دسته بندی | هنر و گرافیک |
بازدید ها | 40 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 5639 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 80 |
این رساله نتیجه تلاشی می باشد که شامل چندین جنبه است. نخستین جنبة آن بررسی نقشی است که ماهی به عنوان یک موجود زنده با نگاهی اسطوره ای ایفا می کند و جنبه دیگر آن بررسی نقوش ماهی در آثار هنری پیش از اسلام می باشد.
اسطوره ابزار شناخت انسان دیرین است. هرچیزی توان اسطوره شدن را دارد، بنابراین ماهی نیز به عنوان یک جاندار می تواند هم اسطوره باشد و هم سمبل.
نقوش ماهی در پیش از اسلام تقریبا در همه دوره ها دیده می شود. تنها در دوره ماد و پارت یافت نشده است.
فهرست مطالب
مقدمه |
1 |
فصل اول: اسطوره و سمبل |
|
واژه و معنی اسطوره |
3 |
جهان بینی و کارکرد اسطوره |
8 |
سمبل |
11 |
فصل دوم: اسطوره و ماهی |
|
اسطوره ماهی |
|
- ماهی و درخت همه تخمه |
14 |
- ماهی و گیاه هوم |
14 |
- ماهی زغازه |
15 |
- ماهی لیوثا |
15 |
- رمز ماهی در جوامع مختلف |
16 |
- نوروز و ماهی |
20 |
فصل سوم: ماهی در ادیان |
|
ماهی در آئین مهر |
24 |
ماهی در دین یهود |
26 |
ماهی در دین مسیحیت |
28 |
موضوع |
صفحه |
فصل چهارم: نقوش ماهی در ایران پیش از اسلام |
|
نقوش ماهی در پیش از تاریخ |
31 |
تمدن عیلام |
39 |
نقوش ماهی در هنر عیلام |
39 |
نقوش ماهی در عصر ماد و هخامنش |
52 |
تاریخ و تمدن هخامنشی |
52 |
نقوش ماهی در عصر هخامنشی |
52 |
نقوش ماهی در عصر پارت و ساسانی |
56 |
تاریخ و تمدن ساسانی |
57 |
نقوش ماهی در عصر ساسانی |
57 |
نتیجه گیری |
63 |
فهرست منابع و مأخذ متن |
67 |
فهرست منابع و مأخذ تصاویر |
71 |
گزارش کار عملی |
73 |
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 33 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 8 |
*مقاله حماسه دینی در ادبیات کشورمان*
در این جستار، نویسنده با ارایه تعریفى از حماسه دینى، به سیر اینگونه حماسهها در تاریخ کشورمان پرداخته، ویژگىهاى برخى از حماسههاى مهم دینى چون: خاوراننامه، حمله حیدرى، صاحبقراننامه و مختارنامه را برشمرده است .
حماسه دینى در ادبیات کشورمان از روزگار باستان تاکنون، راه درازى را پیموده است . از «یادگار زریران» به عنوان نخستین اثر بازمانده از اینگونه آثار به زبان پهلوى یاد مىشود . در دوران اسلامى، ایرانیان مسلمان بویژه شیعیان، در آثار منظوم فراوانى به شرح فضایل و مناقب بزرگان دین، بویژه شرح رشادتهاى امام على (ع) در جنگها پرداختهاند . اینگونه آثار که گاه با عناصرى از افسانه، تاریخ و اسطوره درهم آمیختهاند، فصل شورانگیزى از ادبیات کشورمان را رقم زدهاند .
در این جستار، نویسنده با ارایه تعریفى از حماسه دینى، به سیر اینگونه حماسهها در تاریخ کشورمان پرداخته، ویژگىهاى برخى از حماسههاى مهم دینى چون: خاوراننامه، حمله حیدرى، صاحبقراننامه و مختارنامه را برشمرده است .
پیرایه مردان خدا حیدر کرار
آن هم نسب و همنفس احمد مختار
آن حاجب بار در اسرار پیمبر
آن میر دلیر سپه دین جهاندار
«قوامى رازى»
حماسه نوعى از اشعار وصفى است که مبتنى بر توصیف اعمال پهلوانى و مردانگىها و افتخارات و بزرگىهاى قومى یا فردى باشد، به نحوى که شامل مظاهر مختلف زندگى آنان گردد . (1)
منظومههاى حماسى از دیدگاه صاحبنظران به انواع مختلفى از جمله: 1 - منظومههاى حماسى اساطیرى و پهلوانى 2 - منظومههاى حماسى تاریخى 3 - منظومههاى حماسى دینى 4 - منظومههاى حماسى مصنوع تقسیم شده است .» (2)
حماسه دینى و مذهبى به توصیف قهرمانىهاى بزرگان و اولیاى دینى هر قوم اختصاص دارد . این نوع حماسه به بیان مشکلات و جانفشانى قهرمانان و بزرگانى مىپردازد، که فداکارى آنها نقشى بهسزا در تکوین و ریشهدار شدن دین و مذهب یک قوم ایفا کرده است .» (3)
حماسههاى دینى، یادگار مجاهدت گروهى براى حفظ دین و نبرد با معاندان و برانداختن آداب و رسومى است که خلاف عقاید دینى تشخیص داده مىشود . نخستین حماسه بازمانده از این دست در ایران، یادگار زریران (ayayadgare zareran) است که متنى حماسى به زبان پهلوى است و شرح و وصف نبرد ایرانیان با خیونان (Hyaona) براى پاسبانى از دین زرتشت است . این داستان را، دقیقى به شعر درآورد و فردوسى هم آن را در شاهنامه گنجانده است و از تاریخنویسان سدههاى چهارم تا ششم هجرى، تنها ثعالبى به طور مشروح و با کمى اختلاف از این داستان یاد مىکند . (4) در واقع این حماسه مربوط به دوران آغازین دین زرتشت است که بهترین دوران براى تشکیل حماسههاى دینى بوده است .
پس از اسلام و رواج شعر فارسى، اکثر قریب به اتفاق شاعران فارسى زبان که خود پرورده دین اسلام بودند، اشعار خود را در خدمت دفاع، تبلیغ و ترویج دین اسلام قرار دادند که آغاز دواوین اشعار، تحمیدیهها، نعت پیامبر و ائمه اطهار (ع) و خلفه بیانگر این موضوع است . در تاریخ شعر فارسى، اشعار دینى از شاعران مانند کسانى مروزى و ناصر خسرو آغاز شد و بعدا به وسیله شاعران شیعى مذهبى از قبیل: قوامى رازى؛ شاعران قرن ششم هجرى و ابن حسام خوسفى؛ شاعر قرن نهم و محتشم کاشانى؛ شاعر قرن دهم تکمیل شد . پس از آن در تمام دوره صفویه و قاجاریه ادامه یافت این اشعار که حماسههاى دینى را هم باید در شمار آنها دانست، معمولا در ذکر مناقب یا مصائب اولیاى دین وپیشروان تشیع سروده شده است . رواج این نوع شعر در دوره صفویه که عهد تقویت مذهب تشیع و رسمى شدن آن در ایران است، که از هر دوره دیگر بیشتر بوده و در دوره قاجارى نیز ازدواج نیفتاد .
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 22 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 2471 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 72 |
در قرن حاضر که قرن پیشرفت در علم و فن آوری است. کمتر کسی احساس نیاز به گذشته خود می کند. گذشته ای که ثمره آن امروز است. برای انسان امروز اسطوره هنوز واژه ای نا آشناست.
زیرا احساس خلأ آنرا درک نکرده است. احساسی که با هیچ علم و اندیشه ای حبران نمی شود. انسان نخستین با اسطوره به دنیا می آید، زندگی می کند و از دنیا می رود. اسطوره هستة اصلی زندگی اوست. پاسخ سؤالهایش، ریشه تفکراتش، درک قدرت مافوق همه و همه با اسطوره همراه است. بنابراین اسطوره دین و دانش و اندیشه اوست.
اسطوره و تفکرات آن نیاز لاینفک انسان امروز و پرداختن به این موضوع لازمه زندگی امروز می باشد.
نگارنده سعی کرده است با طرح این عنوان اسطوره را بیان کند و با نگاهی اسطوره ای به ماهی نشان دهد حتی این موجود آرام نیز دنیای شگرف و پر رمز و رازی دارد.
هدف نگارنده از طرح این موضوع، که شامل چندین جنبه می باشد بررسی نقشی است که ماهی به عنوان یک موجود زنده با نگاه اسطوره ای ایفا می کند. جنبه دیگر رساله بررسی نقوش ماهی در آثار هنری پیش از اسلام می باشد.
این تحقیق شامل سه بخش می باشد. در بخش اول نگارنده به اسطوره و سمبل پرداخته است، زیرا بدون شناخت اسطوره، نمی توان نگاهی اسطوره ای داشت.
بخش دوم شامل چهار فصل اسطوره ماهی، مذهب و ماهی، نوروز و ماهی، میباشد.
در بخش سوم نقوش ماهی در آثار هنری مورد پژوهش قرار می گیرد و شامل چهار فصل پیش از تاریخ، عیلام، ماد و هخامنش و پارت و ساسانی است.
واژه و معنی اسطوره
فرهنگ نویسان عرب معتقدند اسطوره واژه ای عربی است که از ریخت «افعوله» برآمده و ریشه آن «سَطَر»به معنی افسانه ها و سخنان بی بنیاد و شگفت آور است؛ ولی به نظر می رسد که این واژه عربی نباشد، بلکه واژه ای یونانی- لاتینی است که در لغت با واژه «Historia» به معنی روایت و تاریخ از یک ریشه است. در یونانی با واژه «Myths» به معنی شرح، خبر و قصه روایت هم ریشه است.
آموزگار اسطوره را چنین تعریف می کند: اسطوره را باید «داستان و سرگذشتی مینویی دانست که معمولا اصل آن معلوم نیست و شرح عمل، عقیده، نهاد یا پدیده ای طبیعی است به صورت فراسویی که دست کم بخشی از آن از سنّتها و روایت ها گرفته شده و با آیینها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد»[1]
گاه اسطوره را با افسانه یکی می دانند ولی باید اضافه کرد واژه اسطوره بسیار گسترده تر از افسانه است و می توان گفت از مجموع افسانه ها که مایه های فرهنگی می یابند اسطوره پدید می آید. به عبارت دیگر «افسانه ها پارههایی گسسته و مایه هایی خام از گونه های جهانشناسی راز آمیز و باستانی می توانند بود که آن را اسطوره می نامیم.[2]»
در قرآن واژه «اساطیر الاولین» که 9 بار نیز تکرار شده، اسطوره بیان شده است و مفسّران معنی آن را نشانه های پیشینیان بر شمردهاند. آورده اند که آگوستین قدیس در پاسخ به این پرسش که اسطوره چیست؟ گفته است: «خیلی ساده است به شرط آنکه از من نپرسند، هرگاه خواستم درباره اسطوره توضیح بدهم، عاجز مانده ام.[3]»
با توجه به گفتة آمده، توصیف و تعریف دریای پهناور اسطوره با کمک واژه هایی که در اختیار داریم کاری دور از ذهن است. اسطوره را نمی توان در چهارچوبی قرار داد، بلکه باید گفت با دریایی ژرف روبرو هستیم، که رازناک و رمزآلود است.
انسان نخستین با شناخت طبیعت و با یاری گرفتن از اسطوره معماهای خود را پاسخ می دهد، اسطوره دین و دانش و اندیشة انسان نخستین و دانسته های معنوی اوست، دانشی که بیشتر جنبة نمادین دارد و از قوانین عملی ادوار بعد به دور است که در آن سخن از این است که چگونه هر چیزی پدید آمده و به هستی خود ادامه می دهد.
اسماعیل پور اسطوره را چنین بیان می کند: «اسطوره روایت یا جلوه ای نمادین دربارة ایزدان، فرشتگان، موجودات فوق طبیعی و به طور کلی جهان شناختی که به یک قوم، به منظور تفسیر خود از هستی به کار می بندد. اسطوره سرگذشتی راست و مقدس است که در زمان ازلی رخ داده و به گونه ای نمادین، تخیّلی و وهم انگیز می گوید که چگونه چیزی پدید آمده، هستی دارد یا از میان خواهد رفت و در نهایت اسطوره به شیوه ای تمثیلی کاوشگر هستی است».[4]
بشر ناتوان غرق در اندیشه های ناپختة خویش جستجوگر مأمنی است که اسطوره نام دارد، اسطوره واکنشی ناشی از ناتوانی انسان در مقابل دنیای پیرامونش و حوادث غیر مترقّبه ای است که او هیچ نقشی در آن ندارد و نشانهای از عدم آگاهی او در علل واقعی حوادث می باشد.
هم چنین اسطوره تجّسم احساسات آدمیان است برای اعتراض به اموری که برای ایشان ناخوشایند است و با استفاده از آن تسکین می یابند[5].
«اسطوره تاریخی است که روانشناختی و ناخودآگاه گردیده است تاریخی است که نه به اندیشه و آگاهانه بلکه به سرشت و ناآگاه پدید آمده است.[6]»
در واقع اسطور ها با گوشت و خون انسان در آمیخته اند، چه آنها را بپذیریم و چه نپذیریم، با آنها زندگی می کنیم، در ژرفای وجود هر انسانی نشانه های آن را می توان یافت.
انسان در هر عصری با فرهنگش زندگی می کند و اسطوره سرشت فرهنگ اوست. وقتی می گوییم اسطوره فرهنگ مردمان نخستین است، سخن گزافی نیست.
«اسطوره نه تنها سازه های زندگی هستند، بلکه بخشی از هر فرد، پاره ای از هر شخص هستند. قصّة کسی را گرفتن یا بردن، همچنان است که جان او را گرفته باشند. این چنین اسطوره هایی نقش های ذاتی، اجتماعی و اقتصادی دارند و این پدیداری محلی (اتفاقی) نیست، این یک قانون و قاعده است[7]».
به هر حال جمع بندی که می توان به دست آورد، چنین است:
1- اسطوره تاریخ مینویی را روایت می کند و حادثه ای که در زمان های نخستین رخ داده است.
2- اسطوره بیان یک خلقت است، یعنی درباره اینکه چگونه هر چیزی بوجود آمده است.
3- اسطوره فرهنگ انسان نخستین است هم چنین اسطوره دین و دانش و اندیشه انسان نخستین است.
4- نقش آفرینان اسطوره موجودات فراطبیعی و غیر عادی هستند.
5- اسطوره به یک عبارت کاوشگر هستی است.
6- اسطوره واقعیّتی است که به صورت نماد بیان می شود.
7- اسطوره روایت فراطبیعی و مینویی است.
مالینوسکی اسطوره را چنین تعریف می کند: «اسطوره عبارت است از احیای روایتی یک واقعیت ازلی به سود خواسته های ژرف دینی، خواستهای اخلاقی، قید و بندهای اجتماعی، بیانیّه ها و حتّی نیازهای عملی.[8]»
و در انتها تعریف استاد بهار از اسطوره را باز می کنیم: «اساطیر مجموعه ای است از تأثیرات متقابل عوامل اجتماعی و انسانی و طبیعی که از صافی روان انسان میگذرد، با نیازهای روانی- اجتماعی ما هماهنگ می گردد و همراه با آیین های مناسب خویش ظاهر می شود و هدف آن مالاً پدید آوردن سازشی و تعادلی بین انسان و پیچیدگی های روانی او با طبیعت پیرامون خویش است.»[9]
جهان بینی و کارکرد اسطوره
«شناخت انسان های نخستین از جهان و بازتاب پندار و اندیشة آنها در قالب روایت ها و گفتارهای اسطوره ای، جهان بینی آنها را پدید می آورد.»[10]
«پایا ترین و استوار ترین بنیاد اسطوره ای، باور به یگانگی جهان و انسان است. در جهان بینی اسطوره ای، این دو، جدایی و بیگانگی سرشتینی از یکدیگرندارد، در بود یکسان اند و تنها در نمود از هم دور و جدا افتاده اند. پیوند در میان این دو چنان است که گویی انسان و جهان دو نام اند، ناموری یگانه را.[11]»
یونگ می گوید: «ذهن اقوام بدوی نه منطقی است و نه غیر منطقی، آدم بدوی نه مثل ما زندگی می کند و نه مثل ما می اندیشد. آنچه برای ما غیر طبیعی و مرموز است، برای او کاملاً عادی است و جزیی از تجارب زندگی اوست. برای ما گفتن اینکه این خانه آتش گرفته، زیرا که رعد بدان اصابت کرده است عادی می نماید، ولی برای آدم بدوی گفتن اینکه این خانه آتش گرفته، زیرا افسونگری از رعد استفاده کرده و خانه را سوزانده است، به همان اندازه عادی و طبیعی است.»[12]
«به نظر کاسیرر، بینش اساطیری، به معنی راستین کلمه «Concret» یعنی واقعی و محسوس است، هم چنین او معتقد است علل وقایع مختلف کاملا آزاد است. هر چیزی ممکن است از چیز دیگر پدید آید. جهان ممکن است از جسم حیوانی بوجود آید. یا از هستة ازلی یا از گل نیلوفری که روی آبهای آغازین می شکفد، زیرا در بینش اساطیری هر چیزی می تواند با هر چیز دیگر تماس زمانی و بعدی حاصل کند. در بینش اساطیری رخدادها، اتفاقی به شمار نمی آیند. بلکه اینان ناشی از دخالت و نفوذ علل سحرآمیز و مرموزی هستند.[13]»
«نگرش اسطوره ای به واقع نخستین تلاش منسجم و شکل گرفتة آدمی برای شناخت و تسلّط بر طبیعت درونی و همراه بود، زخمی عمیق به جای گذاشت که ذهن انسان باستان کوشید تا به یاری اسطوره آن را دریابد و التیام بخشد… عمیق تر شدن این زخم، در عصر جدید و تداوم فعالیت اسطوره سازی، خود دلیلی کافی بر اهمیت و ضرورت شناخت نگرش اسطوره ای است.[14]»
«مهمترین کاربرد اسطوره ها، الگو بودن آنهاست. اسطوره ها در هر مکان و در هر زمانی برای بشر نمونه و الگو بوده اند در عصر حاضر نیز که بشر بازگشتی بجا به دوران قبل داشته است، اسطوره را به عنوان ایده آل و الگوی خود پذیرفته است. پس اسطوره هر طبیعی داشته باشد، همواره، پیشینه و نمونه به شمار می رود، آن هم نه فقط برای اعمال (قدسی یا دنیوی) انسان، بلکه برای موقعیّت خود اسطوره نیز، و حتی مهمتر از آن، سابقه و پیشینه ای است برای وجوه واقعیت، به طور کلی، ما باید کاری را که خدایان در روز ازل کردند، تکرار کنیم. «… خدایان چنین کردند و آدمیان نیز چنین کنند… اینگونه احکام، مبین سلوک انسان دوران باستانی اند.»[15]
مهم ترین کارکرد اسطوره به گمان الیاده عبارت است از: «کشف و آفتاب کردن سرمشقهای نمونه وار و از همة آیین ها و فعالیت های معنی دار آدمی از تغذیه و زناشویی گرفته تا کار و تربیت، هنر و فرزانگی.»[16]
مالینوسکی برداشت خویش را از کارکرد اسطوره چنین می گوید: «اسطوره با در نظر داشتن آنچه در اسطوره زنده است و حیات دارد، توجیهی ناظر به ارضای کنجکاوی علمی نیست، بلکه روایتی است که واقعیتی اصیل را زنده می کند و بر آورندة نیاز عمیق دینی است و با گرایش های اخلاقی، الزامات و احکام اجتماعی و حتی مطالبات علمی مطابقت دارد و جوابگوی آنها است. در تمدنهای بدوی، اسطوره کار لازمی را انجام می دهد. باورمندی ها را بیان می دارد، اعتلا میبخشد و مدوّن می سازد».[17]
کوتاه سخن اینکه، اسطوره ما را در شناخت تاریخ، تمدن، فرهنگ و اندیشه کمک می کند.
[1]- ژاله، آموزگار، تاریخ اساطیری ایران، سمت، تهران، 1380، چهارم، ص3.
[2]- میر جلال الدین کزازی، رویا، حماسه، اسطوره، مرکز، تهران- 1376، چاپ دوم، ص 3.
[3] - ابوالقاسم اسماعیل پور، اسطوره بیان نمادین، سروش، تهران، 1377، چاپ اول، ص 13.
[4]- همان مأخذ، صص 14-13.
[5] - ژاله آموزگار، همان مأخذ، ص 5.
[6] - میرجلال الدین کزازی، همان مأخذ، ص 57.
[7] - مهوش واحد دوست، رویکردهای علمی به اسطوره شناسی، سروش، تهران، 1381، چاپ اول، ص 36.
[8] - ابوالقاسم اسماعیل پور، همان مأخذ، ص 48.
[9] - مهرداد بهار، از اسطوره تا تاریخ، چشمه، تهران، 1377، چاپ دوم، ص 411.
[10] - مهوش واحد دوست، همان مأخذ، ص 97.
[11] - میر جلال کزازی، همان مأخذ، ص 7.
[12] - مهوش واحد دوست، همان مأخذ، ص 98.
[13] - همان مأخذ،ص 99.
[14] - همان مأخذ،ص 101.
[15] - همان مأخذ،ص 58.
[16] -ابوالقاسم اسماعیل پور، همان مأخذ،ص 15.
[17] - مهوش واحد دوست، همان مأخذ، ص 60.
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 15 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 4136 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 208 |
حضور مؤثر حیوانات در حیات آدمی باعث شده که این موجودات ابتدا در حیات اساطیری و سپس به شکل نمادین در خدمت اندیشههای انسان قرار گیرد. قابل توجه است که حیوانات علاوه بر حضور در اساطیر و حماسهها، بعدها در داستانهای عرفانی، تعلیمی و حکایات پندآموز نیز نقشآفرینی میکنند.
یکی از آثاری که حیوانات در آن ایفای نقش میکنند «کلیله و دمنه» است که اصل آن به نام «پنجاتنترا» از سرزمین هند و جایگاه رواج و شهرت آن در سرزمین ایران بوده است و در میان هر دو ملت ایران و هند جایگاه و اهمیت ویژهای دارد. با تأمل در نقش و کنش حیوانات این اثر مشاهده میشود حیوانات نقشآفرین آن، روزگاری کهن دارای نقش و جایگاه مهمی در اساطیر بودهاند. برخی حیوانات آن همچنان پشتوانهی اساطیری و نمادین خود را حفظ کردهاند و کنشهای آنها نیز مطابق جنبهی نمادینشان در اساطیر است.
نگارنده در پژوهش حاضر به نمادشناسی حیوانات کلیله و دمنه بر مبنای اساطیر هند و ایران و مقایسهی پشتوانهی اساطیری آنها در دو سرزمین و همچنین به بررسی کنشهای این حیوانات در حکایتهای کلیله و دمنه، پرداخته است. ساختار پژوهش در نگاهی گذرا چنین است: فصل اول شامل «کلیات» است و فصل دوم به نمادشناسی حیوانات «کلیله و دمنه» بر مبنای اساطیر هند و ایران اختصاص دارد. در فصل سوم، کنشهای حیوانات در «کلیله و دمنه» و ساختار چند حکایت، مورد مقایسه و بررسی قرار میگیرد. فصل چهارم، شامل نگاهی هر چند گذرا، به جایگاه «کلیله و دمنه» در چند اثر عرفانی است. در فصل پنجم نتیجهی مباحث این پژوهش بیان خواهد شد.
فهرست مطالب
فصل اول: کلیات
1- مقدمه2
1-1: نماد2
1-2: نماد و اسطوره4
1-3:جایگاه حیوانات در اساطیر6
2- ضرورت تحقیق9
3- اهداف تحقیق10
4- روش تحقیق10
5- پیشینه تحقیق13
فصل دوم: نمادشناسی
ا- حکایت «مرد در چاه»
بخش اول: خلاصه حکایت15
بخش دوم: نمادشناسی 17
1- زنبور17
2- شتر17
3- مار18
4- موش19
5- درخت21
6- چاه21
بخش سوم: تحلیل حکایت 24
2- حکایت «شیر و گاو»
بخش اول: خلاصه حکایت26
بخش دوم: نمادشناسی 27
1- گاو27
1-1:گاو در اساطیر ایران28
1-1-1: قربانی گاو در آیین میترایی28
1-1-2:قربانی گاو در آیین زرتشتی29
1-1-3:جمشید و قربانی گاو30
1-1-4: فریدون و گاو «برمایه31
1-2: گاو در اساطیر هند32
1-2-1: ایندرا و گاو32
1-2-2: شیوا و ورزاو33
1- 3: فلسفهی قربانی گاو34
1-4 : ارتباط گاو و زن با باران و حیات35
1-5 :بنمایهی مرگ و زندگی37
1-6 : نمادشناسی گاو38
2- شیر39
2-1: شیر در اساطیر ایران39
2-2: شیر در اساطیر هند41
2-2-1: ویشنو42
2-2-2: دوی42
2-2-3: گانشه42
2-2-4 : شیوا 43
2- 3: نمادشناسی شیر43
3- شغال44
3-1: شغال در ایران44
3-2: شغال در هند45
3-3 : نمادشناسی شغال45
بخش سوم: تحلیل حکایت45
3- حکایت «مرغ باران»
بخش اول: خلاصه حکایت47
بخش دوم: نمادشناسی 48
1- طیطوی48
2- گرودا49
3- سیمرغ50
3-1: سیمرغ در اوستا50
3-2:سیمرغ در شاهنامه 51
بخش سوم:تحلیل حکایت52
4- حکایت «ملک پیلان و خرگوش»
بخش اول: خلاصه حکایت56
بخش دوم: نمادشناسی56
1- خرگوش 56
1-1: خرگوش در ایران57
1-2: خرگوش در هند57
1-3: نمادشناسی خرگوش58
2- فیل59
2-1: فیل در ایران59
2-2: فیل در هند60
2- 3: نمادشناسی فیل61
بخش سوم: تحلیل حکایت 61
1- ماه در ایران 62
2- ماه در هند63
3- ماه و زن64
4- ارتباط آب و ماه در ایران65
5- ارتباط آب و ماه در هند65
6- ارتباط ماه و مرگ67
5- حکایت «بوف و زاغ»
بخش اول: خلاصه حکایت68
بخش دوم: نمادشناسی70
1- زاغ(کلاغ70
1-1: زاغ(کلاغ) در ایران70
1-2: زاغ(کلاغ) در هند71
1-3 : نمادشناسی زاغ(کلاغ71
2- جغد72
2-1: جغد در ایران72
2-2: جغد در هند72
2-3 : نمادشناسی جغد73
بخش سوم: تحلیل حکایت73
1- خویشکاری زاغ در باب «بوف و زاغ73
1-1:چارهجویی زاغ با آتش74
2- خویشکاری جغد در باب «بوف و زاغ75
2-1: غار76
4- تقابل نمادین زاغ و جغد78
6- حکایت «سیاح و زرگر»
بخش اول: خلاصه حکایت79
بخش دوم: نمادشناسی80
1- مار80
1-1: مار در ایران80
1-2: مار در هند81
1- 3: نمادشناسی مار82
2- ببر84
2-1: ببر در ایران84
2-2: ببر در هند85
2-3: نمادشناسی ببر86
3- بوزینه(میمون86
3-1: بوزینه در ایران87
3-2: بوزینه در هند 87
3-3: نمادشناسی بوزینه88
بخش سوم: تحلیل حکایت88
7- دیگر حیوانات «کلیله و دمنه»
1-آهو89
2- باخه90
3- بط91
4- پلنگ92
5- خر92
6- خرچنگ93
7- راسو93
8- روباه94
9- غوک94
10- کبوتر95
11- گربه96
12- گرگ96
13- ماهی97
فصل سوم: بررسی کنشهای حیوانات و تحلیل ساختاری چند حکایت
بخش اول: بررسی کنشها100
1- آهو100
2- باخه100
3- ببر101
4- بط101
5- بوزینه101
6- پلنگ101
7- جغد101
8- خر101
9- خرچنگ102
10- خرگوش102
11- راسو 102
12- روباه102
13- زاغ103
14- شتر103
15- شغال103
16- شیر104
17- غوک 106
18- فیل 107
19- کبک107
20- کبوتر107
21- گاو107
22- گربه107
23- گرگ108
24- مار108
25- ماهی108
26- مرغ ماهیخوار108
27- موش108
بخش دوم: تحلیل ساختاری چند حکایت109
1- حکایت «شیر و خرگوش» 109
1-1: بررسی ساختار کلی دو حکایت111
1-2:تحلیل تشابهات113
1-2-1: خصوصیات قهرمان در حکایت شیر و خرگوش113
1-2-2:خصوصیات قهرمان در حکایت بهیم سین و باکه114
1-3: خصوصیات ضد قهرمان115
1-3-1: در حکایت شیر و خرگوش115
1-3-2: در حکایت بهیم سین و باکه115
1-4: چاره جوییها116
1-5:همانندیهای داستان ضحاک در شاهنامه با حکایت شیر و خرگوش و بهیما و باکه118
1-5-1: خصوصیات قهرمان در داستان ضحاک118
1-5-2:خصوصیات ضدقهرمان در داستان ضحاک118
1-5-3: چاره جویی در داستان ضحاک119
2- حکایت »شیر و گاو121
3-بررسی تطبیقی ساختار داستان بوف و زاغ با داستان پادشاه جهود و نصرانیان122
4- داستان پادشاه و برهمنان در کلیله و دمنه127
4-1 بررسی ساختاری داستان پادشاه و برهمنان در کلیله و دمنه با داستان بهرام گور و کنیزک در هفتپیکر نظامی 129
فصل چهارم: بیان دو عامل دیگر ماندگاری «کلیله و دمنه»
بخش اول: بررسی چند اندیشهی بارز دینی134
1-1: زن در کلیله و دمنه134
1-2: زهد و ریاضت 138
1-3 : دوستی و ایثار و حفظ پیمان139
1-4 : حفظ جانوران و محیط زیست140
بخش دوم: کلیله و دمنه و تأویلهای رمزی143
فصل پنجم: نتیجهگیری153
پینوشت167
تصاویر182
چکیده انگلیسی(abstract193
فهرست منابع 194
نمودارها:
نمودار شماره(1156
نمودار شماره(2157
نمودار شماره(3158
جداول:
جدول شماره(1)نمادها161
جدول شماره(2)کنشها163
جدول شماره(3)تطبیق ساختاری چند حکایت از کلیله و دمنه با داستانهای در ادبیات فارسی 166
فهرست تصاویر:
تصویر 1: میترا در حال قربانی گاو(موزه واتیکان).(برگرفته از کتاب «آیین مهر»:50).
تصویر2:دورگا،تجسم نیروی خلاقهی شیوا(آیین مهر:61).
تصویر3 :خدای خورشید و کلاغ(آیین مهر:52).
تصویر4 : شیوا و خانوادهی او. شیوا در حال به رشته کشیدن جمجمه مردگان است. نقاشی کانگرا1790، موزهی ویکتوریا و آلبرت(شناخت اساطیر هند:49).
تصویر5 :دورگا، یکی از جنبههای زنانهی ایزد بزرگ، شیوا، که زاده شد تا نابودگر دیوها باشد(دانشنامه اساطیر جهان:444).
تصویر6 : گرودا، شهریار پرندگان و مرکوب و ناقل ویشنو(شناخت اساطیر هند:49).
تصویر7 : جتایو، تجسم گرودا، در حال حمله به «راونا» است؛ در این نبرد جتایو زخمی شد اما چندان زنده ماند که «راما» را از ربوده شدن سیتا آگاه کند.نقاش مغول مربوط به سدهی هفتم(شناخت اساطیر هند:106).
تصویر8 : دستبند برنجین مربوط به دورهی هخامنشی، مکشوفه از گنجینه جیحون(درآمدی بر اسطورهها و نمادهای ایران و هند:157).
تصویر9 : در آتش شدن سیتا برای اثبات پاکدامنی خود. نقاش مغولی سده هفدهم میلادی(شناخت اساطیر هند:111).
تصویر10 : کوزهی مربوط به زمان اشکانیان(درآمدی بر اسطورهها و نمادهای ایران و هند در عصر باستان:130).
تصویر11 : تندیس سرسوتی، ایزدبانوی آب، شعر و موسیقی در هند(شناخت اساطیر هند:159).
تصویر12 : ماه ـ زن(آیین مهر:52).
تصویر 13: تندیس دیانا، ایزدبانوی ماه در روم باستان(دانشنامه اساطیر جهان:384).
تصویر14 : کامه خدای عشق سوار بر فیلی نمادین و به هم برشده از زنانی که در جستجوی محبت اویند. نقاشی تریچلی نوپولی، موزهی ویکتوریا و آلبرت(شناخت اساطیر هند:178).
تصویر15: کریشنا در حال رام کردن و رقصیدن بر تن اژدرمار اهریمن به نام کالیا، کالیا مقیم رود جمنا بود و کریشنا با رام کردن او به هنگام نوجوانی، مردمان ساحل رود را از وحشت رهانید. تندیس مفرغی از کهولا سده 16 میلادی، موزه ویکتوریا و آلبرت(شناخت اساطیر هند:101).
تصویر16: تندیس آسکلهپیوس، ایزد درمان در روم باستان(دانشنامه اساطیر جهان:384).
تصویر17: تندیس «مانجوسری«(manjusri)، تجسم بودایی خرد(دانشنامه اساطیر جهان؛76).