعد اندازه گیری کردند. نتایج نشان داد هنگامی که در روابط همسران احساس امنیت عاطفی و اعتماد به نفس وجود دارد، عملکرد ارتباطی آنان تقویت شده و رضایت زناشویی آنان افزایش می یابد.

رضایت زناشویی بر میزان سلامت روانی، جسمانی، رضایت از زندگی، موفقیت در شغل و ارتباطات اجتماعی مؤثر بوده و یکی از مهمترین شاخص های رضایت از زندگی است. یکی از عوامل مهم که در سال های اخیر به آن توجه شده است و بر وروی رضایت زناشویی تأثیر دارد، تجارب اولیه‌ی فرد با والدین و یا نوع رابطه‌ی هیجانی فرد با والدین خود در دوران کودکی است. برخی از پژوهش‌ها تلاش کرده‌اند به این سؤال پاسخ دهند که چگونه تجارب اولیه ‌ی فرد در دوران کودکی می‌تواند وی را در بزرگسالی تحت تأثیر قرار دهد (عیدی و همکاران، 2006).

رضایت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضعیت رابطه زناشویی یا رابطه عاشقانه کنونی فرد است. رضایت زناشویی می‌تواند انعکاسی از میزان شادی افراد از روابط زناشویی و یا ترکیبی از خشنود بودن به واسطه بسیاری از عوامل مختص رابطه زناشویی باشد. می‌توان رضایت زناشویی را به عنوان یم موقعیت روان شناختی در نظر گرفت که خود به خود به وجود نمی‌آید، بلکه مستلزم تلاضش هر دو زوج است. به ویژه در سال های اولیه، رضایت زناشویی بسیار بی ثبات است و روابط در معرض بیشترین خطر قرار دارند. (احمدی، نبی پور، کیمیایی و افضلی ، 2010).

رضایت زناشویی به شادی و لذت از روابط میان زوج‌ها مرتبط است. رضایت زناشویی به معنای داشتن احساس مطلوب از ازدواج است. کاپلان و مادوکس[7] (2002)، بیان می‌کنند که رضایت زناشویی یک تجربه‌ی شخصی در ازدواج است که تنها توسط خود فرد در پاسخ به میزان لذت رابطه زناشویی قابل ارزیابی است آنها باور دارند که رضایت زناشویی به انتظارات افراد بستگی دارد.

با توجه به اهمیت کارکرد متعادل خانواده و جلوگیری از متلاشی شدن آن، شناخت عوامل مرتبط با رضایت زناشویی که پایه‌ی استحکام بخش زندگی خانوادگی است، ضروری به نظر می‌رسد. بنابراین در صورت توجه به عوامل مؤثر بر رضایت زناشویی می‌توان انتظار داشت که با افزایش سطح رضایت مندی زناشویی بسیاری از مشکلات روانی، عاطفی و اجتماعی خانواده‌ ها و در کل جامعه کاهش یابد. همچنین با ارتقاء سطح رضامندی زناشویی و رضایت از زندگی ، افراد جامعه با آرامش خاطر بیشتر به رشد و تعالی و خدمات اجتماعی فرهنگی و اقتصادی خواهند پرداخت و خانواده‌ةای نیز از این پیشرفت سود خواهند برد (ثنایی، علاقبند و هومن ، 1379).



[1]- Marital satisfaction

[2]- Fisher and Mcnalty

[3]- Shakelford

[4]- Gatice et al.

[5]- Sinha and Macerjec

[6]- Morisson

[7]- Kaplan and Madox


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع تفکر انتقادی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع تفکر انتقادی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 68 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 60
مبانی نظری و پیشینه تحقیق با موضوع تفکر انتقادی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تفکر انتقادی[1]:

مقدمه:

برای توسعه و پیشرفت علوم در هر کشوری نیاز به بازسازی، اصلاح و تقویت نظام آموزشی وجود دارد. در جامعه ‌علمی ما نیز تعیین نیازهای آموزشی دانش پژوهان، محققان و دانشجویان باید در الویت برنامه‌های‌ آموزشی سازمانها و نهادهای مربوط قرار گیرد. تفکر انتقادی با ویژگی ارزیابی کردن مفاهیم و شناخت پدیده ها روند حل مسائل را با ریشه یابی عمیق و تجزیه و تحلیل کردن آن ها برای دانش آموزان تشریح می کند و توانایی ایجاد روحیه جستجوگری وانگیزه‌مسأله یابی و حل آن را در یادگیرندگان به وجود می آورد و مهمترین نتیجه آموزشی حاصل از تفکر انتقادی به ایجاد قدرت بیان و فن نقادی کمک کرده و تحمل درک دیدگاه های مخالف را در دانشجویان به‌وجود می آورد. تفکر خلاق که دائماً با تغییرات سر وکار دارد باآموزش دانش

آموزان ‌به‌وسیله ‌شیوه‌های خاصی قدرت تجسم‌ و واضح کردن مسائل رابه‌آن ها می‌دهد؛بنابراین این شیوه ‌از اندیشیدن ‌ارزش کاربردی زیادی دارد و دانش آموزان را وادار می کند تا با نگاهی متفاوت‌ قضایا را تحلیل کرده و با به کارگیری توانایی های ذهنی خود یک فکر یا مفهوم جدید از مسأله‌پیش روی خود بسازد و به این نحو نیز به نوعی خودباوری مثبت دست می‌یابد. همچنین آموزش تفکر خلاق با شیوه ‌مهمی چون تفکر افقی که برای جهت دهی به ایده های خلاقانه بهترین راه‌حل‌هارا از دیدگاه‌های کاملاً نو و بکر به دانشجو نشان می‌دهد.روش‌ذهن انگیزی که با نوعی مشورت و همیاری ذهنی به شکلی آزاد و جدا از قید و بندهای قوانین بسته فکری و چارچوب قالبی کتاب های درسی می تواند دانش آموزان را با ایجاد فضای باز برای نقد نظرات همدیگر راهنمایی کند این شیوه از آموزش تفکر ظرفیت نقدپذیری و قدرت انتقاد کردن را در دانش آموزان قوت می بخشد. برای آموزش این شیوه‌های اندیشیدن باید به سطح دانش ، توانمندی های ذهنی و سطح کیفی اندیشه‌دانش آموزان توجه داشت و لازمه ‌آن نیز فراهم نمودن بستر مناسب برای ذهن های فعال و پویای دانش آموزانی است که با رویکردی منتقدانه مسائل را می‌نگرند و با روز آمد کردن نگرش هایشان به وسیله‌ معلمان مجرب و آگاه به خلق ایده های نو می پردازند.آشنایی دانش آموزان با آثار،نبوغ و فعالیت‌های علمی اندیشمندان و متفکران بزرگ که الگوهای مناسبی از رشد و تعالی روح و فکراند می‌تواند راهنمای مؤثری در جهت هدایت نیروهای جسمی و فکری آنان بوده و به‌ اصلاح ضعف ها و نقاط قوت اندیشه‌جوانان منجر می‌شود.

2-2-1 تاریخچه‌ تفکر انتقادی‌ و تفکر خلاق:

تفکرمحوراصلی شناخت و ارائه راه حل های ممکن در هنگام مواجه‌بامسائل است. تفکر دارای عناصری می‌باشدکه‌شامل نشانه‌هاورموزی هستندکه‌انسانها با آن میزان یادگیری خود را گسترش داده، آموخته‌هایشان را باز شناسی می کنند و به‌کار می‌برند.« تفکر فعالیت جهت دار ذهن برای حل مسأله‌است».( شعبانی1372 ) دونوع‌ازاقسام مختلف تفکر هدایت شده (جهت دار )،تفکر انتقادی و تفکر خلاق می باشد.تفکر انتقادی به بررسی ارزیابی ، اصلاح،تعویض و دوباره سازی یک مسأله می پردازد و به‌سطوح بالاتر یادگیری یعنی تجزیه و تحلیل و ترکیب مربوط می شود.این فرایند فکری بحث جدیدی نیست و ریشه‌ی‌آن به‌زمان افلاطون برمی گردد.بهترین نمونه‌ کلاسیک آن « تفکر انتقادی»اثر « مکس بلاک» (1952) و دیگری مقاله«رابرت انیس»(1962)با عنوان«تفکرانتقادی » است. ماهیت و ذات تفکر انتقادی قضاوت معلق یا تردید سالم می باشد و به دسته‌ای‌ازامور که به جریان تفکر سنجیده و منطقی منجر می‌شود،ارتباط می‌یابد.«تفکرخلاق» نوعی تفکر که‌است باانعطاف پذیری،نوآوری و ارزش اجتماعی همراه ‌است. واژه‌نامه ‌انگلیسی‌ آکسفورد ظهور کلمه «خلاق»رابه‌سال (1875) میلادی نسبت می‌دهد. این تفکر درهمه‌ی‌ابعاد زندگی بشری بروز کرده و بین تمام انسان ها مشترک می باشد، هنگامی که قدرت آگاهی و اطلاعات ذهن افراد با رشد مناسب فکری توأم باشد،آنگاه قدرت استدلال ذهنی بیشتر می‌شودوتفکر خلاق که ‌تفکری‌ سطح بالاست،به‌وجود می‌آید.اهداف مشترکی بین تفکرانتقادی و تفکر خلاق است چون پبشرفت و تعییر، روحیه‌‌ ‌جستوگری، کنجکاوی ودانش وسیع که به نحوی محکم این دو تفکر رابه‌هم نزدیک کرده، نیاز به ایجاد بستر مناسب برای ترویج این افکار را در جامعه ضروری می سازد.



[1] Critical Thinking


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت خانوادگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت خانوادگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 74 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 64
مبانی نظری و پیشینه تحقیق خشونت خانوادگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مفهوم خشونت

تاریخچه خشونت خانوادگی

از لحاظ تاریخی شاید بتوان نخستین سابقه امر خشونت را در اسطوره های دینی و مذهبی مانند داستان"آدم و حوا" یا هابیل و قابیل به روایات کتب مقدس سراغ گرفت، در واقع داستان آدم و حوا عاملی شد تا در غرب و در دنیای مسیحیت، زنان را مورد ظلم و جور قرار دهند و مقامات کلیسا در روزگار قدیم، حتی خشونت در ازدواج را توصیه می نمودند. چنین طرز نگرشی بر نظرات برخی مقدسین مسیحی نظیر سنت اگوستین نیز تأثیر گذاشت، که معتقد بود مردان در تصویر خداوند آفریده شده اند و اگر زنی را به اتفاق شوهرش در نظر بگیریم شاید بتوان گفت که آن ها هر دو در تصویر خداوند آفریده شده اند. یک هزار سال بعد از عیسی مسیح، نخستین قانون مصوب کلیسا در جهت اعمال خشونت بر زنان صادر شد که البته امروزه بسیاری از متولیان کلیسا، منکر نقش این نهاد در خشونت ورزی علیه زنان هستند، لیکن اقدامات مارتین لوتر در سده شانزدهم میلادی خود بیانگر این واقعیت می باشد، کما این که به زعم برخی از نویسندگان، کتک زدن زنان اگرچه به صراحت در قوانین مدنی ناپلئون پذیرفته شد، لیکن برداشتی رایج و غیر قابل انکار از آن محسوب می شود و این بیشتر ناشی از خطابه ناپلئون به شورای حکومت است که اعلام کرد شوهر باید دارای قدرت مطلقه در ارتباط با همسرش باشد.

بنابراین، سابقه خشونت در خانواده را باید در اسطوره ها و اعتقادات باستانی ایران و جهان جست و جو کرد. خشونت در خانواده با وجود قدمت بسیار زیاد از پنهان ترین مسایل به شمار می رود و تنها در چند دهه اخیر پژوهشگران نظیر روان شناسان، جامعه شناسان، جرم شناسان و ... سعی در پرداختن به این پدیده مهم نموده اند. وسعت دامنه خشونتی که زنان در خانواده در معرض آن قرار دارند در اوایل دهه1970 آشکار شد یعنی زمانی که گروه های هوادار آزادی زنان با تشکیل خانه های امن برای زنانی که خواهان ترک مردان خشن بودند به این نیاز بدیهی پاسخ گفتند. زنانی که به این خانه ها روی آوردند غالبا با مردانی زندگی کرده بودند که سال ها ایشان را کتک می زده اند. بسیاری از این زنان بارها برای ترک شوهر خود به تلاش ناموفقی دست زده بودند اما دشواری تأمین سر پناه و معاش برای خود و فرزندانشان غالبا آنان را به خانه پر خشونت بازگردانده بود(آبوت و والاس، ترجمه عراقی، 1380).

مارتین[1] از جمله کسانی بود که در سال 1976 بررسی هایی در مورد زنانی که از شوهران خود کتک می خوردند انجام داد. مایسل من[2](1978)، در مورد سوء استفاده جنسی از زنان اطلاعات نسبتا کاملی در دسترس دیگران گذاشت. سپس مبحث خشونت به تدریج وارد مجامع علمی شد و در اولین کنفرانس ملی بررسی خشونت در خانواده در سال 1981 به بررسی مسایل و مشکلات خانوادگی پرداختند. در سال 1987، مقوله ی خشونت خانوادگی در پارلمان اروپا مورد بحث قرار گرفت و سازمان ملل آن را مطرح ساخت و در نامه هایی دولت های گوناگون آن را امضاء کردند. در نتیجه دولت های امضاء کننده موظف شدند حمایت های لازم از زنان و کودکان را در جامعه و خانواده به عمل آوردند، به آن ها امکان تحصیل، کار و برابری اجتماعی اعطا کنند. در سال جهانی خانواده نیز بار دیگر بر مسأله خشونت در خانواده تأکید شد(اعزازی،1380).

2-2-1-2. تعریف خشونت

معمولاًخشونت با مفهوم پرخاشگری به کار برده می شود. پرخاشگری اصطلاحی است بسیار کلی برای انواع گوناگون از اعمال همراه با حمله، خصومت و خشونت(پورافکاری،1386).

رفتار پرخاشگرانه در انسان ها به شکل اعمال خشن نسبت به دیگران فرض می شود، که ممکن است موجب اجتناب دیگران یا مقابله به مثل بسیاری از آنان گردد. پرخاشگری تلویحا به قصد آسیب زدن یا به نوعی آزار دادن فردی دیگر صورت می گیرد. مفهومی که از رخدادهای قبل یا پس از عمل پرخاشگرانه استنباط می شود(کاپلان-سادوک، ترجمه پورافکاری،1379).

خشن به کسی گفته می شود که به طور خطرناک، شدید و بیرحمانه با کسی یا چیزی رفتار یا عمل کند. شدت عملی که انسان مرتکب می شود، چه در جنگ، آدم کشی، تجاوز به عنف، یا هر رفتار خشن دیگر بازتابی از حس پرخاشگری است(پورافکاری،1386)

در تعریف دیگری از گلس[3] و استراوس(1979)، آمده است که خشونت عبارت است از عملی که با قصد انجام گیرد و منجر به آسیب بدنی به شخص شود، این آسیب دامنه اش از درد جزیی سیلی زدن تا جراحات شدید و حتی قتل در نوسان است(آمرمان و هرسن،1999).

خشونت خانوادگی اصطلاحی است که تمام انواع خشونت، از جمله خشونت با اطفال، خشونت بین زن و شوهر و خشونت بین فرزندان والدین سالمند را در بر می گیرد(پورافکاری،1386).

مؤسسه ملی بهداشت روان(1992)، خشونت خانوادگی را چنین تعریف می کند:

اعمالی که به طور فیزیکی یا هیجانی مضر هستند یا به صورت بالقوه منجر به آسیب بدنی می شود. هم چنین شامل زورگویی یا تجاوز جنسی، تهدید بدنی، تهدید به کشتن یا آسیب رساندن، محدود نمودن فعالیت های عادی، سلب اختیار و محرومیت از دسترسی به منابع (آمرمان و هرسن،1999). سازمان بهداشت جهانی نیز تعریفی از خشونت خانوادگی ارایه داده است و آن عبارت است از هر گونه رفتار غیر طبیعی که منجر به آزار رساندن به خود و یا دیگران باشد(آزار به صورت جسمی، روانی و یا هر دو می باشد)(بیگلویی و همکاران،1380).

2-2-1-3. تعریف خشونت خانوادگی نسبت به زنان

اولین تلاش ها در تعریف خشونت نسبت به زنان در خانواده توسط کمپ، سیلورمن و همکاران[4](1962)، انجام گرفت. این افراد سوء رفتار را براساس شرایط بالینی، یعنی با علایم تشخیص پزشکی و جسمی تعریف کرده اند و افرادی که به عمد به آن ها تجاوز جسمی شده و مجروح شده بودند مورد نظرشان بود(شهنی ییلاق، 1386). خشونت علیه زنان به هر فعل خشونت آمیز مبتنی بر جنسیت مؤنث اطلاق می گردد که منجر به آسیب دیدگی یا رنج جسمانی،روانی یا جنسی می شود یا ممکن است منتهی شود(معتمدی مهر،1380). به طور کلی خشونت خانوادگی علیه زنان عبارت است از رفتارهای هجومی و سرکوبگرانه از جمله حمله های بدنی، جنسی و روانی و نیز اعمال فشار اقتصادی توسط عده ای از مردان نسبت به زنان خود یا دیگر زنان خانواده(فنی، 1378).

کروپ و همکاران[5](1999)، خشونت زناشویی را این گونه تعریف می کنند: هرگونه اقدام، سوء قصد واقعی یا تهدید به آسیب بدنی توسط زن و مردی که با هم رابطه جنسی نزدیک داشته باشند بر علیه یکدیگر. البته لازم به ذکر است با توجه به بافت فرهنگی جامعه ما منظور از زن و مرد در این پژوهش زن و مردی است که به صورت قانونی با هم ازدواج کرده باشند و در غالب خانواده مطرح باشند.



[1] - Martin

[2] - Meiselman

[3] - Gelles

[4] - Kemp, Silverman & et al

[5] - Kropp & et. al


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت عمومی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت عمومی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 32 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سلامت عمومی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سلامت عمومی

توصیف وتعریف سلامت عمومی

انسان موجودی متفکر است که نه بدلیل حوادثی که برایش اتفاق می افتد،بلکه بدلیل نحوه ونوع نگرش نسبت به قضایا،مسائل،مشکلات وحوادثی که با آن روبرو می شودسلامت جسمانی وروانی خود را تحت تاثیر قرار می دهد(آقایی وهمکاران،1386).سلامتی موضوعی مشترک دربسیاری از فرهنگ هاست.درواقع هر جامعه ای به عنوان بخشی از فرهنگ خود،مفهوم خاصی از سلامتی دارد.وجود محیط سالم خانوادگی،ضروری ترین عامل درسلامت روانی است.این محیط را می توان آن طوری تنظیم کردکه دربهبود وضع افراد،اگرموثرنباشد حداقل موجب تخریب آن نگردد(موروکوف وگیلی لاند[1]،1993).آسیب پذیری افراد خانواده دربرابر فشارها ومسائل مختلف زندگی،پژوهشگران ودرمانگران را در سال های اخیر به بررسی سلامت روانی وعوامل وابسته به آن سوق داده است.موضوع بهداشت وسلامت روانی از زمانی که بشر وجود داشته وخصوصا از زمانی که او زندگی اجتماعی را شروع کرده،مطرح بوده است زیرا انسان همواره سلامتی خود را دوست داشته وتمهیدات فراوانی را درپیشگیری ازابتلاء به انواع بیماری ها وگرفتاری های روانی که آرامش او را برهم می زند،فراهم می ساخته وجهت مقابله با فشارهای روانی هم بسیار تلاش می کرده است(فقیهی،1384،ص35).ولی بعضی ازمسائل مشکلات خاصی را برای اعضای خانواده رقم می زند وباعث استرس دراعضای خانواده به ویژه والدین می گردد(هدا[2]وهمکاران،2010،سلدا[3]وهمکاران،2009)وکیفیت زندگی اعضای خانواده را تحت تاثیر قرار می

دهد(اسچیپو[4]وهمکاران،2007).بدون سلامت روان سلامتی معنا ندارد.سلامت روان بطور نزدیکی بادیگرشرایط سلامتی همبسته است.

کسانی که دارای مشکلات سلامت روان هستند،احتمال خطردرسلامت جسمانی آنها هم وجود دارد وافراد دارای اختلالات جسمانی به احتمال زیاد دارای مشکلات سلامت روان هستند(ایتون وپاتل[5]،2009).به طورکلی روان شناسان معتقدند سلامت روانی هنگامی وجود دارد که انسان رفتاری صحیح ومناسبی با جامعه خود داشته باشد.این رفتار برخاسته ازاندیشه واقع گرا ،درک وعکس العمل مناسب است:از این رو فرد سالم با جامعه رابطه سالمی برقرار می کند.بنابراین می توان گفت :سلامت وبهداشت به این معنا است که شخص،علاوه بر دور بودن از مشکلات وبیماریهای روانی ،باشرایط خود به خوبی سازش داشته ودر تعامل با اطرافیان وافراد جامعه موفق ودر نتیجه ،دارای رغبت وشوق زندگی باشد(موسوی،1388).

سلامتی یک موضوع چند بعدی است که سازمان بهداشت جهانی[6] به ابعاد جسمی،روانی واجتماعی اشاره نموده است وصرفا عدم حضور بیماری یا ناتوانی به عنوان سلامتی تعریف نمی شود(تیلور،2003:به نقل ازآشتیانی وکندوان،1390).بعد جسمی که معمول ترین بعد سلامتی است که نسبت به ابعاد دیگر سلامتی می توان آن راارزیابی کرد.سلامت جسمی در حقیقت ناشی از عملکرد درست اعضاء بدن وهماهنگی آنها باهم نشانه سلامت جسمی است.به عنوان نمونه برخی از نشانه های سلامت جسمی عبارتند از:ظاهر خوب وطبیعی،وزن مناسب،اشتهای کافی،خواب راحت ومنظم ،حرکات بدنی هماهنگ ،طبیعی بودن نبض و فشار خون و.....

دربعد روانی سنجش سلامت روانی نسبت به سلامت جسمی مشکل تر خواهد بود.در این بعد تنها نداشتن بیماری روانی مد نظر نیست بلکه داشتن عکس العمل مناسب در برابر مشکلات وقدرت تطابق با شرایط محیطی جنبه مهمی از سلامت روانی را تشکیل می دهد.سازگاری فرد با خودش ودیگران ،قضاوت نسبتا صحیح در برخورد با مسائل ،داشتن روحیه انتقاد پذیری وداشتن عملکردمناسب دربرخوردبا مشکلات برخی از نشانه های سلامت روانی می باشد(موسویان،1392).

یکی از زمینه های عمده بیماریهاومشکلات روانی وعوارض جسمی واجتماعی آن احساس پوچی،بیهودگی وتزلزل روحی است که ناشی ازفقدان بعد معنوی در افراد می باشد.ایمان،هدفدار بودن،پای بندی اخلاقی،تعاون،داشتن حسن ظن وتوجه بیشتر به مسائل معنوی باعث کاهش اضطراب،تزلزل روحی وعوارض ناشی از آن می شود.جنبه های معنوی زندگی باعث می شودفرد همواره برای اهداف عالی تر زندگی تلاش نمایدودر مقابل کمبودها ومشکلات تحمل وبردباری بیشتری داشته وهمواره از رضایت خاطربرخودارباشد.بنابراین تقویت جنبه معنوی به سلامت جسم وروح افرادونهایتا سلامت جامعه کمک بسزایی خواهد کرد.

دربعد اجتماعی ازدو جنبه قابل بررسی است؛یکی ارتباط سالم فرد با جامعه ،خانواده،مدرسه،محیط شغلی ودیگری سلامتی کلی جامعه که با توجه به شاخص های بهداشتی قابل محاسبه،می توان سلامت جامعه را تعیین وبا هم مقایسه کرد(حاتمی وهمکاران،2006؛به نقل از موسویان،1392).



3-Morokoff & Gilliland

4-Hedda

5-Selda

1-Schieve

2-Eaton & Patel

3-World Health Organization (WHO)


دانلود مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های دلبستگی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های دلبستگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 45 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 21
مبانی نظری و پیشینه تحقیق سبک های دلبستگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سبک های دلبستگی

1

دلبستگی[1] پیوند عاطفی هیجانی نسبتاً پایداری است که بین کودک و مادر یا افرادی که نوزاد در تعامل منظم و دائم با آنهاست، ایجاد می شود (پا پالیا، 2002)، فروید بر این باور بود که دلبستگی نوزاد به مادر به خاطر تغذیه و رفع نیاز فیزیولوژیکی است (سانتراک، 2002، هارلو و ز یمرمن 1959؛ نقل از لسترام، 2002) فرضیه فروید را نقص کردند و بیان داشتند در ایجاد و تقویت دلبستگی کودک به مادر، تماس بدنی در مقایسه با تغذیه، عامل مهم تری است. سپس بالبی(1969، 1973، 1980)، مفهوم دلبستگی را بر این اساس بنا کرد که احساس‌ها و رفتارهای دلبستگی از قبیل گریه، خنده، مکیدن و چنگ زدن، نوزاد را به مادر نزدیک و از خطر دور می‌سازد، و جدایی از مادر، اضطراب و درماندگی کودک را بر می انگیزد. تجربه های واقعی فرد در مورد حساسیت، پاسخگو بودن، حضور فعال مراقب همچنین خلق و خوی کودک و هماهنگی روابط والد، کودک، اساس شکل دهی به سبک های مختلف دلبستگی (ایمن[2]، اجتنابی[3] و دوسوگرا[4])، در خلال سال های نوزادی و کودکی است (کاپلان، 1383/2000)، تجربه هایی که نوزاد با مراقبش دارد در الگوهای روابط وی با دیگران درونی سازی می‌شوند و این الگوی عملی درونی شده، تعیین کننده چگونگی مفهوم نوزاد از خود و دیگران است، مفهومی که بعدها در روابط با دیگران تعمیم می یابد (پینز،2005).

نظریه‌های سبک دلبستگی و تمایز یافتگی، بر روابط اولیه در محیط خانواده تأکید کرده و آن را بر روابط بعدی مؤثر می دانند. آن‌ها سبک های دلبستگی و تمایز یافتگی را به عنوان عوامل پایدار و چند نسلی تلقی کرده و پیشنهاد می‌کنند که چگونه خانواده‌ی مبدأ شخص می‌تواند بر روابط زناشویی او اثر بگذارد (یانگ و همکاران، 2003)، مطالعات مبتنی بر آسیب‌ شناسی تحولی نیز رابطه‌ی بین تجارب منفی اولیه‌ی تحصیلی و خانوادگی و مشکلات روان شناختیو شبکه‌های معیوب زناشویی را در مورد تأکید قرار می‌دهند. (عیدی و همکاران، 2006).

بالبی بر این عقیده بود که نظریه ی دلبستگی تنها یک نظریه‌ی تحول کودک نیست، بلکه نظریه‌ی تحول در فراخنای زندگی نیز می‌باشد. این نظریه معتقد است نوع رابطه ی مادر، کودک در سال‌های اولیه زندگی و میزان قابلیت دسترسی به مادر، میزان حمایت مادر هنگام احساس خطر، درجه‌ی حساسیت مادرانه و تکیه گاه ایمن بودن مادر برای کودک، سبک دلبستگی فرد را معین می‌کند (سانتراک، 2002)، فوگل اظهار می‌دارد که دلبستگی، پیوند هیجانی پایدار بین دو فرد می‌باشد به طوری که یکی از دو طرف کوشش می‌:ند نزدیکی و مجاورت با موضوع دلبستگی را حفظ کرده و به گونه‌ای عمل کند تا مطمئن شود که ارتباط ادامه می‌یابد. بالبی بر این باور است که این گره‌های هیجانی متقابل که به نزدیکی مادر و کودک منجر می‌شود، نخستین تجلی‌های دلبستگی محسوب می‌شود. دلبستگی، نگهدارنده ی نزدیکی متقابل بین دو فرد در تمام مراحل زندگی است (پینز،2005).



16


اینثورث نظریه بالبی را گسترش داده و سبک‌های دلبستگی را به سه دسته‌ی ایمن، نا ایمن اجتنابی و نا ایمن دو سو گرا تقسیم کرده است. کودکان ایمن از والدین به عنوان پایگاه امنی برای اکتشاف محیط استفاده می‌کنند. کودکان ایمن در اکثر موقعیت‌ها احساس راحتی و امنیت می‌کنند و تجسمی مثبت، حمایت گر و پاسخ دهنده از مادر خود دارند. کودکان دو سو گرا در موقعیت نا آشنا مشکل تر می‌توانند به احساس آرامش و آسایش دست یابند. آن ها بین کشش به سوی مادر و اجتناب از مادر در نوسانند، به این ترتیب آن ها به مادر نزدیک می‌شوند سپس مادر را پس می‌زنند. این کودکان به راحتی نمی‌توانند به اکتشاف و دستکاری در محیط بپردازند و هم چنین آن ها به لحاظ خلق در برابر تنیدگی‌ها آسیب پذیرترند (اسکورون و دنی، 2004). کودکان ناایمن اجتنابی در برابر افراد ناآشنا منقلب نمی‌شوند و احتیاط اندکی نشان می‌دهند. چنانچه مادر آن‌ةا را در آغوش بگیرد با حرکات پیچ و تاب و تکان دادن خود سعی در پایین آمدن می‌نمایند و همچنین این کودکان در عواطف خود نسبت به مادر بی تفاوتند و به نظر می‌رسد اهمیت دلبستگی با مادر را انکار می‌کنند. طرفداران این نظریه معتقدند به احتمال زیاد سبک دلبستگی کودک بر اساس الگوهای فعال درونی از خود و چهره‌ی دلبستگی تا بزرگسالی ادامه می‌یابد و در روابط بزرگسالی فرد منعکس می‌شود (عیدی و همکاران، 2006).

الگوهای فعال درونی از چهره‌ی دلبستگی یعنی باورها، انتظارات و احساس‌های فرد در مورد حساسیت و پاسخ دهندگی چهره‌ی دلبستگی و شامل ارزش شایستگی ای می‌شود که فرد برای خود در دریافت توجه و محبت از دیگران قابل می‌شود (اسکورون، 2000)

تداوم الگوهای دلبستگی تا بزرگسالی و تأثیر آن بر روابط بین فردی افراد، در آینده و بزرگسالی، به پژوهشهای متعددی منجر شد که از آن میان می توان به پژوهش شارف و بارتو لومیو (1994)، درباره ثبات و اعتبار الگوی درونی دلبستگی بزرگسال به وسیله مقیاس پیوسته و رتبه ای در سه روش خود گزارش دهی، مصاحبه نیمه ساخت یافته و گزارش همسرانشان، که ثبات متوسطی را نشان داد، اشاره کرد. بکویت، کوهن و هامیلتون، 1999؛ وینفلد، اسروف و اگلوند، 2000 (نقل از استنبرگ، 2002) بیان داشتند که الگوهی دلبستگی افراد، در صورتی که واقعه مهمی مانند طلاق یا از دست دادن والدین رخ ندهد، ثابت باقی می مانند.

18

از مشهورترین پژوهش ها در این زمینه پژوهش‌های هازن و شیور ، 1987؛ اینزورث ، 191 (نقل از پینز،2005) هستند که با الهام از ، نظریه بالبی (1969)، در مورد ماهیت پیوندهای عاطفی، نقش دلبستگی های متقابل بزرگسالان را در روابط زوجین بررسی کردند. نتایج نشان داد که مشخصه های پیوند عاطفی بین زوجین با مشخصه های پیوندهای عاطفی کودک – مادر قابل مقایسه است و سبکهای شناخته شده دلبستگی ایمن، اجتنابی ودوسوگرا، افکار، احساس ها و رفتار زوجین را در روابط زناشویی تحت تأثیر قرار می‌دهند.


[1]- Attachment

[2]- secure

[3]- Avoidant

[4]- Ambivalen


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری انگیزه پیشرفت

پیشینه تحقیق و مبانی نظری انگیزه پیشرفت
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 29 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
پیشینه تحقیق و مبانی نظری انگیزه پیشرفت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

انگیزه پیشرفت

در قرن جدید با پیشرفت سطح رفاه بشر، شاید دیگر مسائلی مانند نیازهای زیستی نتواند محرک نیرومندی برای به جریان انداختن زندگی بشر باشد و حالتی از پوچی و بیهودگی در حال گسترش است. بنابراین اگر بتوانیم افراد جامعه را به سوی زندگی ای بهتر سوق دهیم، یعنی این نگرش که باید در تمام مراحل زندگی هدفی برای پیشرفت خود داشته باشیم و در واقع انگیزه پیشرفت ایجاد کنیم، می‌توانیم بسیاری از مشکلات روانی را کاهش دهیم. این مسئله در روانشناسی مثبت نگر[1] حتی به عنوان یک روش درمانی مورد توجه قرار گرفته است. بگونه ای که به فرد می‌آموزند که در هر موقعیتی حتی وقایع ناگوار زندگی به دنبال فرصت‌های ایجاد شده باشد، نه این که در جریان افکار منفی خودکار[2] خود گرفتار شود. در روانشناسی مثبت نگر، پیشرفت هدف نیست بلکه منظور اصلی ایجاد هدف در زندگی است (کورِی، ساتویندر و ادواردو[3]، 2010). البته این که فرد خود را گرفتار ملاک‌های رقابتی اجتماعی کند کار درستی نیست، پیشرفت باید با توجه به ملاک‌های فردی و برای تامین نیاز به شکوفایی فرد باشد و فرد باید بیاموزد که بیشتر بر مبنای انگیزه‌های درونی خود رفتار کند تا در صورت عدم موفقیت از مسیر پیش رفت باز نماند (کوهن، فریدریکسون، برون و کان وی[4]، 2009).

در مورد انگیزه پیشرفت تعریف‌های مختلفی ارائه شده است بنا به تعریف ویلدر[5] (1989) این انگیزه عبارت است از میل و اشتیاق یا تلاش و کوششی که افراد برای رسیدن به هدفی یا تسلط بر امور، افراد یا اندیشه‌ها و دستیابی به یک معیار متعالی از خود نشان می‌دهند. بر اساس تعریفی دیگر، انگیزه پیشرفت سائقی برای پیشی گرفتن از دیگران، دستیابی به پیشرفت با توجه به ملاک‌های مشخص و تلاش جهت کسب موفقیت است (روبینز[6]، 1993). همچنین، گیج و برلانیر (1992) انگیزه پیشرفت را به صورت یک میل یا علاقه به موفقیت کلی یا موفقیت در زمینه فعالیت خاص تعریف کرده اند. بسیاری از محققین عقیده دارند که انگیزه پیشرفت یکی از صفات شخصیتی نسبتا پایدار است که منشا بسیاری از رفتارهاست. افراد از نظر داشتن انگیزه پیشرفت با هم متفاوتند. برخی دارای انگیزه پیشرفت بالا هستند و برای به دست آوردن موفقیت و دستیابی به هدف‌های خود تلاش می‌کنند و برخی دیگر انگیزه پیشرفت پایینی دارند (اتکینسون، 1966).

2-2-2- انواع انگیزه پیشرفت

تقسیم بندی هدف گرا[7]: انگیزه­های پیشرفت به دو دسته اصلی، انگیزه­های عملکردی[8] و انگیزه­های تبحری[9]، تقسیم شده‌اند. در ارتباط با انگیزه­های عملکردی شخص می­خواهد شایستگی خود را به دیگران نشان دهد یا آن را بهبود بخشد (مومرستیگ و همکاران، 2011). افراد در انگیزه­های عملکردی معمولاً شایستگی خود را بر اساس یک معیار ارزیابی می­کنند. افراد دارای انگیزه­های عملکردی روی این موضوع تمرکز دارند که توانایی­ها و مهارت­های خود را در مقایسه با دیگران نشان دهند. پیشرفت بر اساس انگیزه­ عملکردی به معنی بهتر عمل کردن نسبت به دیگران است. افراد دارای انگیزه­های تبحری معمولاً شایستگی خود را بر اساس توانایی شخصی ارزیابی می­کنند و توجه خود را بر پرورش دادن شایستگی و تسلط یافتن بر تکلیف متمرکز می­کنند. پیشرفت بر اساس انگیزه­های تبحری به معنی ترقی کردن است (کاپلان و مائهر[10]، 2007).

پژوهشگران معتقدند تفاوت قائل شدن بین انگیزه­های تبحری و عملکردی بسیار مهم است. انگیزه­های تبحری، در موقعیت‌های پیشرفت (به عنوان مثال، در مدرسه، کار و ورزش)، با شیوه­های تفکر[11]، احساس و رفتار مثبت و سازنده در ارتباط است، در حالی که انگیزه­های عملکردی، در موقعیت‌های پیشرفت، با شیوه­های تفکر، احساس و رفتار نسبتاً منفی و بی­حاصل ارتباط دارد و فرد ممکن است برای ارتقای مرتبطه خود به فکر پایین آوردن دیگران باشد. از طرف دیگری، انگیزه‌های تبحری بر اساس رقابت نیست اما مشکل این است که ممکن است فرد را از معیارهای جامعه جدا کند. به طور مثال فرد آنقدر در امور هنری پیش رود که به سایر جنبه‌های زندگی توجهی نداشته باشد و در ساده ترین کارهای خود درمانده باشد (زایگلر، شموکل، اگلوف و بوهر[12]، 2010).



[1]. Positive psychology

[2]. negative automatic thought

[3]. Corey, Satvinder & Eduardo

[4]. Cohen, Fredrickson, Brown & Conway

[5]. Vilder

[6]. Robbins

[7]. goal orientation

[8]. functional motive

[9]. skillfully motive

[10]. Kaplan & Murry

[11]. thinking style

[12]. Ziegler, Schmukle, Egloff & Bühner


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری کیفیت زندگی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری کیفیت زندگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 4
فرمت فایل doc
حجم فایل 38 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 15
پیشینه تحقیق و مبانی نظری کیفیت زندگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

کیفیت زندگی:

مفهوم کیفیت زندگی طی قرن های متمادی همواره موضوعی چالش برانگیز و متاثر از نوع جهان بینی افراد بوده است. آغاز بحث کیفیت زندگی به زمان ارسطو (322 - 384قبل از میلاد) برمی گردد. ارسطو بویژه درکتاب اخلاق نیکو ماخس به موضوع سعادت انسانی و اینکه سعادت چیست، متشکل از چه فعالیت هایی است و چگونه می توان سعادتمند شد، می پردازد. او زندگی خوب را معادل شاد کامی میداند در قرنهای بعد، این موضوع در بین فلاسفه اسلامی جایگاه ویژه ای پیدا کرد چنان که ابن سینا در اشارات، ملاصدرا در اسفار، امام خمینی (ره) در تقریرات فلسفی درسهای اسفار و بسیاری دیگر از علمای اسلامی در باب سعادت و شادکامی بحث های مبسوطی مطرح کرده اند.

رویکرد آکادمیک به کیفیت زندگی از سال 1920 میلادی یعنی زمانی که پیگو در کتاب اقتصاد و رفاه به این موضوع پرداخت، سیر تازهای پیدا کرد. از دهه 1930 محققان به ارزیابی کیفیت زندگی در مناطق مختلف جهان پرداختند و بعلت گستردگی، تدریجاً در سایر علوم مانند روان شناسی، اقتصاد، سیاست، جامعه شناسی و پزشکی بصورت یک موضوع میان رشته ای مورد توجه قرار گرفت ولی حدود 40 سال قبل برای اولین بار کیفیت زندگی در رابطه با وضعیت سلامت مطالعه و گزارش شد( رضوانی و منصوریان، 1387).

سازمان جهانی بهداشت درسال 2000 ، مفهوم کیفیت زندگی را درک افراد از موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ، سیستم ارزشی که درآن زندگی می کنند، اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویت های آنان تعریف کرد. تعریفهای جدیدتر، کیفیت زندگی را اختلاف بین سطح انتظارات انسان ها و سطح واقعیت ها عنوان می کنند و هرچقدر این اختلاف کمتر باشد، کیفیت زندگی بالاتر میرود. بنابراین کیفیت زندگی کاملاً فردی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بر درک افراد از جنبه های مختلف زندگی آنان استوار است. از سویی شکل گیری، رشد و گسترش مفهوم کیفیت زندگی طی نیم قرن اخیر، آن را به مفهومی کلیدی و مهم در عرصه مباحث جهانی و مسائل انسانی تبدیل کرده است بطوری که امروزه در کنار مفاهیم کیفیت زندگی، کیفیت زندگی کاری، رضایتمندی از زندگی و هم مطرح است که بعنوان Quality Adjusted life year (QALY) کیفیت زندگی وابسته به سلامت مفهوم دیگری بنام یک شاخص بهداشتی بجای شاخص امید به زندگی بکار می رود و حاکی از گسترش مفهوم کیفیت زندگی است. مفهوم اخیر ترکیبی از کمیت (تعداد سال های باقی مانده عمر) و کیفیت (وضعیت بهره برداری از عمر) زندگی است که نشان دهنده تعداد سال های عمر با رضایت مندی و نشاط و بدون درد و رنج و علایم بیماری است. از سویی نظریات اولیة مربوط به کیفیت زندگی، بیش تر بر نگرانی ها و اولویت های فرد ی تأکید داشتند؛ اما در سال های اخیر مباحث نظری، از فرد محوری به سمت نگرانی های اجتماعی نظیر امنیت، آزادی، گستردگی کیفیت زندگی و ساختار و کیفیت روابط اجتماعی افراد در جامعه تغییر یافته است. با این وصف، به طور کلی می توان کیفیت زندگی را با استفاده از شاخص های ذهنی و عینی محاسبه نمود. شاخص های ذهنی، منعکس کنندة ارزیابی ذهنی افراد از زندگی می باشند. این ارزیابی با استفاده از اطلاعات افراد که وضعیت رفاهی خود را از طریق پرسشنامه های مختلف و یا سرشماری ها، اظهار نموده اند، به دست می آید. چنین شاخص هایی، نشان دهندة شرایط کلی زندگی افراد و نحوة نگرش آن ها به این شرایط بوده و با جمع آوری و تحلیل آماری این شاخص ها، می توان به ارزش های طبقات مختلف اجتماعی پی برد (جواهری و همکارن، 1389).

محاسبات عینی کیفیت زندگی، بر پایة متغیرهای قابل لمس بنیان نهاده می شوند. این متغیرها به صورت معمول توسط نهادهای رسمی جمع آوری و منتشر می شود. حساب های اقتصادی، بهداشت، آموزش، آلودگی شهری و سایر اطلاعات کلی، نمونه هایی از این گونه اطلاعات هستند. هدف روش عینی، بررسی وضعیت جامعه در حالت های کلی مانند اقتصاد کلان، وضعیت کلی جامعه و شاخص های مربوط به نفوس می باشد. طبق روش محاسبة عینی، کیفیت زندگی ممکن است به صورت رابطة متقابل میان این چهار، چهار مشخصة اساسی فعالیت های انسان تعریف گردد. مشخصه عبارتند از کیفیت جمعیت، رفاه مادی، کیفیت نظام اجتماعی و کیفیت اکوسیستم و محیط زیست. هرکدام از این مشخصه ها را می توان تا حدی که سیستم آمارگیری کشور اجازه می دهد، به صورت جز ئی تری مورد استفاده قرار داد


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری اختلال نقص توجه بیش فعالی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری اختلال نقص توجه بیش فعالی
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 37 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24
پیشینه تحقیق و مبانی نظری اختلال نقص توجه بیش فعالی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

اختلال نقص توجه - بیش فعالی

  • · تاریخچه :

در سالیان اخیر، اختلال نقص توجه / بیش فعالی[1](ADHD) از نظر بالینی، پژوهشی و اجتماعی مورد توجه زیادی قرار گرفته است. اگرچه این اختلال از جمله مواردی است که بیش از صد سال از توصیف آن می­گذرد و در طول زمان با عناوین مختلفی از آن یاد شده است. درسال 1863 پزشکی آلمانی به نام هنریش هافمن[2] در قطعه شعر طنزآمیزی، نوجوانی به نام فیلیپِ بی قرار را توصیف کرد و بدین ترتیب این اختلال برای اولین بار به نام همین پزشک نامگذاری شد. بعد از آن در اوایل قرن بیستم جورج استیل[3]­، کودکان بیش فعال و تکانشگر را به عنوان کودکانی فاقد مهار ارادی[4] و کنترل اخلاقی[5] توصیف کرد، توصیفات وی با علائم و نشانه­های کودکان مبتلا به ADHD نوع مرکب همراه با اختلال سلوک[6] مطابقت دارد. بدین ترتیب، این نخستین بار بود که اختلال در کنترل تکانه و بی توجهی به عنوان یک اختلال مستقل از صدمه مغزی یا عقب ماندگی ذهنی معرفی می­شود. چند سال بعد در سال 1918 و اندکی پس از جنگ جهانی اول، مشکلات رفتاری مشابهی در بازماندگان آنسفالیت دیده شد که تحت عنوان «سندرم بیش فعالی[7]» تعریف شدند.

سایر اسامی این اختلال عبارتند از «آسیب مغزی خفیف[8]»، «اختلال عملکرد مغزی خفیف[9]» و «واکنش بیش فعالی دوران کودکی[10]». به کارگیری اصطلاح «اختلال نقص توجه / بیش فعالی» اولین بار در نسخه سوم راهنمایی تشخیص بیماریهای روانی DSM-Ш-TRمطرح شده است.

  • · تعریف اختلال و زیر دسته های آن :

چهارمین نسخه راهنمایی تشخیص بیماری­های روانی (DSM lV-TR)، ADHD را به عنوان یک وضعیت پیچیده عصبی-رشدی که براساس وجود الگوی پایدار نقص توجهی و یا بیش فعالی و رفتارهای تکانشی به عنوان ویژگی های بسیار تکرار پذیر و شدیدتر از میزان قابل مشاهده در همتاهای رشدی آنها تعریف می­کند. آنچه موجب تمایز ADHD می­شود این است که سطح و میزان فعالیت، آشفتگی، بیقراری و رفتارهای تکانشی کودک با سطح رشدی-تکاملی فرد تناسب و همخوانی ندارد و همچنین موجب بروز اختلال و آسیب در عملکردهای هنجار می­شود، که البته این امر در محیط های مختلف نظیر خانه و مدرسه رخ می­دهد. اختلال نقص توجه / بیش فعالی در DSM lV-TR در قالب زیر دسته هایی طبقه بندی شده است.

* نقص توجه / بیش فعالی با غلبه الگوی بی توجهی (­ADHD – PI­)[11] : کودکان مبتلا در بسیاری از حوزه های توجه، از جمله تمرکز و تداوم توجه و سازماندهی دچار ناتوانی هستند.

* نقص توجه / بیش فعالی با غلبه الگوی تکانشگری / بیش فعالی (­ADHDPH/I­)[12] : کودکان مبتلا به آستانه تشخیصی لازم برای علائم بی توجهی نرسیده اند. مشکلات غالباً در حوزه های کنترل مهار و تکانه و رفتار بیش فعالانه می­باشد.

* نقص توجه / بیش فعالی مرکب (­ADHDC­)[13] : کودکان مبتلا به این نوع از ADHD هم علائم بی توجهی و هم علائم تکانشگری و بیش فعالی را تجربه می­کنند.

کودکان مبتلا به نوع بیش فعالی / تکانشگری (ADHD – PH/I) مشکلات بیشتری را برای والدین در زندگی نسبت به نوع بی توجه (ADHD – PI) ایجاد می­کنند.

از مطالعاتی که علائم مربوط به سن را در کودکان ADHD بررسی کرده اند این طور برمی آید که کودکان سنین پیش دبستانی (6 سال به پایین­) اغلب با علائم نوع تکانشگری / بیش فعالی PH/I) ADHD –)، کودکان سنین ابتدایی (­7 تا 10 سال­) با علام نوع مرکب (­ADHD – C­)، و کودکان سنین بالاتر با علائم نوع بی توجه (­ADHD – PI­) ارجاع می­شوند.

  • · خصوصیات بالینی :

1) بی توجهی:

کودکان ADHD مشکلات واضحی در توجه پایدار به ویژه زمانی که در تکالیف آموزشی درگیر می­شوند، نشان می­دهند. آنها در شروع تکالیف جدید مشکل دارند و به آسانی از اکثر تکالیفی که آغاز کرده اند منحرف می­شوند و در برگشتن به یک تکلیف بعد از اینکه حواسشان پرت شده بود مشکل دارند. در کلاس درس این کودکان تمایل کمی برای تمرکز روی تکالیف تکراری، راکد و کند دارند.

در بعضی از موارد کودک با محرکهای خارجی دچار حواس پرتی می­شود اما در موارد دیگر کودک به سادگی علاقه اش را از دست داده و دیگر پشتکاری برای کار ندارد. حواس پرتی نه تنها نشان دهنده شکست در فیلتر کردن دروندادهای ناخواسته است، بلکه بیشتر ناشی از جستجوی فعال محرکهای زیادتر به هنگام انجام فعالیت خسته کننده ای است که نیازمند بذل توجه می­باشد­.

در کودکان مبتلا به ADHD – PI مشکل عمده و برجسته­، به طور شاخص­، افت تحصیلی است. والدین و معلمان اغلب از دیرکرد دراز مدت، فراموشکاری، آشفتگی و عدم سازمان دهی، گم کردن وسایل، خیال­پردازی، عدم انجام تکالیف و یا کیفیت پایین آنها، ناتوانی در انجام تکالیف هدفمند، بهانه جویی و تعلُل، بلند شدن از جا، تعویض مکرر فعالیتها در مقایسه با سایرین، حواس پرتی و عدم گوش کردن به حرف والدین و مربیان، شکایت می­کنند.

2) تکانشگری:

رفتار تکانشی را می­توان به عنوان پاسخ عملکردی با هدف اجتناب از تأخیر و یا به نوعی تنفر از تأخیر در نظر گرفت. رفتار تکانشی در کودکان ADHD اغلب به مشکل بی طاقتی واضح نشان داده می شود. مثلاً در جواب دادن در کلاس زمانیکه به آنها دستور داده می­شود که «­دستت را بلند کن و منتظر بمان تا صدایت کنم­». مثالهای دیگر شامل مشکل در انتظار در بازیها و گفتگوها است. در مدرسه بی قراریشان ممکن است به یک موتور تشبیه شود که آنها را سریعاً از یک تکلیف به دیگری به حرکت درمی­آورد. شکایتها ممکن است همچنین درباره گستاخی کودک به ویژه زمانی که به نظر می­رسد بدون فکر به دیگران، کاری را انجام می­دهد، مثل زمانی که او در کارهای دیگران مداخله می­کند، مربوط باشد. این کودکان ممکن است ضد اجتماعی به نظر برسند به دلیل آنکه هنجارهای اجتماعی که به وسیله دیگران پذیرفته شده اند به نظر نمی­رسد، به عنوان یک چارچوب مرجع برای آنها قابل قبول باشند.



[1]. Attention Deficit Hyperactivity Disorder

[2]. Hoffman

[3]. Still

[4]. Volitional Inhibition

[5]. Moral Control

[6]. Conduct Disorder

[7]. Hyperactive Syndrome

[8]. Minimal Brain Damage

[9]. Minimal Brain Dysfunction

[10]. Hyper kinetic Syndrome of Childhood

[11]. Inattentive

[12]. Hyperactive – Impulsive

[13]. Combined


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری موسیقی درمانی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری موسیقی درمانی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 4
فرمت فایل doc
حجم فایل 66 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 59
پیشینه تحقیق و مبانی نظری موسیقی درمانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

موسیقی درمانی

موسیقی چیست؟

می توان موسیقی را علم گفت،زیرا عنصر اصلی موسیقی یعنی صوت و زیر بمی اصوات در اثر نسبت های ریاضی پیدا می شود و از طرف دیگر چون تمام قواعد موسیقی مانند ریاضی،مسلم و بدون تغییر نیست و ذوق و قریحه سازنده و نوازنده هم در آن دخالت تام دارد،پس می توان آن را هنر نامید. یعنی موسیقی دارای دو جنبه علمی و هنری است(فردوسی،1380).

در زمینه روانشناسی موسیقی پژوهش های بسیاری انجام گردیده است که شامل پژوهش ها،ارزیابی های عصب شناسی و فیزیولوژیک بنیادی زیستی،درک موسیقی مطالعات سو برتری نیمکره ای،مطالعات مربوط به شنوایی و مطالعات روانی – فیزیکی مکانیزم های ادراک شنوایی،مطالعات روانشناسی شناختی،تحلیلهای تظاهرات شنوایی و رمزگردانی آن،درک ملودیک و اجرای ماهرانه موسیقیایی،ارزیابی روانشناسی اجتماعی،جنبه های زیبایی شناختی و عاطفی گوش دادن به موسیقی،تحلیل رفتاری یادگیری موسیقی و مطالعات کاربردی این حوزه ها در درمان،آموزش،صنعت و غیره می شود.(هارگریوز،1986؛ نقل ازانصاری مقدم،1372).

احساس زیبایی شناختی یا شناخت زیبایی که نتیجه حالت خاصی از زندگی است،نقطه مرکزی هنرها از جمله موسیقی است که وجه تمایز هنر از زندگی به شمار می رود(انصاری مقدم،1372).

موسیقی مبین و موجود احساسات است. موسیقی بخش طبیعی و زاده صوت و از نیازمندیهای نخستین بشر به شمار می رود. موسیقی فن تجسم عواطف است و مانند شعر از طبیعت تقلید می کند،موسیقی زبان حال روح بشری است و هیجاناتی را که کلام قادر به تعبیر آن نیست بدان وسیله می توان تشریح کرد. موسیقی زبانی بین المللی به منظور ابراز آرزوها،انتظارات و عواطف و احساسات است و برای هر ملتی متناسب خصوصیات ملی امتیازات معینی دارد(روشن روان،1378).

موسیقی به عنوان یک هنر فطری اولین هنر شناخته شده و بشری و خاستگاه اولیه هنرهای دیگر است. انسان اولیه پیش از آنکه زبان اختراع شود تا از طریق آن بتواند با هم نوع خود ارتباط برقرار کند از طریق موسیقی این عمل را انجام می داده است. به این ترتیب موسیقی اولین وسیله بیان و ارتباط نیز بوده است. سومریان پنج هزار سال قبل از میلاد قواعد موسیقی خود را تئوریزه و مدون کرده بودند و با در اختیار داشتن سازهای متنوع،انواع موسیقی را تولید و اجرا می کردند. یونانیان حدوداً نه قرن قبل از میلاد تمامی اصول و قواعد موسیقی خود را مدون و مکتوب کرده و برای هر گروه سنی سازهای ویژه و نوعی خاص از موسیقی را جایز می شمردند. در یونان باستان موسیقی به عنوان یک علم و هنر مقدس و متعالی شناخته می شد،که باعث رشد ذهنی،تقویت حافظه،تزکیه نفس،رشد خصلت های پاک انسانی،سلامت نفس و درک جهان هستی می شود. از این رو در فلسفه یونانی آمده است که برای تربیت شخصی سالم و مبتکر و جامعه ای عاری از بدی ها و زشتی ها باید کودکان را از سنین کم با موسیقی و ژیمناستیک آشنا کرد و در چین باستان معتقد بودند که موسیقی انسان را با نظم و محاسبات ریاضی آشنا کرده رابطه دقیق و در میان اجزاء یک پدیده بزرگ را بدرستی قابل درک می کند(روشن روان،1378).

موسیقی جهان شمول است و اگر خواسته باشیم در موسیقی عنصری را بیابیم که حامل این جهانشمولی در ذاتی ترین شکل آن باشد و نوعی تداوم و اشتراک را از قدیمی ترین و ساده ترین اشکال موسیقی گرفته تا جدیدترین و پیچیده ترین اشکال آن نشان دهد در نهایت تنها به یک عنصر می رسیم. می توان ادعا کرد ذات موسیقی را می سازد و آن صداست. اگر نقاشی را بتوان در آخرین تحلیل به نگار یا تصویر خلاصه کرد موسیقی را نیز در ریشه دارترین شکل آن باید تنها یک صدا دانست. انسان از آغاز پیدایش خود در جهانی نگارین و گویا زندگی کرده و شکل گرفته است،پس فرهنگ نیز پدیده ای است که همواره با نگارها(شکل ها)و آواها(صداها)مشخص می گردد «در اسطوره شناسی انسانی،صدا مکانی ویژه دارد که از ابتدای انسانیت در بالاترین موقعیت ها قرار داشته است،در بسیاری از اساطیر آفرینش جهان با یک صدا آغاز شده است. صدایی که آفریدگار را با یک سرود،یک کلام،یک فریاد،یک خنده،یک آه .... از خود برمی آورده است. صدا در اسطوره شناسی فرهنگ های مختلف مانند هندوچین نیز بار بزرگی را حمل می کند این امر را باید بازتابی از حضور کارکرد موسیقی با صدا در زندگی انسان ها دانست. رشد و توسعه شناخت موسیقی در همراهی با تفکر اجتماعی انسان ها صورت گرفت از این رو زمانی که در نیمه قرن نوزدهم علوم انسانی در شکل نوین خود پا به عرصه وجود گذاشتند موسیقی شناسی نیز می توانست به مثابه علمی حتی قدیمی تر از شناخت انسان ها مطرح شود(فکوهی،1378).

در فرهنگ های سنتی موسیقی نه تنها با تمام شئون زندگی مردم ارتباط داشته و امروز هم به شکل کم رنگتر هنوز ارتباط دارد بلکه با تمام هنرها مرتبط است. در فرهنگ های سنتی موسیقی با ادبیات شفاهی و بعضاً ادبیات کتبی با نگارگری،هنرهای نمایشی و اسطوره ها و آئین های مذهبی و غیرمذهبی پیوند دارد(درویشی،1384).

قطع ارتباط موسیقی با زندگی مردم ابتدا از شهرهای بزرگ شروع و امروزه به ترتیب از شهرهای درجه دو،سه و چهار در حال تعمیم به روستاها است،ارتباط موسیقی در جوامع سنتی با زندگی به این معناست که هر نوع موسیقی مربوط است با یک فعل و انفعالی از تولد تا مرگ که در آن جامعه صورت می گیرد،یعنی هیچ موسیقی ای بدون موضوع نیست ولی در شهرهای بزرگ(مثل تهران)موسیقی با هیچ چیز زندگی مردم ارتباط ندارد در خانه،ماشین،هتل،.... موسیقی گوش می کنیم و در واقع حجم پخش موسیقی به حدی است که کلافه کننده است ولی همه اینها سطحی بوده و با زندگی ارتباط ندارد. در این شهرها موسیقی جدی را هم تفننی گوش می دهند،یعنی از روی هوس،ولی موسیقی در جوامع سنتی اصلاً هوس نبوده .... امروزه در فرایند جدا شدن موسیقی از زندگی بسیاری موسیقی گوش می دهند که برقصند،برای اینکه شاد بشوند ولی در پشت این هیچ اعتقاد،تفکر،نگرش،زیبایی شناسی و معرفتی وجود ندارد ولی در مراسم سنتی و آیین ها این گونه نبود و امروزه موسیقی ارتباطش با حالات زندگی مردم و یا جلوه های معنوی گم شده است .... و البته این جریان،جریان جهانی است ... الان ما ارتباطمان را با خیلی از جلوه های فرهنگی مان از دست داده ایم و خاستگاه بسیاری از پدیده های فرهنگی مان اساساً حذف شده و برداشت مردم هم از موسیقی بیشتر به برداشتی سطحی تبدیل شده است(درویشی،1384).


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری امید به زندگی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری امید به زندگی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 42 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 55
پیشینه تحقیق و مبانی نظری امید به زندگی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

امید به زندگی

امید ویژگی مثبتی است که به وسیله اشنایدر[1] (1999) معرفی شده است و از مفاهیم بسیار نزدیک به روان شناسی مثبت نگر به شمار می رود. پژوهش های متعدد به امید به عنوان یک مؤلفه ی مثبت که بر پیامدهای شناختی و عاطفی افراد مؤثر است، اشاره کرده اند. سطح بالای امید با بهزیستی روان شناختی، کنار آمدن با استرس، تنظیم پریشانی هیجانی، عزت نفس، شایستگی اجتماعی، خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی همراه بوده است (بیوکنن[2]، 2007؛ سماوی و همکاران، 2012).

محققان نشان داده اند که نوجوانان و بزرگسالان با سطوح بالای امیدواری در موضوعات مربوط به مدرسه، ورزش، حفظ سلامتی، حل مسئله و بهزیستی روانی عملکرد بهتری دارند (اشنایدر و همکاران، 2003). امید به طور مؤثری بر بسیاری از حوزه های زندگی تأثیر گذار است، چرا که افراد امیدوار بهتر قادرند تا هدف های مؤثری را تعیین کنند و تصمیمیات مناسبی درباره این هدف ها اتخاذ کنند. یافته های پژوهشی نشان می دهد که امیدواری بالاتر یک فرد به طور مثبت با عزت نفس و شایستگی ادراک شده و به طور منفی با نشانه های افسردگی رابطه دارد (اشنایدر و همکاران، 1997).


تاریخچه ی امید

کارل منینجر[3] (1959) برای اولین بار در جمع روان پزشکان از امید به عنوان نقطه ی قوت در بیماران اشاره کرد و همکاران خود را تشویق کرد تا قدرت امید را در بیماران باز شناسند. وی این سؤال را مطرح کرد که آیا اکنون وظیفه ی ما نیست به عنوان یک دانشمند نه درباره ی یک سلاح جدید، یک موشک یا یک بمب بلکه درباره ی این حقیقت قدیمی اما نوظهور یعنی امید صحبت کنیم (برچارد[4] و همکاران، 2003). اما کسی که بیش از دیگران نام او با سازه ی امید همراه است، چارلز ریک اشنایدر است که به عنوان پدر امید اولین بار نظریه اش را درباره ی امید، چگونگی و ابعاد آن مطرح کرد (بهاری، 1390). امید در فرهنگ و بستر به عنوان تمایل به کار کردن با چیز با ارزشی همراه با انتظار وقوع آن در طول زمان تعریف شده است. در طی دهه های 1950 تا 1960 روان پزشکان و روان شناسان، امید را به عنوان انتظار مثبت برای دست یابی به هدف توصیف کرده اند (منینجر، 1959؛ استاتلند[5]، 1969؛ به نقل از سماوی، 1391). لوپز[6] و همکاران (2004) اظهار داشتن که قدرت امید به عنوان یک نیروی انگیزشی در سرتاسر تاریخ روان شناسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. ارزش امید به قدرتی است که در آینده نهفته است، از این رو نگاه به آینده مؤلفه ی محوری امید است. به اعتقاد اشنایدر (2002) امید مهارتی آموختنی است که از طریق جریان اجتماعی شدن از سال های کودکی آموخته می شود. اشنایدر (2002) به ماهیتی فعال از مفهوم امید اعتقاد دارد که در برگیرنده ی داشتن هدف، برنامه ریزی و داشتن اراده برای دست یابی به هدف و مقابله با این موانع است. به طور کلی در ادبیات پژوهشی تعریف و توصیف های متعددی از امید ارائه شده است که در برخی از امید به عنوان یک سازه ی شناختی و در برخی دیگر از آن به عنوان یک مفهوم عاطفی یاد کرده اند. مثلاً نان[7] (1996) امید را تمایلی کلی فرد به ساختن آینده و نوعی پاسخ مثبت به آینده ی ادراک شده می داند. از نگاه مک اینیس[8] و چان[9] (2007) اکثریت مردم امید را به عنوان یک هیجان توصیف می کنند؛ هیجان هایی که از هیجان های ترس، خشم یا عشق بالاتر است و در موجودات غیر انسانی وجود ندارد (به نقل از سماوی، 1391).

نزدیک به سازه ی امید، مفاهیمی چون خوش بینی، ایمان، آرزو کردن و خودکارآمدی مطرح شده است. اگر چه بین این مفاهیم و امید همپوشی زیادی وجود دارد اما تفاوت های مهمی بین این مفاهیم و سازه ی امید به چشم می خورد که بر مفهوم سازی نظری و نیز مداخله های مبتنی بر امید تاًثیر می گذارد. در مورد امید و خوش بینی به نظر می رسد که دو مفهوم با معنای یکسان هستند اما اشنایدر (2000) باور دارد که این دو مفهوم متفاوتند. خوش بینی و امید از این نظر که هر دو مفاهیمی مربوط به آینده هستند وجه اشتراک دارند، اما افراد خوش بین اگر چه باور دارند که چیزهای مثبتی برای آن ها رخ خواهد داد اما لزوماً برنامه ریزی روشنی برای دست یابی به هدف های خود ندارند. علاوه بر آن، افراد خوش بین در برخورد با موانع به راحتی ناکام شده، دست از تلاش بر می دارند، اما افراد پر امید هم دارای هدف هستند و هم با قدرت اراده، موانع دست یابی به هدف را تشخیص می دهند و از سر راه خود بر می دارند (پترسون[10]، 2006).



[1]- Snyder

[2]- Buchanan

[3]- Maninjer

[4]- Burchard

[5]- Astatlnd

[6]- Lopez

[7]- Nunn

[8]- Mac Ainis

[9]- Chan

[10]- Peterson


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری سوگیری توجه و اعتیاد

پیشینه تحقیق و مبانی نظری سوگیری توجه و اعتیاد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 4
فرمت فایل doc
حجم فایل 60 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 20
پیشینه تحقیق و مبانی نظری سوگیری توجه و اعتیاد

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

پیشینه‌ی سوگیری توجه

رابینسون و بریدج (1993 و 2001) معتقدند که سوگیری توجه یک آمادگی ویژه جهت پردازش محرک مشخصی در رقابت با سایر محرک‌هاست که توسط ارزش تشویقی محرک خوشایند راه اندازی می‌شود (اسکن میکرز و همکاران، 2007). پژوهش‌ها نشان می‌دهد که مصرف منظم مواد اعتیاد آور و وابستگی به آن معمولاً با واکنش نشان دادن به محرک‌های مرتبط با مواد همراه می‌شود (فیلد و ککس،2008). مواجهه مکرر با مواد اعتیادی نسبتاً به طور خودکار گرایشات نزدیکی به محرک‌های مرتبط با مواد را راه اندازی می‌کنند تا گرایشات اجتناب از این محرک‌ها را (کوساین[1] و همکاران، 2011). واژه‌ها و تصاویر و محرک‌های شنیداری مرتبط با عمل مصرف مواد، توجه فرد معتاد را تسخیر می‌کنند و فرد معتاد نیز به سختی می‌تواند توجه خود را از قید این محرک‌ها رها کند. بدین ترتیب فرد با برانگیختگی جسمانی و وسوسه ذهنی به آن موقعیت واکنش نشان می‌دهد. این مشاهده شده است که نشانه‌های مرتبط با مواد می‌تواند یک پاسخ بسیار مشابه با پاسخی که توسط خود مواد در حوزه‌های حافظه فعال، حس‌ها، هیجان‌ها و رخدادهای مرتبط ایجاد می‌شود را به وجود آورد (کلی، شیلتز[2] و لاندری[3] ، 2005؛ به نقل از گاردینی و همکاران ،2009). محرک‌های مرتبط با مواد می‌توانند خاطره‌های رویدادهای مرتبط با مواد را فراخوانی کنند و بدین ترتیب می‌توانند باعث برانگیختگی هیجانی در افراد با تاریخچه سوء مصرف مواد شوند (سل و همکاران 2000؛ به نقل از گاردینی و همکاران،2009)؛ امری که در سوگیری حافظه‌ی آن‌ها متبلور می‌شود (کلین[4]، نلسون[5] و آنکر[6]، 2012). در کل یافته‌ها نشان می‌دهند که افراد وابسته به سیگار به طور خودکار و غیر ارادی به سوی نشانه‌های مرتبط با سیگار جهت گیری دارند (ودریل[7] و همکاران، 2012).

در مطالعه‌ی گاردینی و همکاران (2009) مشاهده شد که معتادانی که با درمان‌های جانشین مخدر و اجتماعی(انجمن درمانی) درمان شده‌اند سوگیری کمتری نسبت به نشانه‌های مرتبط با مواد نشان می‌دهند گاردینی و همکاران(2009) این نتیجه را به این شکل تبیین می‌کنند که درمان ممکن است سوگیری توجه نسبت به نشانه‌های مرتبط با مواد را کاهش دهد، امری که به نظر می‌رسد نقش مهمی را در حصول پیامدهای مثبت در درمان اعتیاد بازی می‌کند. در نتیجه فرض بر این است که با دستکاری و اصلاح سوگیری توجه در افراد معتاد بتوان میزان خطر عود کمتری را در آینده انتظار داشت. همچنین گاردینی و همکاران معتقدند که ممکن است تفاوت در میزان سوگیری توجه در بین معتادین فعال با گروه‌های درمان شده ناشی از این امر باشد که افراد ترک کرده ادراک دسترس پذیری مواد را دیگر ندارند، پس وسوسه ذهنی کمتری را تجربه می‌کنند و این امر باعث تفاوت در سوگیری توجه این گروه‌ها می‌شود.

سوگیری توجه ممکن است از سه راه در مصرف مواد و عود دخالت کند. نخست، ثبات رفتارهای اعتیادی ممکن است نتیجه افزایش آگاهی از حضور نشانه‌های مربوط به مواد در محیط باشد. این فرآیند خودکار باعث می‌شود که این نشانه‌ها زودتر پردازش شوند. دوم، زمانی که نشانه‌های مربوط به مواد در محیط وجود داشته باشند، به طور خودکار پردازش می‌شوند و دور کردن توجه از این نشانه‌ها دشوار است. سوم ، محدودیت ظرفیت توجه و تمرکز خودکار روی نشانه‌های مربوط به مواد، اختلال در پردازش سایر نشانه‌ها را در محیط کار در پی دارد (فرانکن،2003؛ به نقل از رحمانیان و همکاران، 1385).

پیشینه اصلاح سوگیری توجه

این ایده که سوگیری توجه را با استفاده از ابزار اصلاح سوگیری توجه دستکاری کنند از مک لئود و همکاران در تحقیق با اختلالات اضطرابی گرفته شده است(مک لئود[8]، رادرفورد[9]، کمپل[10]، ابس ورتی[11] و هولکر[12]، 2002؛ متیوز[13] و مک لئود، 2002؛ به نقل از اسکن میکرز و همکاران، 2007). کنترل مؤثر و اصلاح پاسخ به نشانه‌های مواد یک راهبرد درمانی مؤثر جهت پیشگیری از ادامه مصرف مواد و کم کردن خطر عود در نظر گرفته می‌شود (فولکو، فاولر[14] و وانگ[15]، 2004؛ به نقل از گاردینی و همکاران، 2009).

اصلاح سوگیری توجه در دو حوزه در ارتباط با اعتیاد انجام شده است: الکل (فیلد و همکاران، 2007؛ فیلد و ایست وود، 2005؛ صالحی فدردی و ککس، 2009؛ اسکن میکرز و همکاران، 2007) و سیگار (ات وود و همکاران، 2008؛ فیلد، دوکا و همکاران، 2009).

صالحی فدردی و ککس (2009) با استفاده از ابزار [16]AACTP به اصلاح سوگیری توجه در بیماران الکلی پرداختند. پس از 3 ماه پیگیری، نتایج تمرین با AACTP نشان داد که اصلاح صورت گرفته همچنان پایدار مانده است. امری که حاکی از سودمندی AACTP در مصرف کنندگان الکل، در خارج از آزمایشگاه است


[1] Cousijn

[2] Schiltz

[3] Landry

[4] Klein

[5] Nelson

[6] Anker

[7] Wetherill

[8] MacLeod

[9] Rutherford

[10] Campbell

[11] Ebsworthy

[12] Holker

[13] Mathews

[14] Fowler

[15] Wang

[16] Alcohol Attentional Control Training Program


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری اثربخشی تدریس علوم تجربی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری اثربخشی تدریس علوم تجربی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 50 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 51
پیشینه تحقیق و مبانی نظری اثربخشی تدریس علوم تجربی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

اثربخشی آموزش علوم تجربی

پیشینه نظری

آموزش و پرورش به طور مداوم نظرات و تفکّرات را می سازد. تغییرات سریع و آگاهی ویژگی متمایز انسان است. این ویژگی به فرایند آموزش و پرورش، به تدریس و یادگیری در حین ساخت و بازسازی افکار به احساسات، فرایندی شگفت انگیز و در حال تغییر می بخشد. شاگردان با مغزی انباشته از تجارب از جمله طرح های پیچیده ی رفتاری که مورد استفاده آنها در حین بزرگتر شدن است، وارد مدرسه می شوند و تغییر شکل کلمات و همه ی آنچه که برایشان معنا یافته را در خواندن و نوشتن تجربه می کنند. برای اینکه بدانیم در مغز آنها چه نوع یادگیری حاصل شده و چه نوع آمادگی برای یادگیری وجود دارد، لازم است به درون ذهن شاگردان دقیق بشویم. ولی معلمان نمی توانند به درون اذهان بخزند و در آن جست و جو کنند. بنابراین مجبوریم آنچه را که در درون اذهان می گذرد از طریق آنچه که می توانیم بشنویم یا ببینیم استنباط کنیم. بنیان روابط مداوم ما با شاگردان حدس های آموزش یافته و آموخته شده است و با آن تلاش می کنیم تصاویری از افکار شاگردان در مغزشان را دریابیم (جویس و همکاران، 1388، ص 32).

آنچه که در آموزش و پرورش اهمیت زیادی دارد آموزش دانش آموزان است. آموزش به مجموعه فعّالیت هایی گفته می شود که به یادگیری منجر می شود. این فعّالیت ها به وسیله معلم و دانش آموز توأما انجام می شود، ولی در تجزیه وتحلیل نهایی، یادگیری که نتیجه آموزش است به وسیله یادگیرنده صورت می پذیرد؛ در واقع معلم، روش یادگیری را آموزش می دهد نه صرفا موضوع درسی را. موفقیت در امر آموزش به عواملی چون معلم، وسایل آموزشی و یادگیرنده و تعامل آنها با یکدیگر مربوط است (کدیور،1387، صص 9-10).

پس هدف از آموزش ایجاد یادگیری در فراگیران است. بنابراین یادگیری و جریان آن، یکی از ارکان اصلی برنامه تربیتی به شمار می آید. یادگیری اساس رفتار افراد را تشکیل می دهد. فرد از طریق یادگیری با محیط خود آشنا می شود، گاه در مقابل محیط ایستادگی می کند، گاه از محیط برای تأمین نیازهای خود بهره می گیرد، گاه محیط را تحت تسلط و فرمان خود در می آورد و زمانی با آن سازگار می شود. بنابراین توجه به اصول یادگیری در فعّالیت های تربیتی شرط اساسی موفقیت هر مربی است. یادگیری با عمل تدریس اتفاق می افتد. عمل تدریس سلسله فعّالیت های مرتب، منظم، هدف دار و از پیش طراحی شده است. فعّالیتی که هدفش ایجاد شرایط مطلوب یادگیری است. فعّالیتی که به صورت تعامل و رفتار متقابل بین معلم و فراگیر جریان دارد یعنی ویژگی ها و رفتار معلم در فعّالیت ها و اعمال شاگردان تأثیر می گذارد وبالعکس از ویژگی ها و رفتارهای آنان متأثر می شود. به عبارت دیگر، تدریس عبارت است از تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد، بر اساس طراحی منظم و هدفدار معلم برای ایجاد تغییر در رفتار شاگرد (بدری گرگری، 1390).

2-3 چهار ویژگی خاص تدریس عبارت است از:

الف- وجود تعامل بین معلم و دانش آموزان

ب-فعّالیت بر اساس اهداف معین و از پیش تعیین شده

ج- طراحی منظم با توجه به موقعیت و امکانات

د- ایجاد فرصت و تسهیل یادگیری ( شعبانی،1391، ص11).

همه ی معلمان در هنگام تعامل با دانش آموزان خود و شکل دادن به محیط هایی که برای آموزش و پرورش آنان آماده می شود، انباشتی از تجارب کسب می کنند.برخی از این تجارب موضوع مطالعه و بررسی رسمی است. بنابراین، آنها مورد تحقیق و قرار می گیرند تا به عنوان الگوهایی برای استفاده دیگران قرار گیرند. الگوهای تدریس در واقع الگوهای یادگیری هستند. ما بااستفاده از این الگوها در حالی که به شاگردان در کسب اطّلاعات، نظرات، مهارت ها، راه های تفکّر، و ابراز نظر خود کمک می کنیم، نحوه یادگیری را نیز به آن ها یاد می دهیم. در واقع افزایش استعداد شاگردان برای یادگیری آسان تر و مؤثرتر آینده از دانش و مهارتی که کسب می کنند و چیرگی که بر فرایند های یادگیری می یابند، می تواند مهمترین نتیجه دراز مدت آموزش باشد. نحوه ی انجام تدریس اثر بسیاری بر توانایی های شاگردان برای آموزش به خود می گذارد. معلمان موفق تنها ارائه دهندگان فره مند ( کاریزما) و متقاعدگر نیستند، بلکه آنان، شاگردان خود را به تکالیف سالم شناختی و اجتماعی وارد کرده و به آنان نحوه ی استفاده مؤثر از آنها را یاد می دهند. ( جویس و همکاران، 1388، صص 33-34).

در گذشته ، تدریس از دیدگاه عده ای از متخصصان تعلیم و تربیت به معنی انتقال معلومات بود، حال آنکه صاحب نظران جدید تعلیم وتربیت بر این باورند که معلم باید راه و روش دانستن را به دانش آموزان بیاموزد و به انتقال فرمول ها و معلومات اکتفا نکند در گذشته دانش آموز را فردی منفعل می دانستند که فقط اطّلاعات را دریافت می کند اما در فلسفه ی جدید تعلیم و تربیت، یکی از مهمترین اهداف نظام های تربیتی، پرورش قوه تفکّر در فراگیران است. رشد قوه تفکّر در گرو این است که دانش آموزان مطالبی را که مطالعه می کنند، بفهمند. همان طور که پیشتر نیز اشاره شد هدف تدریس و آموزش یادگیری در دانش آموزان است. پس معلمان در انتخاب روش تدریس مناسب برای ایجاد یادگیری پایدار در دانش آموزان باید دقت لازم و کافی را داشته باشند. یکی از دروسی که نقش و جایگاه ویژه ای در آموزش و پرورش دارد علوم تجربی می باشد که پیشتر در باره اهمیت آن توضیح داده شده است. آموزش علوم تجربی در زندگی فردی و توسعه تکنولوژی و علم برای پیشرفت افراد و جامعه حیاتی است. همچنین از مهمترین چالش هایی که معلمان علوم تجربی در زمینه روش تدریس با آن روبرو هستند این است که به شیوه ای تدریس کنند که دانش آموزان را به یادگیری مفاهیم علوم تجربی قادر سازند ( کرامتی و همکاران، 1391).


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری پیشرفت تحصیلی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری پیشرفت تحصیلی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 69 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 55
پیشینه تحقیق و مبانی نظری پیشرفت تحصیلی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

پیشرفت تحصیلی

اصول و هدف های آموزش و پرورش

«هر کشوری مطابق با فلسفه اجتماعی و جهان بینی خود،احتیاجات جامعه،کودکان و نوجوانان و انتظاراتی که از آموزش و پرورش دارد،هدف های آموزش و پرورش خود را تعیین می کند که ممکن است با هدف های آموزش و پرورش کشورهای دیگر کاملاً متفاوت باشد،با وجود این،صرف نظر از اختلاف آراء فلسفه اجتماعی،نیازهای جوامع مختلف،اصول و هدف های آموزش و پرورش به نظر تا حدی ثابت و اساسی هستند و تقریباً مورد قبول دانشمندان تعلیم و تربیت داخل فن
می باشند،از این قرارند:

1- اصل تامین رشد زیستی و سازگاری موجود انسانی در برابر محیط طبیعی و انجام دادن وظایف حیات: تربیت از لحاظ جسمانی و بدنی است که باید فرد را در رشد و تکامل بدنی و سازش محیط زیستی یاری کنیم تا تندرستی کودک مطابق قوانین رشد طبیعی و زیستی تامین شود و فرد هر چه بیشتر توانای های خویش را گسترش دهد.

2- اصل کسب موقعیت اجتماعی و شغلی: یاری رساندن به شخص در جهت کسب فن و دانش برای زندگی در محیط اجتماعی و پذیرش مسئولیتی در جامعه.

3- اصل آشنایی و اشتراک در تمدن انسانی: آمادگی در جهت شناخت اندیشه ها و افکار مطلوب و ارزشهای انسانی از اهداف مهم آموزش و پرورش می باشد.

4- اصل توجه به استعداد ها و شخصیت فردی:یعنی تدارک محیط و تهیه وسایل آموزش برای کودکان و جوانان است تا بتوانند به خویشتن پی ببرند،علائق و استعداد های خود را بارز و آشکار سازند.

5- اصل معنویت و تربیت روحی: هدف مهم دیگر آموزش و پرورش ایجاد فضائل اخلاقی و معنوی و تزکیه نفس و تعلیم و تلطیف عواطف و احساسات،به طور کلی آموختن قدر و منزلت ارزشهای معنوی در انسان است(بازرگان،1370).

اصول آموزش و پرورش و دوره ابتدایی

وظایف اساسی تعلیم و تربیت در این دوره را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:

1- تعلیم مفاهیم اساسی که شرط نیل به فکر منطقی و عملی است مثل خواندن،نوشتن و حساب کردن.

2- بیداری ذوق که نخستین گام در تربیت حس زیبایی شناسی است موسیقی و نقاشی و کار دستی در شمار وسایل مناسب برای تربیت ذوق در این دوره است.اما در حال حاضر از این مواد درسی حتی وقتی هم در برنامه ها پیش بینی شده اند چنان که باید بهره برداری نمی شود،این دوره از نظر ایجاد ذوق به منزله دوره آگاهی است.

3- تربیت اجتماعی و شخصیت: این نوع تربیت به کیفیت حیات اجتماعی بستگی دارد
(شکوهی،1373).

2-2. ویژگی­های رشد دانش آموزان در دوره ابتدایی

ابعاد:

رشد جسمانی این دوره با دو مرحله مشخص شده است. در مرحله اول از 7 تا 9 سالگی که دوره آرامش یا استراحت نسبی نامیده می شود رشد مغز در 9 سالگی تقریباً به حجم نهایی خود رسیده است در نتیجه تکامل مغز و حرکات عصبی،کودک می تواند به محرکات خارجی،پاسخ های کاملاً اختصاصی بدهد. به طور کلی رشد بدنی آرام است؛ تعادل و هماهنگی در رفتار و اعمال کودک بیشتر محسوس است. اندام های جسمی و حرکتی تکامل یافته اند و کودک مهارتهای لازم و کافی را برای به کار بردن آنها کسب کرده است.

در مرحله دوم از 9 تا 11 سالگی مجدداً آهنگ رشد سریع تر می شود رشد ناگهانی در بیشتر دخترها،و آن عده از پسرها که به بلوغ زودرس خواهند رسید شروع می شود(گل صباحی،1385).

نکات مهم تربیتی این دوره در رابطه با رشد جسمانی

1- کودکان به فعالیت های بدنی بسیار علاقه دارند،اما از آنجایی که از کودکان برای اولین بار خواسته می شود که در فعالیت های نشسته به مدت طولانی شرکت کنند،نیروهای آنان به صورت عادات حالات عصبی رها می شوند مانند،جویدن مداد،بی قراری های عمومی،پیچاندن موها(همان منبع).

2- کودکان هنوز به دوره های متفاوت استراحت نیاز دارند،آنان در نتیجه فعالیت های بدنی و روانی خیلی زود خسته می شوند برای ایجاد فضایی مناسب بعد از آموزش درس استفاده از فعالیت های هنری بسیار مناسب خواهد بود.

3- از نظر رشد عضلات کوچک،کودک هنوز آمادگی لازم را برای کارهای ظریف پیدا نکرده است.

4- تطابق و هماهنگی چشم ها تا سن 8 سالگی هنوز در بیشتر کودکان کامل نشده است.

5- در حدود 9 سالگی اندام های حرکتی به تطابق و هماهنگی می رسند بنابراین،ساختن و پرداختن اشیای کوچک و ریز برای دانش آموزان آسان و لذت بخش می باشد. شرکت دادن دانش آموزان در فعالیت هایی مانند نقاشی،نواختن موسیقی و درست کردن کار دستی برای آنها بسیار لذت بخش و مناسب می باشد(پورظهیر،1376).

رشد اجتماعی

ادراک اجتماعی کودک از شش سالگی به بعد به سرعت رو به تکامل می رود،کودکان از زندگی میان همسالان خود لذت می برند. به طوری که این دوره با فعالیت در گروه و داشتن روحیه اجتماعی مشخص شده است.

با شرکت در گروه خود،طرز برخورد با افراد گوناگون،گردن نهادن به مقررات،زندگی در میان همسالان،کسب رضایت خاطر آنان و سرانجام سازگاری اجتماعی را یاد می گیرد(پورظهیر،1376).


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری سازگاری روانشناختی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری سازگاری روانشناختی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 46 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 29
پیشینه تحقیق و مبانی نظری سازگاری روانشناختی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سازگاری روانشناختی

منظور از سازگاری، انطباق متوالی با تغییرات و ایجاد ارتباط بین خود و محیط به نحوی است که حداکثر خویشتن سازی را همراه با رفاه اجتماعی، ضمن رعایت حقایق خارجی امکان پذیر می سازد، بدین ترتیب سازگاری به معنی همرنگ شدن با جماعت نیست. سازگاری یعنی شناخت این حقیقت که هر فرد باید هدف های خود را با توجه به چارچوب های فرهنگی، اجتماعی تعقیب نماید (راجرز[1]، به نقل از فرید، 1385). وقتی می گوییم فردی سازگار است که پاسخ هایی را که او را به تعامل با محیطش قادر می کند آموخته باشد تا در نتیجه به طریق قابل قبول اعضای جامعه خود رفتار کند تا احتیاجاتی در او ارضا شوند. یک فرد در یک موقعیت اجتماعی خاص می تواند خود را به طریق مختلف با آن موقعیت تطبیق دهد یا سازگار کند (مک دانلد[2]، به نقل از فرید، 1385). هرگاه تعادل جسمی و روانی فرد به گونه ای دچار اختلال شود که حالت ناخوشایندی به وی دست می دهد و برای ایجاد توازن نیازمند به کار گیری نیروهای درونی و حمایت های خارجی باشد و در این اسلوب ساز و کارهای جدید موفق شود و مسأله را به نفع خود حل کند، گویند فرایند سازگاری به وقوع پیوسته است (اسلامی نسب، 1373). سازگاری فرایندی در حال رشد و تحول پویا است که شامل توازن بین آن چه افراد می خواهند و آن چه جامعه شان می پذیرد. به عبارت دیگر سازگاری یک فرایند دوسویه است؛ از یک طرف به صورت مؤثر با اجتماع تماس برقرار می کند و از طرف دیگر، اجتماع نیز ابزارهایی را تدارک می بیند که فرد از طریق آن ها توانایی های بالقوه خویش را واقعیت می بخشد. در این تعامل، فرد و جامعه دستخوش تغییر و دگرگونی شده و سازشی نسبتاً پایدار به وجود می آید (به نقل از شادمان، 1383). ابعاد سازگاری، شامل سازگاری جسمانی، سازگاری روانی، سازگاری اجتماعی قرار دارد پیش درآمد رسیدن به سازگاری های روانی، اخلاقی و جسمانی، سازگار شدن از لحاظ اجتماعی است (به نقل از شادمان، 1383).

سازگاری فرایندی است در حا ل رشد و پویا که شامل توازن بین آن چه افراد می خواهند و آن چه جامعه شان می پذیرد است .به عبارت دیگر سازگاری یک فرایند دو سویه است، از یک طرف فرد به صورت مؤثر با اجتما ع تماس برقرار می کند و از طر ف دیگر اجتماع نیز ابزارهایی را تدارک می بیند که فرد از طریق آن ها توانایی های بالقوه ی خویش را واقعیت می بخشد. در این تعامل فرد و جامعه دستخوش تغییر و دگرگونی شده و سازشی نسبتاً پایدار به وجود می آید (به نقل از شادمان، 1383). به طور کلی سازگاری به تسلط فرد بر محیط و احساس کنار آمدن با خود اشار ه دارد. هر یک از ما به محیط و تغییراتی که در آن روی می دهد پاسخ می دهیم . از این رو سازگاری مهارتی است که باید آموخته شود و کیفیت آن مانند سایر آموخته ها، بستگی به میزان علاقه و کوشش فرد برای یادگیری آن دارد. محیط خانواده، مدرسه و وسایل ارتباط جمعی در فراهم ساختن امکان یادگیری سازگاری با محیط نقش و مسئولیت مهمی بر عهده دارند. سازگار شدن با محیط مهم ترین منظور و غایت تمام فعالیت های ارگانیزم است، به طوری که تمام افراد در تمام دوران زندگی خود، در هر روز و هر ساعت سرگرم آن هستند که خود دگرگون شده و دگرگون نشده را با محیط دگرگون شده و دگرگون نشده سازگار کنند. در واقع زندگی کردن چیزی جز عمل سازگاری نیست (به نقل از شادمان، 1383).

ملاک و معیار سازگاری

در فرایند سازگاری مشکلات و مسائل روانی– شناختی بروز می کند. انگیزش و نیازهای اکتسابی، نیازهای غالب و متفاوت، ناکامی، تعارض ها، اضطراب ها و رفتارهای دفاعی در این فرایند آشکار می شوند. شاید به همین علت باشد که سلامتی و بهنجاری افراد را به منزله ی سازش و سازگاری با توقعات جهان بیرون در نظر گرفته می شود. ناسازگاری در یک موقعیت گذشته برای سازگاری در موقعیت هایی در آینده لازم و ضروری است. بنابراین بهتر است که توانایی فرد برای سازگاری را در نظر گرفت. بر این اساس هر فردی که بتواند با مسائل و مشکلات خود کنار بیابد با خود و اطرافیانش سازش یابد و در برابر تعارض های اجتناب پذیر درونی از خود سازگاری نشان دهد، انسانی به هنجار تلقی می گردد. چنین فردی واجد توانایی های دفاعی و سازشی است و می تواند بین خود و نیازهای کشاننده ای خود و واقعیت، تعادل برقرار سازد (دادستان، به نقل از شادمان، 1383).



[1]- Rogers

[2]-Mac Donald


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری روان درمانی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری روان درمانی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 55 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33
پیشینه تحقیق و مبانی نظری روان درمانی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

روان درمانی

روان درمانی چیست؟

روان درمانی به شیوه هایی گفته می شود که در آن مشکلات روانی و عاطفی از طریق بیان مشکلات به یک درمانگر و گفتگو با او درمان می گردد. روان درمانگر به شناخت شما از خود و بهتر شدن توانایی مقابله تان کمک می کند (پروچاسکا[1] و جان نورکراس[2]، ترجمه سید محمدی، 1383).

سابقه فرهنگی - تاریخی روان درمانی

بقراط[3] روان درمانی علمی- تجربی را از پیش خبر داده بود. این روش از اواسط قرن هیجده بطور مستمر در دنیای غرب مورد استفاده قرار داشته است. آنتوان مسمر[4] نخستین کسی بود که روش درمانی خود را استفاده علمی از خواب مصنوعی حیوان نامید. با آن که نظریه‌های او بی‌اعتبار قلمداد شدند، روان درمانی علمی- تجربی به شکل هیپنوتیزم ادامه یافت و بعد به لطف نبوغ فروید[5] از شهرتی همگانی برخوردار گردید. در دهه‌های اخیر روان درمانی علمی- تجربی با استفاده از نظریه‌های پاولف[6] و اسکنیر[7] و نظریه‌های شناختی بیش از پیش گسترش یافته است (پروچاسکا و جان نورکراس، ترجمه سید محمدی، 1383).

انواع روان درمانی

روان درمانی انواع خاص بسیاری دارد و تقسیم بندیهای مختلفی بر مبناهای مختلف برای آن صورت گرفته است. از یک تقسیم بندی که طول زمانی روان درمانی مورد توجه بوده روان درمانی را به دو نوع بلند مدت و کوتاه مدت تقسیم بندی کرده‌اند. در تقسیم بندی دیگری بر حسب تعداد افراد شرکت کننده در روان درمانی دو نوع روان درمانی فردی و روان درمانی گروهی را معرفی کرده‌اند. مهمترین تقسیم بندی بر حسب نوع رویکرد مورد استفاده در طول درمان انجام گرفته است. در این دسته روان درمانی مبتنی بر رویکرد روانکاوی، رفتار درمانی، شناخت درمانی و روان درمانی های مبتنی بر روند انسان گرایانه قرار می‌گیرند (پروچاسکا و جان نورکراس، ترجمه سید محمدی، 1383).

اهداف روان درمانی عبارتنداز:

  • تغییر الگوهای آسیب زای رفتاری
  • بهبود احساس ارزشمندی
  • حل و فصل تعارض ها

روان درمانی به یاد گرفتن مسائلی در مورد خودتان کمک می کند. در بعضی از موارد، شما یاد می گیرید که چگونه گذشته را درک کرده و آن را با زمان حال تطبیق دهید. در موارد دیگر شما از آن دسته از پاسخ هایتان که مشکلاتی را در زندگی شما ایجاد می کنند آگاه شده و شیوه های تغییر آنها را یاد می گیرید (پروچاسکا و جان نورکراس، ترجمه سید محمدی، 1383).

روان درمانی حمایتی

پورافکاری (1389) رواندرمانی حمایتی را اینگونه تعریف می کند: " نوعی رواندرمانی که به منظور کمک به بیماران در جریان بحران های ناشی از مسایل اجتماعی یا بیمـاری جسمی مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین به منظور رفـع ناراحتی های ناشی از بیماری روانی و جسمی طولانی یا نقص های فیزیکی بکار برده می شود ." به نظر محققین، رواندرمانی گروهی حمایتی در عمل، ملاقات گروهی از افراد همدرد است، در جلسات منظم که طی آن شرکت کنندگان درباره شرایط خاص و دشواری های که در آن قرار دارند، مشکلات و مسایلی که با آنها روبرو هستند و تجربه های شخصی خود در خصوص شیوه های روبرو شدن و حل این مسایل و مشکلات با یکدیگر گفتـگو و تبادل نظر می پردازند، اطلاق می شود. با عنایت به مسائل بالا، رواندرمانی حمایتی را می توان به عنوان شیوه ای از درمان تعریف نمود که درمانگر آن را به کار می گیرد تا به هنگامی که بیمار ستقلاً نمی تواند زندگی خود را اداره نماید، او را محافظت نماید (اسلامی نسب، 1374).

اهداف رواندرمانی حمایتی چیست؟

هدف های درمانی به بسیاری از ویژگی های بیمار مانند سن، تشخیص و پیش آگهی بستگی دارد. اما اهداف مشترک درمان عبارتند از:

الف) تقویت کارکرد بهینه روانشناختی و اجتماعی بیمار از طریق بازپروری و تقویت توانایی های او برای اداره زندگیش.

ب) تقویت هر چه بیشتر احترام به خویش و عزت نفس در بیمار.

ج) آگاه نمودن بیمار نسبت به واقعیت محدودیت ها و آن چه دست یافتنی یا دست نیافتنی (مثل محدودیت های شخصی خودش و محدودیت های درمان).

د) پیشگیری از بازگشت مجدد بیماری و تلاش برای جلوگیری از پسرفت یا بستری شدن دوباره بیمار.

ه) توانا ساختن بیمار تا آن میزان از درمان حرفه ای را طلب کند که به سازگار هر چه بهتر او بیانجامد و بدین گونه از وابستگی بی مورد او ممانعت به عمل آید.

و) جابه جایی منبع حمایت (نه لزوماً تمامی آن) از کارشناس بهداشتی به خانواده یا دوستان به شرط آن که خانواده و دوستان قابل دسترس باشند و بتوانند نقش حامی را ایفا نمایند (بلوخ[8]، ترجمه صاحبی، 1377).

موارد کاربرد

رواندرمان حمایتی در خصوص آن گروه از بیماران روانی به کار می رود که هم به لحاظ عاطفی و هم به لحاظ روابط انسانی دچار مشکل جدی هستند و امید نمی رود که بهبودی اساسی یابند. این گروه صرفاً به دلیل ناتوانی های خود بدون دریافت کمک بیرونی قادر نیستند به راحتی زندگی را ادامه دهند. تحمل استرس های زندگی را ندارند و گاهی حتی برای چیزهای بسیار ساده و پیش پا افتاده توقع کمک دارند. دوستان و بستگانی که بتوانند منبع حمایت باشند یا در دسترس نیستند و یا نمی توانند از عهده نیازهای فراوان بیمار برآیند. وخامت اوضاع آن ها و آسیب پذیری شخصیتشان، اشکال دیگر رواندرمانی را که عنصر اصلی درمان در آن ها بصیرت دادن به بیمار است، غیر ممکن می کند. از منظر تشخیص سنتی، این بیماران روان پریش های مزمن، افسردگی های بازگشت کننده و مزمن، بویژه آن هایی که اضطراب فراگیر و یا ویژگی های خود بیمارانگاری دارند و نمونه های اختلالات شخصیتی شدید را شامل می شوند. گروه آخر شامل افرادی چون پارانوییدها، هیستریک ها، منفعل وابسته بی کفایت و یا آن هایی که واجد خصوصیات اسکیزوییدی هستند، اما عموماً عملکردشان در روابط اجتماعی نابسامان بوده، در رویارویی با مسائل مختلف زندگی ناتوان هستند. برخی افراد با ضریب هوشی پایین یا با مشکلات دائمی دیگر مانند بیماری مزمن جسمی یا ناتوانی در برخورد عقلانی با مسائل روزمره زندگی ممکن است نیازمند درمان حمایتی باشند (بلوخ، ترجمه صاحبی، 1377).

رابطه درمانگر- بیمار

بیماری که رواندرمانی حمایتی در موردش اعمال می شود معمولاً در حفظ و نگهداری روابط صمیمانه با دیگران با مشکل روبروست. یک رابطه شخصی خوب و جدی که در بر گیرنده نزدیکی، اعتماد و احتمالاً جدایی است، ممکن است برای بیمار یک تهدید بزرگ بشمار آید و در بررسی ماهیت رابطه درمانگر- بیمار، در این روش باید این نکته را به خاطر داشت (بالینت[9] همکاران، 1970؛ به نقل از بلوخ، ترجمه صاحبی، 1377). بدین گونه، رابطه بیمار و درمانگر در درمان حمایتی دارای ویژگی های خاصی است:

درمانگر نقش یاری کننده دارد، به نیازهای بیمار با انواع گوناگون روش ها پاسخ می دهد و نزدیکی خود را با بیمار در سطح متعادلی حفظ می کند. علت دیگر در حفظ رابطه متعادل از سوی درمانگر دلیلی مصلحت آمیز دارد. بیمارانی که درمان حمایتی دریافت می کنند از شرایط مزمن در رنج اند و بعضاً برای دوره های طولانی یا تمام عمر نیاز به کمک دارند. کاملاً واضح است که برای چنین دوره های طولانی مدتی ارائه حمایت و در نهایت درمان از سوی یک درمانگر واحد عملی نیست. زیرا درمانگران معمولاً از بخشی به بخش دیگر یا از یک مسئولیت به مسئولیت دیگر نقل و انتقال می یابند. بنابراین دامن زدن به رابطه صمیمانه در زمانی که درمانگر مجبور به ترک واحد درمانی است فقط راه را برای ایجاد یک حس منفی از دست دادگی برای بیمار هموار می کند که به خودی خود خطر پسرفت را تشدید می کند (بلوخ، ترجمه صاحبی، 1377). کاملاً روشن است که راه حل این مسئله ایجاد رابطه خوب بین بیمار و مؤسسه ارائه دهنده خدمات است. جدای از مسئله صمیمیت، خصیصه عمده دیگری که در رابطه درمانگر- بیمار وجود دارد نقش هدایتگر درمانگر است. درمانگر مسئولیتی را در خود احساس می کند که در اکثر رویکردهای دیگر رواندرمانی به چشم نمی خورد و آن بدین دلیل است که معمولاً بیمار ما در اینجا مبتلا به عارضه ای مزمن است و نتیجتاً قادر نیست که به طور مستقل از خود مراقبت نماید. این رابطه تا حدودی همانند رابطه والدین و کودک است. یعنی رواندرمانگر رابطه ای را ایجاد می کند و از آن طریق به بیمار احساس امنیت و آرامش می بخشد که بیمار به او وابسته می شود. درمانگر از این رابطه ایجاد شده به عنوان وسیله ای برای اجرای برخی شیوه های خاص درمانی نیز استفاده می کند


[1]- Prochska

[2]- John Norkras

[3]- Hippocrates

[4]- Antoine Msmr

[5]- Freud

[6]- Pavlow

[7]- Skinner

[8]- Bloch

[9]- Balint


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری اعتیاد

پیشینه تحقیق و مبانی نظری اعتیاد
دسته بندی مدیریت
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 101 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 17
پیشینه تحقیق و مبانی نظری اعتیاد

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تعاریف اعتیاد

اعتیاد یک اصطلاح عامیانه وغیرعلمی و به معنای وابستگی بیمارگونه به مصرف یک یا چند نوع ماده مخدر است که سبب بروز رفتارهای موادجویانه شده و در صورت عدم مصرف مواد مورد نظر، علایم محرومیت در فرد معتاد بروزمی کند.منظوراز مواد، یک ماده شیمیایی –نه خوراکی است که پس از مصرف ،وابستگی و نیاز شدید در فرد به مصرف دوباره آن ایجاد می کند( صابری، 1384؛ به نقل از بهاری،1392)

به طور متعارف ، اعتیاد برای شناسایی رفتارهای خود مخربی به کار می رود که شامل مولفه های دارویی است.این واژه مختص کسانی است که گرفتار وابستگی جسمی به یک یا بیش از یک داروی غیرقانومی هستند. این تعریف شامل هوس کردن شدید مواد و نیاز به مواد بیشتر برای کسب همان اثرقبلی است(دی کلمنته، 2003).

بین سوء مصرف مواد و اعتیاد تفاوت وجود دارد. مصرف ماده ای که خلق و رفتار را تغییر می دهد لزوما سوءمصرف مواد تلقی نمی شود مگر آنکه عملکرد مصرف کننده را به طرزی منفی تحت تاثیر قراردهد. مشکل فرد فقط موقعی اعتیاد تاقی می شود که نشانه های مرضی جسمی ترک یا تحمل نسیت به ماده مخدر وجود دارند. اعتیاد عادت اکتسابی است که زمانی ظهور کرده وخاموش کردن آن حتی در مواجهه با پیامدهای بسیار منفی و چشمگیر آن دشوار است. واژه وابستگی حاکی است که الگوی رفتار شامل کنترل ضعیف خود فرمانی است که با وجود بازخورد منفی ادامه دارد و اغلب به نظر می رسد خارج از کنترل باشد (دی کلمنته، 2003). پادینا و سکول (1983) معتقدند که در بحث از مصرف مواد در نوجوانی، رفتارهای وابسته به مصرف مواد متأثر از عوامل درون شخصیتی – برون شخصیتی و اجتماعی – فرهنگی است (به نقل از بهاری،1392).

ملاک‌های تشخیصی DSM-IV-TR برای وابستگی به مواد

یک الگوی غیر انطباقی مصرف مواد که منجر به تخریب چشمگیر بالینی یا ناراحتی می‌شود و با سه مورد از موارد زیر تظاهر می‌کند که زمانی در یک دوره 12 ماهه بروز می‌کنند:

1) تحمل که به یکی از دو صورت زیر تعریف می‌شود:

الف) نیاز به افزایش مقدار ماده برای رسیدن به مسمومیت یا تأثیر دلخواه

ب)کاهش قابل ملاحظه اثرات ماده با مصرف مداوم مقادیر یکسانی از آن

2) حالت ترک که به یکی از دو شکل زیر تظاهر می‌کند:

الف)سندرم ترک برای آن ماده

ب) همان ماده (یا ماده مشابه آن) برای رفع یا جلوگیری از علائم ترک مصرف می‌شود.

3) ماده غالباً به مقادیری بیشتر و برای دوره‌ای طولانی‌تر از آنچه مورد نظر است مصرف می‌شود.

4) میل دائمی برای کاهش یا کنترل مصرف ماده وجود دارد و یا تلاش‌های ناموفقی در این زمینه صورت می‌گیرد.

5) زمان زیادی در فعالیت‌های لازم برای به دست آوردن ماده (مثلاً مراجعه به اطباء متعدد یا رانندگی طولانی)، مصرف ماده یا رهایی از آثار ماده صرف می‌شود.


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری اضطراب امتحان

پیشینه تحقیق و مبانی نظری اضطراب امتحان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 3
فرمت فایل doc
حجم فایل 52 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 43
پیشینه تحقیق و مبانی نظری اضطراب امتحان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مبانی نظری اضطراب امتحان

اضطراب امتحان یکی از اضطراب‌های موقعیتی است که با عملکرد و پیشرفت تحصیلی میلیون‌ها دانش آموز و دانشجو در مراکز آموزشی رابطه تنگاتنگ دارد(هیل،[1]1984؛ به نقل از بیابانگرد، 1378). اضطراب امتحان به عنوان تجربه‌ای ناخوشایند با درجات مختلف، حیطه‌های نگرانی و هیجان پذیری را تحت تأثیر قرار داده و از کسب معلومات، چگونگی پردازش صحیح اطلاعات و عملکرد تحصیلی تا انگیزه‌ها، و نگرش‌های فرد را متاثر می‌سازد وبا مکانیزم‌های خاص خود، توان پیشرفت و بروز خلاقیت‌ها و استعدادها را تحلیل می‌برد و مانع رشد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می‌گردد.

سیبر[2](1980) اضطراب امتحان را حالت خاصی از اضطراب عمومی می‌داند که شامل پاسخ‌های پایدار شناختی، فیزیولوژیکی و رفتاری مرتبط با ترس از شکست می‌باشد و فرد آن‌را در موقعیت‌های ارزیابی تجربه می‌کند. هنگامی که اضطراب امتحان رخ می دهد بسیاری از فرایندهای شناختی و توجهی با عملکرد موثر فرد تداخل می‌کند.

گیودا و لودلو[3](1989) اضطراب امتحان را نوعی واکنش ناخوشایند و هیجانی نسبت به موقعیت ارزیابی در مدرسه و کلاس درس تعریف کرده‌اند. این حالت هیجانی معمولاً با تنش، تشو یش، نگرانی، سردرگمی و برانگیختگی سیستم اعصاب خود مختار همراه است.

اسپیلبرگر[4](1980) اضطراب امتحان را متشکل از دو عامل نگرانی و هیجان پذیری می‌داند. با توجه به اینکه اسپیلبرگر برای تبیین اضطراب امتحان دو مؤلفۀ نگرانی و هیجان پذیری را مطرح کردند، مؤلفه مهم اضطراب امتحان مؤلفه نگرانی یا فعالیت شناختی نامربوط به تکلیف است که شامل دلواپسی شناختی زیاد درباره عملکرد، پیامدهای ناشی از امتحان، افکار مربوط به خراب کردن امتحان، تحقیر خویشتن، ارزیابی توانایی خود در مقایسه با دیگران و انتظارات منفی از عملکرد می‌شود.

علایم اضطراب

علایم اضطراب را می‌توان به چهار گروه شناختی، عاطفی، رفتاری و فیزیولوژیکی تقسیم کرد. این عناصر چهارگانه از همدیگر مستقل نیستند، بلکه عملکرد آن‌ها با کل ارگانیزم هماهنگ می‌باشد.

این چهار گروه علامت عبارتند از:

الف) علایم شناختی: شامل مشکلات حسی – ادراکی (مانند احساس غیر واقعی و گوش به زنگ بودن)، مشکلات تفکر(مانند حواس پرتی و اشکال در به یاد آوری مطالب) و اشکالات مفهومی (مانند تحریف شناختی).

ب) علایم عاطفی: شامل بی‌حوصلگی، ناآرامی، تنش، زود رنجی، ترس، هراس و وحشت.

ج) علایم رفتاری: شامل بازداری، اجتناب، اشکال کلامی، ناهماهنگی، نا آرامی و نفس نفس زدن.

د) علایم فیزیولوژیکی: شامل علایم قلبی – عروقی، مشکلات تنفسی، علایم عصبی– عضلانی، معده‌ای– روده‌ای و علایم پوستی(بک[5]، 1985؛ به نقل از کاظمیان مقدم، 1389).

مدل‌ها و نظریه‌های اضطراب امتحان

1- نظریه توجهی– شناختی[6]

واین[7](1971)، نظریه توجهی– شناختی را برای تبیین چگونگی تأثیر اضطراب امتحان بر عملکرد، مطرح ساخت. بر اساس این مدل، افراد دارای اضطراب امتحان، توجه خود را به فعالیت‌های نامرتبط با تکلیف، اشتغالات فکری همراه با نگرانی، انتقاد از خود و نگرانی‌های جسمانی معطوف می‌کند و در نتیجه، توجه کمتری بر تلاش و کوشش‌های تکلیف مدار دارند که موجب کاهش عملکرد آنان می­گردد. همچنین، افراد دارای اضطراب امتحان بالا در مقایسه با افراد دارای اضطراب پایین، به ویژه در زمانی که با تکالیف دشوار مواجه می‌شوند و امتحانات تحت شرایط استرس و ارزیابی کننده انجام می‌شوند، عملکرد ضعیف‌تری از خود نشان می‌دهند.

2- مدل اضطراب موقعیت– خصیصه

از نظر اسپیل برگر، اضطراب امتحان، شکلی از اضطراب موقعیتی– خصیصه‌ای است. او تفاوتی بین اضطراب" حالت"[8] و "صفت"[9] قائل شد در اضطراب حالت، فرد به طور موقت، واکنش هیجانی دارد و علتش هم این است که فرد با موقعیت به خصوصی بر انگیخته می‌شود. در حالی که اضطراب صفت، خصوصیت پایداری است که فرد مستعد اضطراب دارد و موقعیت‌های مختلف را تهدید کننده می‌یابد(سادوک[10] و سادوک، 2003).

طبق این مدل، افراد دارای اضطراب امتحان بالا در موقعیت‌های امتحان و ارزیابی، به طور هیجانی پاسخ می‌دهند و نگرانی آن‌ها با عوامل آشکارساز موقعیتی ظاهر می‌شود. از این رو هیجان پذیری و نگرانی هر دو موجب کاهش عملکرد می‌شوند. در مطالعات اخیر معلوم شده که اضطراب امتحان دارای دو مفهوم است. یکی مفهوم شناختی که همان جنبه نگرانی است و به فکر نابجا برمی گردد که در واقع توجه آگاهانه فرد در مورد عملکردش می‌باشد. مثل توجه به عواقب مردود شدن در امتحان، مقایسه خودش با دیگران و انتظارعملکرد منفی؛ دیگری مفهوم هیجانی است که با علائم جسمانی و تنش مشخص می‌شود؛ مثل بالا رفتن ضربان قلب، اختلالات گوارشی و تعریق(کامونیان[11]، 1993).

3-مدل تداخل[12]

براساس این مدل، اضطراب امتحان، یاد آوری آموخته‌های قبلی را مغشوش ساخته و به این طریق عملکرد فرد را مختل می‌سازد.

بنجامین[13] و همکاران(1986) در پژوهشی به دست آوردند که سازماندهی ضعیف مطالب موجب اخلال در عملکرد تحصیلی می‌شود. بنابراین می‌توان ضعف در سازماندهی را یکی از علل افت عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارای اضطراب امتحان بالا به شمار آورد. چنین دانش آموزانی در سازماندهی مطالبی که قبلا آموخته شده و در جذب و درون سازی اطلاعات نوین و سازماندهی این اطلاعات با آموخته‌های قبلی خود، دچار مشکل هستند(به نقل از ابوالقاسمی،1381).



[1]-Hill

[2]-Siper

[3]-Guida & Ludlow

[4] -Spilberger

[5]- Beek

[6]-attentional theory

[7]-Wine

[8]-state

[9] -trait

[10]-Sodock

[11]-Comunioan

[12]-intrference model

[13] -Benjamin


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری سرطان

پیشینه تحقیق و مبانی نظری سرطان
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 50 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 27
پیشینه تحقیق و مبانی نظری سرطان

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سرطان

تاریخچه

قدیمی ترین توصیف سرطان را در نوشته های مصری می توان یافت که در آن به غده یا تومور سینه اشاره شده است و مربوط به 1500 تا 3000 سال پیش از میلاد مسیح است. قدیمی ترین نمونه ی سرطانی هم حدود 1600 تا 1900 سال قبل از میلاد در بازمانده ی جمجمه ی زنی مشاهده شده است. اسکلت مومیایی شده ای در پرو، آثاری از سرطان پوست را نشان می دهد که مربوط به 2400 سال پیش است. شواهد نشان می دهد که احتمالاً بقراط یونانی اولین کسی است که این بیماری را تشخیص داده؛ تفاوت غده ی خوش خیم و بدخیم را توصیف نموده و آن را نام گذاری کرده است و چون غده ی سرطانی و رگ های خونی اطراف آن به خرچنگ شباهت دارد، به همین دلیل بقراط اسم این بیماری را خرچنگ می گذارد که به یونانی کارکینوس نامیده میشود و در ترجمه ی آن به انگلیسی carcinoma نوشته شده و امروزه هم carcinos نامیده می شود (شیخ نژاد، 1389).

ابو علی سینا (359-416 خورشیدی )، فیلسوف و پزشک معروف ایرانی قرن پنجم، پدر علم پزشکی مدرن و یکی از متفکران تاریخ هم، قریب 1000 سال قبل در کتاب «قانون» سرطان را توصیف کرده و درباره ی تشخیص و روش درمان آن نسخه هایی سودمند ارائه کرده است (شیخ نژاد، 1389).


سرطان چه نوع بیماری است؟

سرطان یک بیماری مدرن نیست؛ در گذشته هم وجود داشته است؛ اما امروزه به دلیل افزایش آلودگی های محیط زیست تعداد بیشتری به آن مبتلا می شوند و تعداد بیشتری هم نسبت به گذشته به پزشک مراجعه می کنند. سرطان یعنی رشد کنترل ناشدنی سلول ها در ناحیه ای از بدن؛ این وجه مشترک همه ی سرطان هاست؛ علی رغم این که چه عاملی باعث سرطان شده و چه آسیبی به سلول ها رسیده باشد. سلول های سالم بدن طبق برنامه ی منظمی رشد می کنند، تقسیم می شوند و می میرند. در دوران جنینی سلول های سالم به سرعت رشد می کنند؛ اما این اتفاق فقط تا زمانی رخ می دهد که فرد به بلوغ کامل می رسد. در دوران بلوغ در بیشتر نقاط بدن سلول ها زمانی رشد می کنند و تقسیم می شوند که لازم است سلول های تازه را جای گزین سلول های فرسوده، مرده یا در حال مرگ کنند. در مواردی هم که بافت ها آسیب می بینند (زخم، شکستگی)، سلول های سالم به سرعت رشد کرده و تقسیم می شوند تا بافت آسیب دیده را ترمیم کنند. اما سلول های سرطانی برخلاف سلول های عادی، نمی میرند بلکه بی وقفه رشد می کنند، تقسیم می شوند و به طور مداوم سلول غیرعادی تولید می کنند (شیخ نژاد، 1389).

نام گذاری انواع سرطان ها:

سرطان را بر اساس به وجود آمدن در نوع بافت، به شرح زیر، نامگذاری کرده اند:

- کارسینوما: به سرطان هایی می گویند که در پوست یا بافت های پوششی اعضای داخلی بدن به وجود می آیند؛

- سارکوما: سرطان هایی است که در استخوان، غضروف، چربی، عضله، رگ های خونی یا دیگر بافتهای پیوندی یا محافظتی به وجود می آیند؛

- لوکیمیا: سرطان هایی هستند که در بافت های خونی از جمله مغز قرمز استخوان به وجود می آیند و باعث ساخته شدن سلو ل ها یا گلبول های غیرعادی شده که وارد جریان خون می شوند؛

- لنفوما و مایولوما: سرطان هایی هستند که در سلول های سیستم دفاعی بدن به وجود می آیند (شیخ نژاد، 1389).

تفاوت مولکولی سلول سالم و سرطانی

دلیل سرطانی شدن سلول ها، یا ماده ی DNA آسیب دیدگی سازنده ی ژن هاست که در هسته ی سلول قرار دارد. این مواد در تمام سلول ها وجود دارند و فعالیت آن ها را کنترل می کنند. ژن ها بانک اطلاعات سلول ها هستند. در بیش تر مواقع، بدن یا سلول قادر است DNA آسیب دیده را تعمیر کند؛ اما سلول های سرطانی این توانایی را ندارند. کسانی که این گونه ژن های آسیب دیده را از والدین به ارث می برند، بیش از دیگران در معرض خطر مبتلا شدن به سرطانند. اگر فرد دریافت کننده ی ژن معیوب به سرطان مبتلا شود، آن را سرطان ارثی می نامند


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری خود پنداره

پیشینه تحقیق و مبانی نظری خود پنداره
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 92 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 32
پیشینه تحقیق و مبانی نظری خود پنداره

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

خود پنداره

خود : مفهوم خود [1]و مطالعه آن در طول تاریخ بشری همواره مورد توجه بوده­است و فیلسوفان و متفکران دربارۀ آن بسیار اندیشیده و نگاشته­اند. اغلب محققان معتقدند مطالعه خود با نوشته­های فیلسوف و روان­شناس ویلیام جمیز[2] (1948-1890) آغاز شد. جیمز (1892) خود را به دو نوع فاعلی و مفهولی تقسیم کرد (دورنر، 2006).

خود فاعلی دائماً تجارب حاصل از ارتباط با مردم، اشیاء وقایع را به نحوی کاملاً ذهنی سازمان داده و تغییر می­نماید، خود مفهولی مجموعۀ آن چیزهایی است که شخصی می­تواند آن را مال خود بنامد. به عنوان مثال در عبارتی نظیر من در بارۀ خودم فکر می­کنم، من به عنوان متفکر معنی فاعل اشاره می­کند در حالی که خودم به خود به عنوان موضوع تفکر اشاره دارد. (راجرز، 1369). ویلیام جمیز (1890) معتقد بود هر تجربه­ای که متضمن اشاره به خود باشد، ، احساس فرد نسبت به بهزیستی و خود ارضامندی را تحت تأثیر قرار می­دهد (مجازی دلفارد، 1368). چارلز[3] (1976) معتقد است خود طی پنج ماه اول زندگی پدید می­آید و پس از آن به سرعت رشد می­کند. ولی خود را مجموعه صفاتی می­داند که فرد را منحصر به فرد می­سازد، در واقع خود، مرکز وجود هر فرد[4] محسوب می­شود. (چوکو[5]، 2004).

خود مرکزی است که فرد به وسیلۀ آن از ابعاد مختلف انسانی خود آگاه می­شود. نقش­هایی که فرد بازی می­کند ممکن است به طور همزمان مواردی را از قبل خود به عنوان یادگیرنده، خود به عنوان فرزند، خود به عنوان ورزشکار، خود به عنوان دوست، به عنوان فرد مذهبی شامل می­گردد.خود چند بعدی است و می توان گفت این جنبۀ آن برای شکل­گیری خود پنداره مهم است. (رات و جاکوبز[6] به نقل از چوکو، 2004).

2-3-1 تعاریف خود پنداره

در ادبیات تحقیق خودپنداره برخی اوقات به طرحوارۀ خود[7]، بازنمایی خود[8]، تصویرخود[9]، ادراک خود[10]، تعریف شده­است. خود پنداره مفهومی روان شناختی است که احساسها، ارزیابی­ها، نگرش­ها و نیز مقوله­های توصیفی ما از خودمان را در بر می­گیرد. خودپنداره در بیرون، ویژگیهای شخصیتی و رفتاری و در درون چگونگی احساس ما را در بارۀ خودمان و جهان اطرافمان نشان می­دهد (کیامنش و پور اصغر، 1385).

برن[11] (1984) خودپنداره را نگرشها و احساسات و دانش فرد در مورد توانایی­ها، مهارت­ها، ظاهر و پذیرش اجتماعی خود می­داند، این تعریف ابعاد مختلف شناختی، ادارکی و عاطفی را در مورد خود­پنداره مورد توجه قرار می­دهد. به اعتقاد چارلز (1976) خودپنداره شامل اسنادهای بدنی، رفتارها، باورها، ارزش­ها، علایق و استعدادها می­شود و در کل هر چیزی را که در باره­ی ماست و ما در باره­ی خودمان باور داریم در بر می­گیرد (نصیری، 1377).

خودپنداره یک مجموعه سازگارانه[12] از باورها در مورد خود است که برای معرفی خود به فرد و دیگران به کار می رود و صفات شخصیتی، ارزش­ها، احساسات اخلاقی ، آرزوها و تعهداتی که برای خود قابل تصور است را شامل می­شود. خود پنداره به فرد اجازه می­دهد در بافتهای اجتماعی گوناگون اسنادهای خودکار بکار ببرد و دامنه­ای از بازنمایی­های رفتاری و کلامی خود را که برای تعاملات اجتماعی گریز ناپذیر هستند را مورد استفاده قرار دهد. (چاپلینگ[13]، 2000 به نقل ازنادری، 1392)

روان­شناسان اجتماعی که در حوزۀ شناخت اجتماعی مطالعه می­کنند به سازمان و وجوه مختلف خود­پنداره توجه خوبی داشته­اند، آنان خود­پنداره را به عنوان نوعی طرحوارۀ شناختی که یک نوع سازماندهی شناختی است می­دانند که از تجارب گذشته فرد ناشی می­شود و در طی آن به پردازش اطلاعات موجود راجع به خودش می­پردازد (مارکوس[14]، 1997 به نقل از سلیمی، 1389)؛ به عبارت دیگر بعد از اینکه، به یک برداشت یا نگرش کلی رسیدیم این برداشت و نگرش ما به عنوان یک نوع صافی عمل می­کند که به ما کمک می­کند تا به دریافت و پردازش اطلاعات جدیدی راجع به خودمان بپردازیم. طرحوارۀ خود[15] یکی از مؤلفه­های اصلی خود پنداره است که به عنوان کلیتی شخصی، اطلاعات و تجربیات بعدی در درون آنها روان سازی می­شوند و خودپندارۀ پیچیده­تری را تشکیل می­دهند (پورحسین، 1383).

خود پنداره شامل کلیه باورها، فرضیه­ها، تصورات و عقایدی است که فرد نسبت به خودش دارد این فرضیه­ها، باورها و تصورات فرد راجع به خودش در فرآیند به نام تصور از خود سازمان دهی می­گردد و منظور از آن تصویری است که فرد از وجود خودش در ذهن دارد، این تصویر نشان دهندۀ رویکرد فرد به آنچه که دوست دارد باشد است و از آن برای توصیف خود برای خودش و دیگران استفاده می­نماید. راجرز (1902) خود­پنداره را مجموعۀ منظمی از ویژگی­ها می­داند که فرد آن را جزئی از خودش تلقی می­کند، او بر این باور است که هنگامی که ما با افراد پیرامون خود، والدین، دوستان و معلمان در تعامل می­باشیم شروع به ایجاد خود­پنداره می­کنیم و این خود­پنداره غالباً بر پایه ارزشیابی­های دیگران از ما شکل می­گیرد. (فراهانی، 1378). خود­پندار، دلالت بر مجموعه­ای منظم از نگرش ها و تصورات فرد در باره­ی خودش دارد. (لوپز[16] و همکاران، 2001) که به فرد انسجام بخشیده و به ارزیابی وی از خودش کمک می­کند (دیسپون[17]، 2003). علیرغم اینکه در گذشته، خودپنداره به عنوان یک ساختار تک بعدی تلقی گردیده لیکن بررسی­های اخیر نشان می­دهد که این مفهوم دارای ساختاری چند بعدی بوده و اجزایی مستقل دارد (لوپز و کارمن[18]، 2002).



[1] self

[2] William jams

[3]. Charles

[4].Centre of the universe

[5]. Choko, A.K

[6]. Roth & Jacobs

[7].Self-Schema

[8]. Self -reperentation

[9]. Self image

[10]. Self pevception

[11]. Byrne

[12]. Adaptive set

[13]. Japling

[14]. Marcus

[15]. Self -Scbema

[16]. Lopez

[17]. Dypeson

[18].Carmen


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری خودکنترلی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری خودکنترلی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33
پیشینه تحقیق و مبانی نظری خودکنترلی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

خودکنترلی

تفاوت های مهم فردی و قابل سنجش ویژگی های رفتاری را خودکنترلی می نامند. خودکنترلی بیانگر میزان مطابقت ویژگی های رفتاری خود با شرایط و موقعیت موجود است(کریتنر وکینیکی[1] ۱۳۸۴).

خود کنترلی به عنوان اعمال کنترل خود به وسیله خود تعریف می شود(موراون و بامیستر[2]،2000).

خودکنترلی به معنی سرکوب کردن هیجانات و احساسات نیست. برعکس،خودکنترلی یعنی اینکه ما یک انتخاب برای چگونگی ابراز احساساتمان داریم و چیزی که مورد تأکید است، روش ابراز احساسات است به طوری که جریان تفکر را تسهیل کند(گلمن 1955 ،ترجمه پارسا1380).

از جمله فواید کنترل و تنظیم هیجانات کنترل سطوح برانگیختگی برای به حداکثر رساندن عملکرد، پشتکار داشتن، به رغم دلسردی و وسوسه، جلوگیری از واکنش مخرب در مقابل تحریک و عملکرد صحیح به رغم فشارهای وارده می باشد.

ناتوانی در تنظیم هیجان حاصل از مخالفت های اجتماعی و ترس از این گونه مخالفت ها گاهی آنقدر شدید است که بر تلاشهای فرد برای انجام عمل صحیح چیره می شود (شیپز، کاترین ومیرن2009).

وهمچنین فواید خود کنترلی بر روی حیطه های مختلفی همچون نگهداری رژیم غذایی(کاهان وهمکاران[3]، 2002 ). اختلال خوردن، سلامت روانی(تانجی و همکاران[4] 2004 )، سلامت جسمی(ریدر و دویت[5]، 2006 )، اعتیاد، خشم(دوال[6] و همکاران ، 2007 )

و جنایت(هیرچی[7]، 2004 )موردبررسی قرار گرفته است. این مطالعات نشان دادند که خود کنترلی در پیگیری اهداف طولانی مدت و والاتر برای فرد بسیار تاثیر گذار می باشد(بویر[8] وهمکاران، 2011 )، دیگر تحقیقات نیز رابطه بین فقدان خود کنترلی با رفتار مشکل ساز همچون مصرف الکل و استعمال دخانیات را نیز نشان داده اند(میراون و شمولی[9]، 2006 ).

اگر چه این چنین یافته هایی روشن ساختند که خود کنترلی در منع رفتار نامطلوب نقش دارد اما باید گفت که در برخی موارد خود کنترلی جهت شروع رفتار مطلوب نیز مورد نیاز است. در این راستا نیز یافته های دیگر نشان دادند که خود کنترلی بالا با عملکرد تحصیلی بهتر

(شودا و همکاران[10]، 1990 ) و رابطه بین فردی مثبت در ارتباط است(فینکل، کامپبل[11]،2001). فینکل، کامپبل با در نظر گرفتن این روابط نزدیک نشان دادند که خود کنترلی با سازگاری یا انطباق مرتبط است، که هم شامل منع پاسخ های نامطلوبی است که به طور بالقوه باعث ایجاد رفتار نامطلوب در فرد دیگر می شود و همچنین خود کنترلی در پاسخ های مطلوب و یا مفید نیز در گیر می باشد.

خودکنترلی، مراقبتی درونی است که بر اساس آن، وظایف محول شده انجام و رفتارهای ناهنجار و غیر قانونی ترک می شود بی آنکه نظارت یا کنترل خارجی در بین باشد.

هنگامی که کسی بی توجه به کنترل خارجی، تلاش خود را مصروف انجام دادن کاری که بر عهدة او واگذار شده است، کند و مرتکب خلافی از قبیل کم کاری و سهل انگاری نشود، از کنترل درونی بهره مند است.

به عبارت دیگر؛ هر گاه عامل کنترل کننده از خارج به داخل انسان منتقل شود، به طوری که شخص با اختیار و آگاهی به ارزیابی و اصلاح عملکرد خود در قالب استانداردهای مشخص و در جهت اهداف مطلوب بپردازد، خودکنترلی تحقق یافته است.

در این صورت، نظارت خارجی در تحقق چنین رفتاری که متضمن انجام وظیفه و ترک خلاف است، نقشی نداشته و تنها مراقبت درونی است که موجب رفتار مزبور می شود(جان بزرگی وهمکاران،1387).

شاید یکی از جامع ترین اهداف آموزش و پرورش در هر جامعه این باشد که به دانش آموزان آموزش داده شود که مسئولیت اعمال خود را بپذیرند؛ زیرا جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم، انتظار دارد که مدارس، هما نطور که خواندن، نوشتن و حل مسائل را به افراد آموزش می دهند، مسئولیت پذیری را نیز به آن ها بیاموزند تا به شهروندانی مسئولیت پذیر تبدیل شوند.

مسئولیت پذیری با مفهومی که منبع کنترل نامیده می شود، ارتباط دارد. منبع کنترل به ادراک فرد از آنچه باعث رفتارش شده است، اشاره دارد.

اگر فرد دریابد که اعمالش نتیجة عوامل بیرونی است، گفته می شود که او منبع کنترل بیرونی دارد. این نیروهای بیرونی ممکن است مربوط به مراجع قدرت یا وقایع اتفاقی باشند.

افرادی که چنین احساسی دارند، معتقدند که در آنچه برای آنها اتفاق می افتد، نقش کمی دارند. درواقع آنها خود را اسیر شرایط محیط بیرونی می کنند. شخصی که اعمالش را نتیجة عوامل درونی بداند، دارای منبع کنترل درونی است.

چنین افرادی خود را عامل اصلی اتفاقاتی که برای آنها رخ می دهد، می دانند. این افراد، به جای اینکه خود را اسیر رخدادهای بیرونی بدانند، وقایع بیرونی را حداقل و تا حدی تحت کنترل خود می دانند. افراد با منبع کنترل درونی، رفتارشان را منبع و عامل اصلی پاداش ها یا تنبیه ها می دانند؛ خواه اعمالشان به پاداش یا تنبیه منجرشود یا نشود.

به عبارتی دیگر، افراد با منبع کنترل درونی، نسبت به رفتارشان احساس مسئولیت می کنند. همین طور دانشجویان با منبع کنترل درونی، خود و توانایی هایشان را برای مقابلة رویدادها باور دارند.

به ویژه، آن ها باور دارند که این اعمالشان است که باعث به وجود آمدن رخدادها می شود نه وقایع تصادفی یا اشخاص صاحب قدرت؛ بنابراین، آنها انگیزش بیشتری دارند که برای رسیدن به اهدافشان رفتار مثبت انجام دهند (ورکمن[12] ترجمه محمداسماعیل،1383).



[1] Krenter & Keneki

[2] Mooraven & Bamester

[3] Kahan et all

[4] Tange et all

[5] Reider & Douet

[6] Doual

[7] Heirche

[8] Bouyer

[9] Miraven & Shomouli

[10] Shooda et all

[11] Fenkel Kampbel

[12] Verkman


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری خلاقیت

پیشینه تحقیق و مبانی نظری خلاقیت
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 5
فرمت فایل doc
حجم فایل 58 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 33
پیشینه تحقیق و مبانی نظری خلاقیت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

خلاقیت

خلاقیت از جمله مسائلی است که در باره­ی ماهیت و تعریف آن تا کنون بین محققان و روان شناسان توافق به عمل نیامده­است.

و یکی از مفاهیم پیچیده مربوط به انسان است که ارائه تعریف روشن، بدون ابهام، دقیق و مورد پذیرش اکثریت روانشناسان و مربیان تعلیم و تربیت از آن مشکل می­باشد.

به لحاظ لغوی در زبان انگلیسی، ریشه واژه خلاقیت عبارت لاتین Greate است که در فرهنگ­های واژگان به گونه­های متفاوتی تعریف شده­است. از جمله در فرهنگ واژگان ماکاری، خلاقیت به معنای تکامل فکر یا تخیلات فرد، به شکل اختراع و ابداع معنا شده­است. در فرهنگ و بستر، خلاقیت توانایی یا قدرت ایجاد محصول نوین، از راه به کارگیری قدرت تصور و تحلیل ذکر شده­است (به نقل از هاریس[1]، 1998).

اکثر روانشناسان در این مطلب توافق دارند که خلاقیت به دستاوردهای تازه و ارزشمند[2] اشاره دارد (ویسبرگ[3] ، 1992) آیزنک (2000) معقتد است خلاقیت فرآیند روانی می­باشد که، منجر به حل مسئله، ایده­سازی، مفهوم سازی، ساختن اشکال هنری، نظریه پردازی و تولیداتی می­شود که بدیع و یکتا باشند.

از نظر لغوی در زبان فارسی، خلاقیت با سازه­هایی هم چون نوآوری، ابداع و اختراع تعریف شده­است که با وجود تشابه با سازه­های ذکر شده، متفاوت از آن­هاست، خلاقیت فعالیتی فکری و ذهنی است که لازمه و زیرساخت نوآوری است، ولی نوآوری بیشتر جنبه علمی دارد و محصول نهایی عمل خلاق است.

ابداع نیز به کارگیری خلاقیت است. در حقیقت ابداع ماحصل حرکتی است که نقطه شروعش در خلاقیت و حیطۀ فکر بود و با به کارگیری تجارب دیگر، به صورت پدیده نو ظهور، آشکار شده­است. ارتباط با خلاقیت و ابداع، چنین است که خلاقیت بدون ابداع قابل تصور نیست، اما ابداع بدون خلاقیت بی­معنی است. اما اختراع عبارت است از ایده یک مخترع که در عمل راه حل یک مشکل مشخص تکنولوژیکی را ارائه دهد.

به گونۀ ساده راه حل نوین یک مشکل صنعتی، اختراع نامیده می­شود (امیرحسنین، 1384، ص 38). گفتنی است افزون بر تعاریف لغوی، برخی از فرآیندهای ذهنی هم چون حل مسئله[4] ، استدلال قیاسی[5] ، استدلال استقرایی[6] و توانایی[7] با فرآیند خلاق مترادف فرض شده­اند (هارناد[8]، 204).

در فرهنگ نامه ابداع یا آفرینش به معنای چیزی نوآوردن یا کار تازه کردن است (فرهنگ امید، 1362). ورتایمر (1959) می­نویسد: خلاقیت فرآیند ویران سازی یک گشتالت به نفع گشتالت بهتر است (تیلور[9]، 1988، ص 99).

در مجموع تعریف­های خلاقیت را چنین تقسیم­بندی می­نمایند : بعضی از تعریف­ها، ویژگی­های شخصیتی افراد را محور قرار داده و بعضی دیگر براساس فرآیند خلاّق و تعریف­های دیگر بر حسب محصول خلاّق به خلاقیت نگریسته­اند.

از جمله افرادی که بر حسب شخصیت به خلاقیت می­نگرد گیلفورد (1950) است. او معتقد است خلاقیت مجموعه­ای از توانائیها و خصیصه هاست که موجب تفکر خلاق می­شود.

برخی از تعریف­ها بر پایۀ فرآیند خلاقیت استوار است، مانند تعریف مدینک[10] (1962) از نظر او خلاقیت عبارت است از : شکل دادن به عناصر متداعی به صورت ترکیبات تازه که با الزامات خاصی مطابق است یا به شکلی مفید است. هر چند عناصر ترکیب جدید غیر مشابه تر باشد، فرآیند حل کردن خلاق­تر خواهد­بود.

گیرلین[11] (1954) معتقد است: خلاقیت ارائه کیفیت­های تازه­ای از مفاهیم و معانی است.

تایلور[12] (1988) خلاقیت را شکل دادن تجربه­ها در سازمان بندی­های تازه می­داند.

وجه اشتراک این تعاریف تازگی و نو بودن است. اما تازگی به تنهایی نمی­تواند مفهوم خلاقیت را روشن سازد. زیرا بسیاری چیزها نو و تازه هستند ولی خلاّقانه نیستند. بر این اساس ملاک محصول خلاق در نظریه­های معاصر تازگی و تناسب یا ارزش است.

استین[13](1974) خلاّقیت را بر مبنای این دو عامل چنین تعریف می­کند:

خلاّقیت فرآیندی است که نتیجۀ آن یک کار تازه­ای باشد که توسط گروهی در یک زمان به عنوان چیزی مفید و رضایت­بخش مقبول واقع شود.

ورنون[14] (1989) نیز از همین چشم انداز به خلاّقیت می­نگرد. خلاّقیت توانایی شخص در ایجاد ایده­ها، نظریه­ها، بینش­ها یا اشیای جدید و نو و بازسازی مجدد در علوم و سایر زمینه­هاست که به وسیله متخصصان به عنوان پدیده­ای ابتکاری و از لحاظ علمی، زیبایی­شناسی، فن­آوری و اجتماعی با ارزش قلمداد گردد.

استرنبرگ[15] (1989) نیز تفکر خلاّق را ترکیبی از قدرت، ابتکار، انعطاف­پذیری و حساسیت در برابر نظریاتی می­داند که یادگیرنده را قادر می­سازد خارج از تفّکر نامعقول به نتایج متفاوت و مولد بیاندیشد که حاصل آن رضایت شخصی و احتمالاً خشنودی دیگران خواهد­بود.

آمابیل[16] (1983 ، 1990) ضمن تأیید این تعریف قیدی را به آن اضافه می­کند آمابیل معتقد است در تکمیل دو عنصری که در اغلب تعریف­ها آمده یعنی تازگی و تناسب و ارزشمندی باید این نکته را اضافه نمود که عمل خلاّق از طریق اکتشاف[17] انجام می­گیرد نه از طریق الگوریتم[18] : مایر[19] (1983) و وایزبرگ[20] (1986 ، 1995) نیز تعریف ساد و روشنی از خلاّقیت ارائه دادند: خلاّقیت توانایی حل مسائلی است که فرد قبلاً حل آن­ها را نیاموخته است.سیکز نتمی هالی[21] (989) می­گوید: ما نمی­توانیم به افراد و کارهای خلاّق جدا از اجتماعی که در آن عمل می­کنند بپردازیم. زیرا خلاّقیت هرگز نتیجه عمل فرد به تنهایی نیست. آزوبل[22] (1978) نیز می­گوید: خلاّقیت یکی از بهترین و مغشوش­ترین اصطلاحات دوران شناسی و تعلیم و تربیت امروز است.

سانتروک آفرینندگی را «توانایی اندیشیدن در باره­ی امور به راه­های تازه و غیر معمول و رسیدن به تازه و غیر معمول و رسیدن به راه حل­های منحصر به فرد برای مسائل» تعریف کرده­است (نقل از سیف، 1389). گاردنر[23] افراد خلاق را کسانی می­داند که در حل مسائل چیره دست هستند، تولید هنری دارند، یا پرسش­های تازه طرح می­کنند و اندیشه­های آنان ابتدا تازه و غیر معقول تلقی می­شود اما سرانجام در فرهنگ خود پذیرفته می­شوند. و از دیدگاه لاولس[24]، درنینگ[25]، فیشر[26] و هاگینز[27] ، خلاقیت همه فعالیت های تخلیلی طراحی شده­ای هستند که حاصل آن تولید محصولات جدید و ارزشمند است.

اسبوران[28] مؤلفه­های خلاّقیت را به سه دسته مؤلفه­های شناختی و فراشناختی، انگیزشی و شخصیتی تقسیم می­کند. مؤلفه­های شناختی و فراشناختی خلاّقیت عبارتند از : وهوش، سیالی، انعطاف پذیری، ابتکار، سبط، ترکیب و تخیل. مؤلفه­های شخصیتی خلاقیت عبارتند از: ویژگی های شناختی، انگیرشی، عاطفی و رفتاری.



[1] . Harris

[2] . Novelpro ducts of value

[3] . Wiesberg

[4] . Problem Solving

[5] . Deduction reasoning

[6] . induction reasoning

[7] .Ability

[8] . Harnad

[9] . Taylor

[10] . Mednick

[11] . Ghiselin

[12] . Taglor

[13] . Stein

[14] . Vernon

[15] . Sternberg

[16] . Amabile

[17] . Heavistic

[18] - algorithmic

5 منظور از الگوریتم عمل قانونمندی است که برای رسیدن به جواب راه روشن و مشخص را طی می کند، در حالی که اکتشاف راه معین و مشخصی ندارد.

[19] . Mayer

[20] . Weisberg

[21] . Cikzentmihalyi

[22] .Azubel

[23] . gardner

[24] . Loveless

[25] . Derining

[26] . Fisher

[27] . Higgins

[28] . Osborn


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری مهارت های اجتماعی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری مهارت های اجتماعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 2
فرمت فایل doc
حجم فایل 41 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 29
پیشینه تحقیق و مبانی نظری مهارت های اجتماعی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

مبانی نظری مهارت­های اجتماعی

مهارت اجتماعی و سازگاری اجتماعی فرایندی است که افراد را قادر می­سازد تا رفتار دیگران را درک و پیش­بینی کنند و تعاملات اجتماعی خود را تنظیم ، نمایند. سازگاری اجتماعی مترداف با مهارت اجتماعی است و شامل توانایی ایجاد ارتباط متقابل با دیگران در زمینه­ی خاص اجتماعی، به طریق خاص که در عرف جامعه قابل قبول و ارزشمند باشد(خدایاری فرد ، 1385). مهارت اجتماعی فرایندی پیوسته است که طی آن فرد رفتار خود را با هدف ایجاد رابطه ای بسنده و موثر با محیط ، سایر انسانها و خود تغییر می دهد. اساس مهارت اجتماعی به وجود آوردن تعادل بین خواستهای خود و انتظارات جامعه است که می تواند بر تمام ابعاد زندگی فرد تأثیر بگذارد(دینگرا و همکاران[1]، 2005). مهارتهای اجتماعی فقط شامل دوست یابی نمی شود. اگرچه افرادی که این مهارت را زیاد دارند، خیلی سریع جو دوستانه با افراد ایجاد می کند ولی این مهارت بیشتری به دوست­یابی هدفمند مربوط می شود. افرادی که مهارت­های اجتماعی قوی تری دارند به راحتی می توانند مسیر فکری رفتار دیگران را در سمتی که می خواهد هدایت کنند، خواه با توافق او برای ایجاد رفتار جدید باشد، خواه به برانگیخین او برای ایجاد رفتار، عملکرد و یا تولید رفتار جدید باشد. افرادی که مهارت های اجتماعی بالا دارند همیشه درصدد هستند تا چرخه وسیعی از اطلاعات را فراهم کنند و خیلی جنبه های مشترک افراد را شناسایی می کنند و بعد از آن رابطه ای موثر برقرار می کنند و این عملکرد حاکی از این است که اعمال آنها براساس فرضیات حساب شده و دقیق می باشد. آنان در اولین فرصت در محیط کاری، یک شبکه ارتباطی قوی برقراری می کند(گلمن و بویاتزیس، 1995ترجمه ابراهیمی ،1385). یکی از خصایص مهم ، افرادی که از رشد اجتماعی کافی برخوردارند، این است که آنها واجد مهارت های اجتماعی[2] هستند ، به عبارت دیگر می دانند چگونه کنش کنند تا خوشایند دیگران باشند. بسیاری از روان شناسان بر این باورند که رشد ناکافی مهارت های اجتماعی نقش بسزایی در ناکامی و شکست های آتی کودکان دارد. کودکانی که توانایی های ضروری برای کارکردهای بین فردی مؤثر را یاد نگرفته اند؛ پرخاشگر، تندخو و منزوی هستند و مورد تنفر دیگران قرار گرفته و توان همکاری مؤثر با دیگران را ندارند و به شدت در معرض خطرات جسمی، روحی، اخراج از مدرسه و غیره می باشند(وارد[3]، 2004). فردی که قالبهای اجتماعی قابل قبول اجتماعی را می­پذیرد دیگران را به ، درستی درک نموده و روابط واقعی و احتیاجات اجتماعی را با روشن­بینی پذیرا می­شود چنین فردی خوب می­فهمد چه چیز صحیح و چه چیز غلط می­باشد. مهارت اجتماعی، رفتارهای انطباقی یاد گرفته شده­ای است که فرد را قادر می­کند تا با افراد دیگر رابطه­ای متقابل داشته و از خود پاسخ های مثبت بروز دهد. فردی دارای مهارت اجتماعی است که به مردم علاقه مند باشد، یار و یاور آنها باشد و در رفتارش با دوستان و بیگانگان مدیر باشد.گرایش ضد اجتماعی نوعی رفتار غیر انطباقی است که در آن فرد حقوق دیگران را محترم نمی شمارد و یا به سادگی حقوق افراد را زیر پا می گذارد. فردی ضد اجتماعی قلمداد می شود که بخواهد دیگران را بیازارد ، نزاع کند ، طرد نماید و اموال عمومی را منهدم سازد(الیوت و گرشام[4] ، 1993). روانشناسان نیز به طور معمول سازگاری با محیط و افراد در اجتماع را مورد توجه قرار داده­اند و ویژگیهایی از شخصیت را بهنجار تلقی کرده­اند که به فرد کمک می­کند تا خود را با جهان پیرامون سازگار سازد. یعنی با دیگران در صلح و صفا زندگی کند و جایگاهی در جامعه برای خود بدست آورد(رستمی و احمد نیا ،1390).

مهارت اجتماعی یعنی اینکه فرد توانایی برقراری ارتباط متقابل را با دیگران داشته باشد. در این رابطه فرد یا رفتار خود را تغییر می دهد یا رفتار دیگران را به وسیله برانگیختن دیگران به سمت افکار خود تغییر می دهد. افرادی که دارای مهارت اجتماعی بالایی هستند خصوصیات و ویژگیهای طرف مقابل خود را می شناسند و با آن رابطه­ای وثر برقرار می کنند. مهارت اجتماعی فقط شامل دوست یابی نمی باشد هر چند این افراد سریع با دیگران رابطه دوستانه برقرار می کنند. افرادی که از مهارتهای اجتماعی پایینی برخوردارند منزوی می شوند و نمی توانند با دیگران همکاری کنند و دیگران نیز از آنان متنفر می­شوند(رستمی و احمد نیا ،1390).

هدفهای اجتماعی شدن

علیرغم تفاوتهای محیطی و فرهنگی، جامعه پذیری دارای هدفها و مقاصد مشترکی است که به مهمترین آنها می پردازیم:

1- یکی از مقاصد جامعه پذیری آموزش قواعد و نظامات اساسی از اداب و عادات و رفتار روزمره گرفته تا روشهای علمی به افراد است.

2- فراگرد جامعه پذیری به همان میزان که عادات و رفتار فرد را مطابق هنجارهای اجتماعی، تحت نظم و انضباط در می آورد، به او امید و آرزو می دهد.

3- فراگرد جامعه پذیری از طریق برآوردن خواستها، آرزوها، امیدها و سوادهای فردی یا ممانعت از دستیابی بدانها باری فرد هویت می آفریند.

4- فراگرد جامعه پذیری، نقشهای اجتماعی و نگرشها، انتظارات و گرایشهای مربوط به آن نقشها را به فرد می آموزد.

5- نقشهای اجتماعی، آمال و آرزوها، هویتها و قواعد و نظامات رفتاری، روابط متقابل تنگاتنگی با یکدیگر دارند(علاقه بند ،1391).



[1] . Dhingra et al

[2] . Social Skills

[3] . Ward

[4] . Elliot and Gersham


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری تربیت معنوی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری تربیت معنوی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 115 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 51
پیشینه تحقیق و مبانی نظری تربیت معنوی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

تربیت معنوی

معنای لغوی تربیت:

در فرهنگ فارسی معین واژه تربیت را این گونه تعریف شده است:

(تَ یَ) [ ع . تربیة ] (مص م .) 1 - پروردن . 2 - ادب و اخلاق را به کسی آموختن . ؛ ~بدنی سازمانی که برنامه ریزی و اجرای امور ورزشی را بر عهده دارد. ؛ ~معلم مرکزی که دانشجویان را برای تدریس در مدارس یا دانشگاه ها آموزش می دهد، (معین ،1363)

و همچنین در فرهنگ فارسی دهخدا تربیت چنین تعریف شده است:[ تربیت . [ ت َ ] (ع مص ) پروردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد): چون بقدرت بیچون ترتیب تربیَت و تربیت و تزتیت عالم امکان بدرجه رابع رسند. (دره نادره چ شهیدی ص 12). || دست نرم بر انزلی بچه زدن تا بخواب رود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).]

2-2-2ریشه یابی معنای لغوی تربیت

واژه «تربیت» از ریشه «ربو» و از باب تفعیل است؛ چرا که کلمه ناقص، هنگامی که به باب تفعیل برده می شود ، مصدر آنها بر وزن تفعله می شود . مانند : تربیه ، تزکیه ، تحلیه و …(طباطبایی،1379،ص171)بنا براین، در این ریشه به نوعی می توان معنای زیادت و رشد را یافت و در موارد مختلف استعمال خود نیز این معنا را دارد .

عرب زبانان به تپه « رَبوَه» می گویند ، چرا که نسبت به سطح زمین برآمده تر است ، نفس زدن را «ربو» می گویند چرا که به هنگام نفس کشیدن سینه برآمده می شود و نیز « ربا » را بدین نام نهاده اند از آن روی که بر مال، افزوده می شود . (فارس ، ص483)جدای از ریشه یابی واژه تربیت، لازم است مطلبی کوتاه در مورد واژگان «تربیت»‌ نیز گفته شود . تربیت از باب تفعیل بوده است و تفعیل در علم صرف دارای معانی : تعدیه ، تکثیر ، سلب ،‌تدریج ، ضد معنای باب افعال و نیز معنای ثلاثی مجرد گفته شده است . (طباطبایی،1379،ص171)

به نظر می آید در مورد تربیت ومعنای این باب که وقتی به این واژه، هنگامی که در باب تفعیل به کار برده می شود همان معنای تعدیه و یا به احتمال بیشتر، در معنای تکثیر باشد .دلیل بر معنای تعدیه آن است که اولاً معنای غالبی این باب است و نیز «ربو» خود معنای لازمی را درخود جای داده است و از آن رو که تربیت یک امری است که مقابلی به عنوان متربی دارد و در مورد غیر صورت می گیرد، این معنا از تمامی معناهای مقابل متناسب تر است. (باقری ،1390 ، ص52)

2-2-3- معنای اصطلاحی تربیت

دیدگاه‌های متعدد و متفاوتی راجع به معنای اصطلاحی تربیت از سوی اندیشمندان علوم تربیتی، وجود دارد که به برخی آنها اشاره می‌گردد

.1. تربیت محصول مراقبتی است که از نشو و نمای آدمی‌زاد در جریان رشد وی یعنی سیر به سوی کمال، به عمل می‌آید. تربیت عمل عمدی فردی رشید است که می‌خواهد رشد را در فردی که فاقد ولی قابل آن است تسهیل کند. تربیت سرپرستی جریان رشد یعنی اتخاذ تدابیر مقتضی جهت ساختن شرایط مساعد برای رشد است(بهشتی ، 1387)

2. پرورش (تربیت) به جریان یا فرایندی منظم و مستمر گفته می‌شود که هدف آن هدایت و رشد جسمانی و روانی، یا به طور کلی هدایت رشد همه جانبه شخصیت پرورش یا بندگان در جهت کسب و درک معارف بشری و هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنان است. (گروه نویسندگان،1384، ص 166)

3. تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای آنکه استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود.(دلشاد تهرانی،1380)

4. تربیت عبارت است از پرورش دادن، استعدادهای درونی‌ که بالقوه در یک شئ موجود است و بر اثر تربیت آن توانی‌ها را به فعلیت در آوردن و پروردن می‌باشد.

5. تربیت عبارت است از فعالیتی هدف‌مند و دو سویه میان مربی و متربی به منظور کمک به متربی در راستای تحقق بخشیدن به قابلیت‌های وی و پرورش شخصیت او در جنبه‌های گوناگون فردی، اجتماعی، جسمی؛ عاطفی؛ اخلاقی؛ عقلانی و... (گروه نویسندگان،1384، ص 167)

بنابراین از تعاریف موجود، چنین می‌توان نتیجه گرفت که هدف از تربیت باروری و شکوفاسازی توانمندی‌های بالقوة و پرورش دادن استعداد ‌های نهفته‌ی افراد است که بر اثر تمرین و ممارست مستمر از سوی متربی و جهت دادن و کنترل هدف از سوی مربی، این مهم به فعلیت تبدیل می‌گردد.

2-2-4- دیدگاههای اندیشمندان در باب تربیت

در باب تربیت نظریات و دیدگا های گوناگونی قرار گرفته که هریک آن را بطور جداگانه بحث کرده اند،علت قرار دادن این دسته بندی به صورت مجزا این بوده که در نزد قدما، می توان مواردی را یافت که در تعریف و نیز کارآیی اخلاق و تربیت خلط شده است و این تعاریف بدین دلیل بیان شده است که نگاه قدما به امر تربیت مورد غفلت قرار نگیرد.افلاطون(۳۴۶-۴۲۷ ق.م) در تعریف تربیت گفته است : تعلیم و تربیت عبارت است از کشف استعدادهای طبیعی و شکوفا ساختن آنها. ارسطو(۳۲۲-۳۸۴ ق.م) نیز تربیت را مجموعه ای از اعمالی دانسته است که به وسیله خانواده یا دولت برای ایجاد فضایل اخلاقی و مدنی در افراد صورت می پذیرد دانسته است. در میان اندیشمندان اسلامی که در قدیم می زیسته اند، برای تربیت نیز تعاریفی بیان شده است . فارابی (۲۶۰-۳۳۹ ه.ق) در تعریف تربیت بیان داشته است که : تعلیم و تربیت عبارت است از هدایت فرد به وسیله فیلسوف و حکیم برای عضویت در مدینه فاضله به منظور دستیابی به سعادت و کمال اول در این دنیا و کمال نهایی در آخرت است. ابن سینا (۳۷۳ یا ۳۶۳ – ۴۲۸ ه.ق) در تعریف تربیت گفته است : تعلیم و تربیت عبارت است از برنامه ریزی و فعالیت محاسبه شده در جهت رشد کودک ، سلامت خانواده و تدبیر شئون اجتماعی برای وصول انسان به کمال دنیوی و سعادت جاویدان الهی. از میان آرای تربیتی غزالی (۴۵۰-۵۰۵ ه.ق ) نیز می توان در تعریف تربیت این را به دست آورد که او قائل بوده است ، تربیت از نوعی تدبیر نفس و باطن از طریق اعتدال بخشی تدریجی به قوا و تمایلات به وسیله معرفت ، ریاضت و استمرار برای نیل به انس و قرب الهی به دست آورد. (کاردان و همکاران،1374)

برخی از تعاریفی که از سوی دانشمندان مسلمان در عصر حاضر بیان داشته اند عبارت است از:الف) استاد مطهری; در تعریف تربیت اینگونه بیان می دارد : تربیت عبارت است از پرورش دادن، یعنى استعدادهاى درونى‏اى را که بالقوّه در یک شى‏ء موجود است به فعلیّت درآوردن و پروردن. و لهذا تربیت فقط در مورد جاندارها یعنى گیاه و حیوان و انسان صادق است و اگر این کلمه را در مورد غیرجاندار به کار ببریم مجازاً به کار برده‏ایم، نه اینکه به مفهوم واقعى، آن شى‏ء را پرورش داده‏ایم.( مطهری،1384، ص 551)

ب) تربیت عبارت است از عملی که قوای جسمانی و روانی و عقلی انسان را شکوفا ساخته تا آن قوا با نظام و سازمان ویژه ای با استمداد از درون و به مدد کوشش های او به میزان توانایی و استعدادهای خود رشد و پیشرفت نماید. ج) تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای آنکه استعدادهای انسان در جهت کمال مطلق شکوفا شود. د) تربیت عبارتست از فرآیند اثرگذاری و اثرپذیری که میان مربی و متربی به منظور ایجاد صفتی یا تغییر و اصلاح در شخصیت متربی برقرار می شود. ه) استاد مصباح نیز در گفتگویی که در عنوان تربیت دینی با ایشان انجام شده بود ، تربیت را اینگونه تعریف کرده اند : تربیت ، فراهم کردن زمینه هایی است برای اینکه استعدادها و نیروهای یک موجود رشد کند تا بتواند از این نیروها برای رسیدن به کمال خودش بهره مند شود. (کاردان،1374 )

و با این نگاه برخی از همین اندیشمندان تربیت اسلامی را اینگونه تعریف کرده اند:

الف) تربیت اسلامی یعنی پرورش همه جنبه های فکری و عاطفی و جسمی و اجتماعی شخصیت اسلامی و ساماندهی رفتارهای او بر اساس مبانی و دستورهای اسلامی برای تحقق هدف های اسلام در زمینه های گوناگون زندگی.ب) تربیت اسلامی یعنی شناخت خدا به عنوان رب یگانه انسان و جهان برگزیدن او به عنوان رب خویش و تن دادن به ربوبیت او و تن زدن از ربوبیت غیر. ج) تربیت اسلامی عبارت است از شکوفایی استعدادهای خدادادی در هر انسان، به منظور ایجاد اعتدال در زندگی و با قصد رسیدن به اهداف و کمال مطلوب مورد نظر خداوندی. (باقری،1385،ص44)

سخن جامع در تعریف اصطلاحی تربیت در نزد اندیشمندان اسلامی، به فعلیت رساندن استعدادهای ذاتی است که خدا در انسان به ودیعت نهاده و با استفاده از عقل و نقل می توان آنها را از بالقوه به بالفعل تبدیل و نمایان کرد.


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری درباره فراشناخت

پیشینه تحقیق و مبانی نظری درباره فراشناخت
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 55 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 30
پیشینه تحقیق و مبانی نظری درباره فراشناخت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

فراشناخت

فراشناخت[1] ابتدا توسط فلاول[2]مطرح شد تنها به تبیین و توجیه دانش فرد در مورد فرآیندها و تولیدات شناختی و نظارت بر این فرآیندها بپردازد. فراشناخت به آگاهی انسان از نظام شناختی خود و کنترل و نظارت به آن گفته می­شود. به سخن دیگر فراشناخت، دانش یا آگاهی فرد از نظام شناختی خودش یا دانستن در باره­ی دانستن است. دانش فراشناختی یاری می­کند تا هنگام یادگیری و دانستن امور، شخص پیشرفت خود را در نظر بگیرد همچنین این دانش کمک می کند تا نتایج تلاش­ها ارزیابی شود و میزان تسلط بر مطالبی که خوانده شده، سنجیده شود. (سیف، 1392).

تعاریف مختلفی از فراشناخت ارائه شده­است که به درک بهتر آن کمک می­کند از جمله : دانش فرد در باره­ی فرآیندهای شناختی خود و فرآیند سازمان­دهی و هماهنگ کردن مجموعه­ای از جریان­ها (فلاول، 1988) تفکر در باره­ی تفکر (براون[3] 1984) شناخت (براون و دولاچ[4]، 1987)، آگاهی فرد از فراینده­ها و راهبردها شناختی­اش (فلاول، 1988)، و هر گونه دانش یا فعالیت شناختی که موضوع آن شناخت یا تنظیم شناخت باشد با توجه به تعاریفی که ارائه شد می­توان گفت «فراشناخت، مجموعه دانش و فرآیندهایی است که کنش­های شناختی فرد را نظارت هدایت و کنترل می­کنند و در واقع به مدیریت فعالیت­های شناختی می­پردازند (به نقل از کارشکی، 1379).

2-1-1 راهبردهای فراشناختی

راهبردهای فراشناختی، مهارت­های اجرایی هستند که موفقیت فعالیت یادگیری را ارزیابی می­کنند (اوملی و کهات[5]، 1990به نقل ازعاطی نژاد،1391)

راهبردهای فراشناختی اساسی، شامل ربط دادن اطلاعات جدید به اطلاعات قبلی انتخاب راهبردهای تفکر، برنامه­ریزی، نظارت، و ارزیابی فرآیندهای تفکر می­شود (دیرکس[6] ، 1985).

راهبردهای فراشناختی، فرآیندهای متوالی هستند که فعالیت­های شناختی را کنترل می­کنند و به تنظیم و نظارت بر فعالیت­های یادگیری کمک می­کنند، همچون کنترل آگاهانه بر یادگیری، برنامه­ریزی و انتخاب راهبردها، نظارت بر فرآیند یادگیری، تصیح اشتباهات، تحلیل اثربخشی راهبردهای یادگیری و تغییر رفتارها و راهبردهای یادگیری، هنگامی که ضروری باشد (ریدی و همکاران، 1992 به نقل از عاطی نژاد، 1391)

گراهام (1997) عقیده دارد، راهبردهای فراشناختی به دانش آموزان اجازه می­دهد تا یادگیری­شان را برنامه­ریزی، کنترل و ارزیابی کنند که در بهبود یادگیری، محوری­ترین نقش را بازی می­کند و دانش آموزان بدون رویکردهای فراشناختی، اساساً یادگیرندگان بدون هدف هستند (به نقل از وانگ[7] و همکاران، 2009).

راهبردهای فراشناختی عمده را می‏توان در سه طبقه قرارداد :1) راهبردهای برنامه‏ریزی[8] 2) راهبردهای نظم دهی[9] 3) راهبرد­های نظارت و ارزشیابی . راهبردهای برنامه ریزی، شامل تعیین هدف برای یادگیری و مطالعه، پیش بینی زمان لازم برای مطالعه، تعیین سرعت مناسب مطالعه، تحلیل چگونگی برخورد با موضوع یادگیری، انتخاب راهبردهای یادگیری مفید است. منظور از کنترل و نظارت، ارزشیابی یادگیرنده از کارخود برای آگاهی یافتن از چگونگی پیشرفت خود و زیر نظر گرفتن و هدایت آن است. از جمله می توان نظارت بر توجه در هنگام خواندن یا نوشتن یک متن، از خود پرسیدن به هنگام مطالعه و کنترل زمان و سرعت مطالعه نام برد. این راهبردها به یادگیرنده کمک می­کند تا هر وقت به مشکلی بر می­خورد به سرعت آن را تشخیص داده، در رفع آن بکوشد. راهبردهای نظم­دهی انعطاف­پذیری در رفتار یادگیرنده را موجب می­شوند و به او کمک می­کنند تا هر زمان که برایش ضرورت داشته باشد، یادگیری خود را تغییر دهد (سیف، 1392).

اکثر محققان، فراشناخت را به دو مؤلفه تقسیم نموده­اند. مؤلفه­ی نخست که دانش فراشناختی[10] است همه بر آن توافق دارند و در همه ی نظریات وجود دارد و زمانی حاصل می­شود که فرد از توانایی­های شناختی خود آگاه شود.

دوّمین مؤلفه در باره­ی فراشناخت، تجربه­ی فراشناختی[11] است. این مؤلفه بر حسب نظریه­های مختلف به همراه دانش فراشناخت کارکردهای زیر را انجام می­دهد. نظم بخشی فرآیندهای شناختی (پاریس و جاکوب، 1984)، خود­مدیریتی در فکر کردن (کراس و پاریس، 1988)، کنترل فرآیند و کنترل خود (پنوگراد و پاریس، خود­­مدیریتی در فکر کردن (کراس [12]و پاریس، 1988)، کنترل فرایند خود (نیوگراد و پاریس،1980) فعالیت­های خودگردان (گلاور و برونینگ، 1990)، (به نقل از هریس و همکاران 2010).

تجربه­ی فراشناختی (فلاول، 1988)، به تجارب شناختی یا عاطفی گفته می­شود، که به یک اقدام شناختی مربوط باشد. تجارت کاملاً آگاهانه که به سادگی قابل بیان باشد نمونه­ای از تجارب فراشناختی­اند؛ البته تجارت فراشناختی تجارب کمتر آگاهانه و کمتر قابل بیان را نیز شامل می­شود (به نقل از هریس و همکاران، 2010).

گلاوروبرونینگ (1990 ؛ به نقل از خرازی، 1375) اظهار می­دارند که افراد، کمتر از این فعالیت­های خودگردان خود اطلاع دارند، مگر اینکه در جریان یک فعالیت شناختی مثل خواندن، به مشکلی مثل ابهام در کلمه یا اشکال در جمله برخورد کنند. در اینجاست که فراشناخت به آنها هشدار می­دهد. که مشکل دارند و باید برای حل مشکل چاره­ای بیندیشند. تجارب فراشناختی، از جهت آگاهانه بودن یا نبودن به دو دسته تقسیم می­شوند. به تجارب ناآگاهانه اشاره شد، اما بخشی از این تجارب، تجارب آگاهانه­ای هستند که به تنظیم و نظارت بر فعالیت­های شناختی می­پردازند و می توان از آنها تحت عنوان «راهبردهای فراشناختی» نام برد. کارکرد اصلی راهبردهای فراشناختی تعیین هدف، برنامه ریزی، نظارت و سازمان دهی و اصلاح سیستم شناختی خود است (هریس و همکاران، 2010).

محقق مختلف تعابیر متفاوتی برای بیان این راهبردها بکار برده­اند که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می­شود؛ نظارت و کنترل بر فعالیت­های شناختی (فلاول، 1988)، مهارت­های نظارت بر جریان آموزشی و یادگیری برای تسهیل یادگیری (گیج و برلاینز، 1988) ابزارهایی برای هدایت راهبردهای شناختی و نظارت بر آنها (دمبو، 1994) وارسی، نظارت و خودآموزی (منتیگو[13]، 1997) را معرفی نمودند (به نقل از هریس و همکاران، 2010).

دمبو (1994 ، به نقل از سیف، 1392) در مقایسه راهبردهای شناختی و فراشناختی گفته­است : «بر حسب نظام خبرپردازی، راهبردهای شناختی به ما کمک می­کنند تا اطلاعات تازه را به منظور پیوند دادن با اطلاعاتی که می­دانیم و برای ذخیره­سازی، در حافظه دراز مدّت، آماده می­سازیم تا در هنگام نیاز، به آنها دسترسی داشته­باشیم». راهبردهای شناختی ابزارهای لازم برای یادگیری محتوا هستند، اما راهبردهای فراشناختی بر راهبردهای شناختی اعمال کنترل می­کنند و به آن ها جهت می­دهند. به سخن دیگر، می توان به یادگیرندگان راهبردهای شناختی زیادی را آموزش داد اما اگر آنها از راهبردهای فراشناختی لازم که می­گوید در یک موقعیت معین کدام راهبرد یا استراتژی شناختی، مورد استفاده قرار می­گیرد و چه وقت باید تغییر استراتژی داد، بی­بهره باشند، هرگز یادگیرندگان موفقی نخواهند­شد. بنابر­این راهبردهای شناختی و فراشناختی با هم کار می­کنند. فلاول (1979 به نقل از سیف، 1392) نیز راهبردهای شناختی و فراشناختی را مقایسه کرده و در این باره گفته است؛ «یادگیرندگان ماهر راهبردهای شناختی را به خدمت می­گیرند تا به پیشرفت شناختی دست­یابند و از راهبردهای فراشناختی استفاده می­کنند تا به آن پیشرفت، نظارت و کنترل داشته باشند».

به طور کلی راهبردهای فراشناختی دامنه­ی گسترده­ای از راهبردها را شامل می­شود که کارکرد همگی آن ها در تعامل با دانش فراشناختی، جهت هدایت، نظارت برنامه­ریزی و اصلاح فرآیندها و راهبردهای شناختی است. مهم­ترین راهبردهای فراشناختی که در زمینه آنها تحقیقاتی انجام شده، عبارتند از خودآموزی (مایفن بام، 1981)، خودبازبینی (نلسون و هیز[14]، 1981)، خود پرسی (منتیگو، 7 تدریس دو جانبه (پالینسکار، 1993) بازآموزی اسنادی (دوک، 1975)، نظارت بر درک مطلب (رفوث و همکاران، 1993)، برنامه­ریزی، پیش بینی و نظارت (پرسلی[15] و همکاران، 1997)، نظارت (پاریس و همکاران، 1998)، تعیین هدف و مدیریت منابع (دمبو، 1994 به نقل از کارشکی، 1379)، خود نظم دهی (سکستون و همکاران، 1998؛ هریس ، 2003 ؛ گراهام، 2006 ؛ لین 2007).



[1] metacognitive

[2] . Fiaveil

[3] . Brown

[4] . Pulach

[5] . omeley & chamot

[6] .Divex

[7] . Wang

[8] . Monitorning

[9] . Regulationg

[10] .Metacognitive knowledge

[11] . Metacognitive

[12] .Cross

[13] . Montague

[14] . Nelson & heyes

[15] . Pressly


دانلود دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری تاثیر ماهواره بر خانواده و جامعه

دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری تاثیر ماهواره بر خانواده و جامعه
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 108 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 69
دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری تاثیر ماهواره بر خانواده و جامعه

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

نهاد خانواده[1]

«خانواده اولین واحدی است که فرزند در آن به تدریج کسب هدایت کرده ، وارد زندگی اجتماعی می شود و این فرایند در عرصه فرهنگ ، ارزش ها و فرهنگ خانواده جاری می گردد . در جوامع قدیم به علت آنکه تغییرات و تحولات اجتماعی سرعت و شتاب چشمگیری نداشت ، محیط خانوادگی از لحاظ کسب اطلاعات برای فرزندان محیطی بسته محسوب می شد. خانواده گسترده بود ، به همین دلیل ارزش ها و هنجارها ی والدین مورد تایید فرهنگ جامعه نیز بود ، به راحتی و بدون هیچ مشکلی به فرزندان منتقل می شد . اکنون با توجه به تحولات سریع اطلاعات و تکنولوژی که تحولات سریع فرهنگی را نیز به همراه دارد ، مسأله ارزش ها ، هنجارها و الگوهای تفکر و عمل هم از حیث منشاء و منبع و هم از لحاظ انتقال و تداوم دچار تحولاتی شد که در حوزه کلی تعارض ارزش ها قابل بحث است»(توسلی ، 1382ص 51).

2-22 تعریف خانواده:

هر چند تمامی جامعه شناسان بر اهمیت خانواده در حیات اجتماعی تاکید دارند اما این مفهوم هنوز از پر ابهام ترین مفاهیم است. «برگس ولاک[2]» در تعریف خانواده در اثرشان در سال 1953 می نویسد : «خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق پیوند زناشویی ، همخونی ، و یا پذیرش (بعنوان فرزند)با یکدیگر به عنوان شوهر ، زن ، مادر ، پدر ، برادر و خواهر در ارتباط متقابل اند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی زندگی می کنند»( ساروخانی ، 1375ص135).

گیدنز[3] خانواده را گروهی از افراد می داند که با ارتباطات خویشاوندی مستقیما پیوند یافته و اعضای بزرگسال آن مسولیت مراقبت از کودکان را بر عهده دارند . پیوند های خویشاوندی ارتباطات بین افراد است ، که یا از طریق ازدواج برقرار گردیده است ، یا از تبار است که خویشاوندان خونی (پدر ، مادر ، فرزندان دیگر ، پدربزرگ ها و ....) را به هم مرتبط می سازد( صبوری ، 1373: 424).

جمشید بهنام خانواده را اینگونه تعریف می کند: خانواده در کوچکترین معنای خود واحدی است متشکل از پیوند مورد تایید جامعه و کما بیش ماندگار دو فرد از دو جنس متفاوت که زندگی مشترکی تشکیل می دهند ، زاد و ولد می کنند و فرزندانی بار می آورند . چنین خانواده ای به صورت پدیده ای عالم گیر در آمده و در همه جوامع امروزی وجود دارد( بهنام ،1384ص 18).

خانواده در زمره عمومی ترین سازمان های اجتماعی است و بر اساس ازدواج بین دو جنس مخالف شکل می گیرد . و در آن مناسبات خونی واقعی یا اسناد یافته به چشم می خورد. خانواده دارای یک نوع اشتراک مکانی است، هر چند همواره چنین نیست و کارکردهای گوناگون شخصی، اقتصادی، تربیتی و .... دارد. خانواده واحدی است اجتماعی با ابعاد گوناگون زیستی، اجتماعی، فرهنگی و ... خانواده نمادی اجتماعی است و همچون آیینه ای عناصر اصلی جامعه را در خود دارد و انعکاسی از نابسامانی های اجتماعی است. خانواده معیار شناخت آسیب های اجتماعی است و هرگاه کشمکش های درون خانواده اوج بگیرد و به طلاق و جدایی منجر شود باعث بروز مشکلاتی همچون اعتیاد ، بزهکاری و... می شود ( ساروخانی، 1375ص 6). لذا خانواده کهن ترین و ماندگارترین و پر تأثیرترین نهاد جامعه می باشد و با کارکردهای مختلفی که بر عهده دارد، مانند فرزندآوری، امور عاطفی، جامعه پذیری، نگهداری از کودکان و افراد مسن ، همواره مهم و با ارزش بوده است به همین جهت دوام و انسجام آن همواره مورد توجه بوده است.

2-23 پارسونز[4] ونظریه خانواده[5] :

از نظر پارسونز در جوامع صنعتی پیشرفته ، خانواده تقریباً تمام کارکردهای اجتماعی خود را از دست داده و تبدیل به خانواده منزوی شده است.در عین حال سایر کارکردهای خانواده مانند کارکرد های اقتصادی ، تعلیم و تربیتی ، خدماتی ، محافظتی و .... نیز به نهادها و سازمان های دیگر اجتماعی مانند شرکت ها ، کارخانجات ، مدارس ، بیمارستان ها و ... واگذار گشته است. اما از آنجا که ضرورت وجود خانواده کارکردی را درخواست می کند . پارسونز به اهمیت کارکرد اجتماعی کردن کودکان و حفظ تعادل و استحکام شخصیت بزرگسالان تاکید می کند. به نظر پارسونز عشق عامل پیوند دهنده زن و شوهر است، پس درخانواده محیطی صمیمی و سرشار از عشق و علاقه چه در رابطه زن و شوهر و چه در رابطه پدر ، مادر و فرزندان وجود دارد(اعزازی ، 1387،ص 69 ).

وجود این نوع علاقه در میان افراد خانواده برای اجتماعی کردن صحیح و مناسب کودکان ضروری بوده و از طرف دیگر از آنجا که خانواده در مقابل جامعه بزرگ، تنها گروهی است که افراد به خاطر موجودیت خود مورد توجه قرار می گیرند در شکوفایی و تکامل استعداد ها و علائق بزرگسالان نیز سهم مهمی دارد(اعزازی ، 1387، ص69 ).

به اعتقاد پارسونز بهترین پایگاه برای ایجاد تغییرات فرهنگی در جوامع از جمله پذیرش فرهنگ مهاجم جهان، ارزشها یا باورهای مذهبی و دینی افراد است.

به اعتقاد پارسونز تأثیر ماهواره بر نظام فرهنگی جامعه و تغییر فرهنگ اصلی مردم توسط شبکه های مختلف ماهواره ای خود به افزایش تنش در جامعه و تغییر باورها و رفتارهای دینی منجر شده و زمینه تهاجم فرهنگی و کم رنگ شدن فرهنگ داخلی را در بر خواهد داشت. سرانجام اینکه بر اساس نظریه تزریق زیر پوستی، متون رسانه ای بسیار قوی هستند و پیامهای آنها کم و بیش مقاومت ناپذیر است. رسانه ها از جمله شبکه های تلویزیونی ماهواره، مانند یک آمپول زیر جلدی پیامهای مختلف خود را از جمله پیامهای دینی و غیر دینی را به مخاطبان تزریق می کنند و گیرنده پیام در شرایط انفعال کامل است. این در حالی است که بر اساس نظریه دستور کار رسانه ها از جمله ماهواره معمولاً بر موضوعات خاصی تمرکز می کنند و سایر موضوعات را نادیده می گیرند و از این طریق دستور کار را تعیین می کنند و به ملاحظاتی که مردم در تصمیمات اجتماعی و سیاسی و دینی خود مد نظر دارند شکل می دهند و باورها و رفتارهای دینی آنان را تحت تأثیر قرار می دهند(مشیر زاده ، 1381).

2-24 فوکویاما[6] و خانواده:

بدیهی است که یکی از منابع حائز اهمیت سرمایه اجتماعی در سطح جهان خانواده است اما ساختار خانواده از هر جامعه ای به جامعه ای دیگر تفاوت می کند و استحکام پیوند های خانوادگی نه تنها با قید و بند های خانوادگی در دیگر جوامع فرق می کند بلکه بستگی به انواع دیگر پیوندهای اجتماعی نیز متفاوت است در بعضی موارد به نظر می رسد که یک نوع ارتباط معکوس میان قیود اعتماد و همکاری در درون گروه های خویشاوندی و غیر خویشاوندی وجود دارد در حالی که یکی از این دو بسیار قوی است دیگری بسیار ضعیف است(توسلی ‌‍،1379،ص12).

خانواده نوع مهمی از «سرمایه اجتماعی[7]» به شمار می آید که زوال آن در جامعه آمریکا به اشکال گوناگونی به کاهش سرمایه اجتماعی در آن جامعه منجر شده است افزایش جرم و جنایت ،خودکشی ،الکلیسم و مصرف مواد مخدر و فرزندان نامشروع از یک سو و کاهش مشارکت های مدنی و کاهش اعتماد متقابل افراد به یکدیگر از سوی دیگر نتیجه زوال خانواده است(توسلی،1379،ص13).



[1] Family

[2] Burgess&locke

[3] Anthony Giddens

[4] Talcott Parsons

[5] Family Systems Theory

[6] Francis Fukuyama

[7] Social Capital


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری فراشناخت

پیشینه تحقیق و مبانی نظری فراشناخت
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 46 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 39
پیشینه تحقیق و مبانی نظری فراشناخت

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

فراشناخت

مفهوم فراشناخت نخستین بار توسط فلاول مطرح شد. وی فراشناخت را هر گونه دانش یا کنش شناختی تعریف می کند که موضوع آن شناخت یا تنظیم شناخت است. فراشناخت با شناخت تفاوت دارد. فراشناخت به دانش فرد درباره کلیه ی فرایندهای شناختی یادشده و نیز نحوه به کارگیری آنها جهت تحقق اهداف یادگیری اطلاق می شود (فلاول (1976) به نقل از صادقی و محتشمی، 1389). در فراشناخت تأکید عمده بر آگاهی موجود انسانی از نظام شناختی خود است. افراد دارای قدرت بالای فراشناختی در فهم و روابط بین واقعیات مسئله دقّت می کنند، راه حل انتخابی خود را بررسی می نمایند، مسائل پیچیده را در قالب مراحل جزئی تری تحلیل می نمایند و با سؤال کردن از خود، جریان تفکرشان را کنترل می کنند (پانائورا [1](2003)، نقل از صادقی و محتشمی، 1389).

اصطلاح فراشناخت به دانش ما درباره ی فرایندهای شناختی خودمان و چگونگی استفاده بهینه از آنها برای رسیدن به هدف های یادگیری گفته می شود (بایلر[2] و اسنومن[3]، 1993). به سخن دیگر فراشناخت دانش یا آگاهی فرد از نظام شناختی خود او یا دانش درباره دانستن است. دانش فراشناختی ما را یاری می دهد تا، به هنگام یادگیری و دانستن امور، پیشرفت خود را در نظر بگیریم. همچنین این دانش به ما کمک می کند تا نتایج تلاش هایمان را ارزیابی کنیم و میزان تسلط خود را بر مطالبی که خوانده ایم بسنجیم. نخستین بار هارلو[4] (1949) مفهوم یادگرفتن یادگیری را در یک رشته آزمایش که با میمون ها انجام داد مطرح ساخت. در ای آزمایش میمون ها وادار می شدند تا مسائلی را که به آنها داده می شد حل کنند. یافته جالب هارلو این بود که میمون ها هر چه مسائل بیشتری را حل می کردند در حل مسائل تواناتر می شدند.یعنی میمون ها یاد گرفتند که چگونه یاد بگیرند. روانشناسان پیرو رویکرد خبر پردازی در دهه اخیر، به جای مفهوم یاد گرفتن یادگیری هارلو، از اصطلاح فراشناخت استفاده کرده اند. هم یاد گرفتن یادگیری و هم فراشناخت به این واقعیت اشاره می کنند، که بر اثر پیشرفت یادگیری یادگیرندگان نه تنها دانش شناختی کسب می کنند بلکه بر چگونگی شناخت خود نیز آگاه می شوند یعنی به دانش فراشناختی نیز دست می یابند.

پیتر[5] و دی گروت[6] (1990) فراشناخت را اولین مؤلفه مهم در یادگیری خود گردان دانسته اند و آن را شامل راهبردهای برنامه ریزی[7]، بازبینی[8] و اصلاح شناخت[9] یا راهبردهای شناختی معرفی کرده اند. فلاول (1976) فراشناخت را به عنوان آگاهی از شناخت و فرایندهای شناختی و کنترل، تنظیم و بازبینی فعالانه شناخت تعریف کرد. متکالفه[10] و شیمامورا[11] (2008) فراشناخت را وسیله دستکاری و نظم بخشی فرایندهای شناختی می دانند( نقل از صفری و محمد جانی، 1390). براون (1985) فراشناخت را به دو صورت آگاهی فرد از فعالیت ها یا فرایندهای شناختی خود و روش های به کار رونده برای تنظیم فرایندهای شناختی بیان می کند. رابطه مفهوم فراشناخت به عنوان مفهومی متداول در تعلیم و تربیت با فرایند یادگیری انکارناپذیر است. محققان و متخصصان تعلیم و تربیت به طور گسترده به نوع و سطح دانش مورد نیاز فراگیران علاقه مند هستند و این مستلزم تأکید نظام های آموزشی بر آموزش فراشناختی و یادگیری "چگونه یاد گرفتن" است تا فراگیران بتوانند در برخورد با مسائل گوناگون به طور مستقل بیاندیشند. فراشناخت به استعداد درک و کنترل مطلب مورد یادگیری گفته می شود و نقش بسیار مهمی در بهبود و گسترش عملکردهای شناختی دارد و می تواند مهارت های یادگیری فراگیران را توسعه بخشد. فراشناخت نقش اساسی در یادگیری موفقیت آمیز ایفا می کند و هر چه توانایی های شناختی فراگیر بالاتر باشد، فرایند یادگیری موفقیت آمیز تر خواهد بود. به عبارتی فراگیر باید در یادگیری خود نقش فعال ایفا کند و یاد بگیرد که یادگیری خود را ارزیابی کند و اگر راهبردهای یادگیری اش موفق نبود، از راهبردهای جدید استفاده کند(نقل از صادقی و محتشمی، 1389).

اندرسون[12] ( 1995 ) با بررسی پژوهش های انجام شده در باب یادگیری و آموزش فراشناختی 14 اصل را در یک آموزش موفق ذکر می کند که عبارتند از :

1. اصل فرایند (تاکید بر فرایند ها نه بر نتایج )

2. اصل تعمق آگاهی از راهبردهای یادگیری و مهارت های خود تنظیمی

3. اصل هیجانی: تعامل بین شناخت، فراشناخت و اجزای هیجانی

4. اصل عمل کردی: هوشیاری به عمل کرد دانش و مهارتهای خود تنظیمی

5. اصل انتقال: انتقال و تعمیم مطالب

6. اصل زمینه ای: کاربرد راهبردهای یادگیری و مهارت خود تنظیمی در زمینه ها و زمان های مناسب

7. اصل خود تشخیصی: خود تنظیمی یادگیری و تشخیص توان خود

8. اصل فعالیت: ایجاد تعادل مطلوب بین کمیّت و کیفیت

9. اصل چهارچوب بندی: تفویض مسئولیت های یادگیری به دانش آموزان

  1. اصل نظارت: ارتباط با ناظران خارجی برای نظارت بر فعالیت دانش آموزان
  2. اصل مشارکت
  3. اصل هدف: تاکید بر فرایندهای شناختی عمیق تر
  4. اصل بیش مفهومی: مفاهیم جدید براساس دانسته های قبلی فرا گرفته می شوند.
  5. اصل مفهوم یادگیری: یادگیری بایستی بر اساس مفاهیم فعلی دانش آموزان طراحی شود.

معلمان باید مهارت های برنامه ریزی، بازنگری، ارزشیابی و تجدید نظر را مورد توجه قرار دهند و بر اساس الگوی موجود مسئولیت ها را به دانش آموزا ن تفویض کنند و پس از جمع آوری اطلاعات، درگیر برنامه ریزی و ساخت مدل فراشناختی شوند و مدام پیشرفت خود را ارزشیابی و راهبردهای لازم برای رسیدن به هدف را انتخاب کنند. این همان مفهوم فراشناخت در مدرسه است (نقل از عبدوس،1380).

پژوهش های مربوط به فراشناخت نشان می دهد که "برنامه ی مطالعه" – راهبردهای یادگیری و نظارت بر مؤثر بودن راهبردهای مورد استفاده تأثیری مهم بر فرایند یادگیری فراگیران دارد و مشکلات فراگیران در یادگیری را ناشی از ضعف مهارت های فراشناختی آنها می داند (ونگ[13]، 1985 و باکر[14]، 1982). با توجه به اهمیت مهارت های فراشناختی در یادگیری فراگیران، برخی از صاحب نظران برنامه درسی (بروان، 1998) سعی کرده اند تا برنامه هایی را طراحی کنند که مهارت های آموزشی نظیر پیش بینی، کنترل، خلاصه کردن و نظارت بر یادگیری را به فراگیران آموزش دهند تا در ارتقای آگاهی فراشناختی آنها مؤثر باشد. همچنین باکر (1982) مهارت های فراشناختی را به اندازه ی مهارت های شناختی با اهمیت می داند، چون باعث بهبود عملکرد فراگیران در تکلیف شان می شود. سراو[15] (1998)راه های تقویت تفکر را در ارائه ی الگوهای تفکر فراشناختی یا کنترل و تنظیم افکار به وسیله معلم می داند. دو رویکرد که برای تقویت راهبردهای فراشناختی مهم تلقی می شود، راهبردهای پرورش و ایجاد محیط اجتماعی حمایت کننده و نوع محتوا که یکی دانش درباره ی حوزه ای خاص و دیگری دانش درباره ی خود، به عنوان یادگیرنده می باشد (واتکینز[16]، 2005).



[1] Pana.oora

[2] Beyler

[3] Snowman

[4] Harlloo

[5] Peter

[6] Diegrout

[7] Methods of planning

[8] Control

[9] Acquainted correction

[10] Motkaloufe

[11] Shimamura

[12] Anderson

[13] Vong

[14] Baker

[15] Serow

[16] Wattkinz


دانلود پیشینه تحقیق و مبانی نظری رسانه های جمعی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری رسانه های جمعی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 61 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 37
پیشینه تحقیق و مبانی نظری رسانه های جمعی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

رسانه:

رسانه [1]وسیله ای است برای نقل و انتقال اطلاعات، ایده ها و افکار افراد یا جامعه؛ اگر این تعریف را قبول کنیم باید حساب کنیم که رسانه بتواند از نوع انسانی باشد یا سازمانی یا تکنولوژی، خود زبان نیز یک نوع رسانه است. یا کلاس درس و دانشگاه و بالاخره رسانه های جمعی، از مطبوعات گرفته تا تلفن، رادیو، تلویزیون و اینترنت.رسانه یک واسطه عینی و عملی در فرآیند برقراری ارتباط است. و دو نوع کارکرد آشکار و نهان برای آن وجود دارد که کارکرد آشکار آن یعنی اینکه رسانه محل برخورد پیام و گیرنده پیام است. اما کارکرد پنهان رسانه یعنی برقرار کننده جریان ارتباط و پیام رسانی(ساعی، 1389).

به وسایل انتقال پیام ها از فرستنده یا فرستندگان به مخاطب یا مخاطبان گفته می‌شود؛ که شامل روزنامه[2]، کتاب، رادیو، تلویزیون[3]، ماهواره[4]، تکنولوژی‌های نوین ارتباطات و اطلاعات و اینترنت و... است. این وسایل دارای ویژگی‌هایی مانند پیام‌گیران ناآشنا،سرعت عمل زیاد وتکثیرپیام هستند(دادگران،1384 ص6). رسانه در مفهوم ارتباط آن عاملی است که می تواند پیام را به مخاطب انتقال دهد در واقع رسانه ها یا وسایل ارتباط جمعی کارشان پیام رسانی است. درفرهنگ روزنامه نگاری واژه رسانه تحت عنوان اطلاع رسانی و رسانه شناسی، اصطلاح کلی به معنای مجموعه ابزارها و روش هایی که برای ایجاد ارتباط با مخاطبان انبوه به کار می رود تعریف شده است. جامع ترین تعریفی که تاکنون از رسانه صورت گرفته است همان تعریف مک لوهان[5] کانادایی است که می گوید "رسانه همان پیام[6] است"(واحدی،1389ص1).

2-3 ویژگی رسانه های جمعی:

رسانه های جمعی دارای امتیازات و منابعی هستند که این امتیازها از ماهیت و کارکرد رسانه های نوین که غالبا رسانه های جمعی هستند ناشی می شود. ویژگی رسانه های جمعی نوین به طور خلاصه به شرح ذیل است:

1- سرعت انتشار

2- نظم انتشار

3-گستردگی حوزه انتشار

4- تداوم انتشار

5- فراگیری پوشش مخاطبان

6- دستیابی به قضاوت و داوری مخاطبان انبوه

7- آسانی دسترسی و هزینه ناچیز (تجری غریب آبادی،1389ص12).

2-4 روند کلی ارتباطات[7] در شش مرحله مشخص:

1- عمل ارتباط انسانی با عاملی تحت عنوان فرستنده شروع می شود. فرستنده تصمیم می گیرد پیامی با

ابتکار خود بفرستد و معنی عمده خاصی را در پیام قراردهد.

2- فرستنده[8]، پیام مورد نظر را با انتخاب کلمات و شیوه های معین رمزگذاری میکند به نحوی که با توجه به فرهنگ مشترک فرستنده و گیرنده[9]، این پیام برای گیرنده مفهوم باشد.

3- پیام بعد از این مرحله فرستاده می شود، یا نوشته می شود تا از فضای بین فرستنده و گیرنده عبور کند و به صورت یک پیام با الگوی استاندارد به گیرنده برسد.

4-گیرنده مشخصی که این پیام برای او فرستاده می شود، آن را می گیرد و درک می کند و الگوی اطلاعات فرستاده شده را مطابق استاندارد می یابد و آن را به صورت یک پیام شفاهی با همان زبان مشترک فرستنده، می فهمد.

5- گیرنده بعداً پیام را رمزگشایی می کند و این کار را با ساختار خاص تفسیری خود از معنای قراردادی نشانه ها و کلمات انجام می دهد.

6- به عنوان نتیجه درک پیام فرستنده، گیرنده از آن متأثر می شود و یا به نحوی تحت نفوذ آن قرار می گیرد. ارتباطات دارای تأثیراتی است که از جزئی شروع می شود و به تأثیرات قوی و پرقدرت می رسد. (دفلور و دنیس،1991،ص35)

2-5 دیدگاه های پیشگامان ارتباطات پیرامون تأثیرات رسانه های جمعی:

در مورد تأثیر وسایل ارتباطی بر پیام و تمامی فرآیند ارتباط و همچنین جامعه و محیط پیرامونشان عقاید

بسیاری وجود دارد. برخی از خنثی بودن و صرفا حامل بودن این وسایل یاد می کنند و اینکه این وسایل تآثیر چندانی بر مخاطبین خود ندارند، برخی دیگر عقیده دارند که وسایل ارتباط جمعی دارای چنان قدرتی هستند که می توانند نسلی تازه را برای اولین بار در تاریخ انسان پدید آورند و جامعه جدید ازاین وسایل چنان تأثیری شگرف بر می گیرد که ماهیتش تابعی از آن می شود این امر بیانگر نوعی فن سالاری است که بر اساس آن ابزار ساخته شده توسط انسان، تعیین کننده ارزشهای هستی اجتماعی است و یا این امر موجب پیدایش قشر جدیدی از انسانها می شود که با شناخت خاصی که از این وسایل دارند به صورت قدرت های تازه تجلی می کنند و تعادل موجود در هر هرم قدرت را به هم می زنند و آن نوعی از خود بیگانگی و تهی شدن انسان است( ساروخانی ،1367، صص 27-8 و83-6 ).

اولین نظریه پردازان نظریه ارتباطات بر تأثیرات قوی و بی قید و شرط رسانه ها بر مخاطب تأکید داشتند همان گونه که «هربرت بلومر»[10] اعتقادداشت که مخاطبان به مثابه توده[11] هایی هستند که از رسانه بصورت منفعلانه تاثیر می پذیرند.

هربرت بلومر[12] و رایت میلز[13] از جمله کسانی هستند که معتقد بودند وجود وسایل ارتباط جمعی به تضعیف قالب های اجتماعی سنتی و از میان رفتن وابستگی های افراد به گروههای اجتماعی می شودو ترکیب جامعه را به هم می زند و آن را به یک توده تبدیل می کند( معتمد نژاد ، 1371ص 18).

مطالعات فراوان ثابت کرده که پیام های منتشر شده به وسیله مطبوعات ، سینما ، رادیو و تلویزیون در خارج از محیط اجتماعی خاص افراد به آنها عرضه نمی شوند و آثار این پیام ها با توجه به نوع گروهی که فرد در جامعه به آن بستگی دارد متفاوت می باشد بدین ترتیب برای درک بیشتر آثار و وسایل ارتباطی، باید وضع افراد استفاده کننده از این وسایل را در داخل محیط خانوادگی و گروه حرفه ای آنان مورد مطالعه قرار داد و به بررسی آن به عنوان یک توده نامتمایز اکتفا نکرد. از سویی وسایل ارتباطی ، تحت تاثیر تغییرات اجتماعی و اقتصادی محیط زندگی انسان، همیشه در حال دگرگونی هستند و به همین جهت به موازات تحولاتی که در شرایط زندگی حاصل می شود، ماهیت و قدرت وسایل ارتباطی نیز تحول پیدا می کند، دگرگونی در آثار وسایل ارتباطی را می توان از یک طرف حاصل تحولات فنی و سازمانی و از سوی دیگر نتیجه تمایلات جدیدی که در استفاده کنندگان این وسایل پدید آمده است، دانست. امروزه با پیشرفت ارتباطات نوع تعامل مرتبط با آن نیز تغییر کرده است، در نظریه های جدید رسانه هااز حالت نسبتی به سمت مدرن شدن در حرکت هستند و در این حرکت نوع رابط از حالت یکسویه به صورت دو سویه در آمده است بنابراین با وجود آنکه ارتباط جمعی به یک نهاد خاص تبدیل شده است و وسایل مادی و نیروی انسانی مخصوص به خود را در اختیار دارد و در گسترش آگاهی و فرهنگ جوامع نقش حساسی بدست آورده است. در عین حال از یک خود مختاری نسبی برخوردارمی باشد زیرا ارتباط جمعی جزیی از یک مجموعه است که در آن عناصر مختلفی نظیر نظام آموزشی ، سطح و شکل توسعه اقتصادی و اوضاع و احوال فرهنگی ، هر یک به دیگری وابستگی دارند ، به همین جهت توسعه و پیشرفت آن نیز به عوامل خاصی چون "آموزش عمومی[14]"، "آزادی سیاسی[15]"، گسترش صنعتی و ثروت اقتصادی وابسته است محتوای پیام های ارتباطات جمعی نیز به همان نسبت که به ایجادشرایط خاص محیط فرهنگی کمک می کند خود منعکس کننده این شرایط به شمار می رود( معتمد نژاد، 1371، ص 142-3 و 184-5).



[1] Media

[2] journal

[3] Television

[4] sattellite

[5] Marshall McLuhan

[6] Message

[7] Communications

[8] transmitter

[9] Receiver

[10] Herbert Blumer

[11] Mass

[12] Herbert Blumer

[13] Charles Wright Mills

[14] General Education

[15] Political Freedom