ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 30 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 27 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 14 |
*مقاله دانشور*
دانشور رهایی جان انسان را مدنظر قرار داده است و رهایی جسم لازم وقوع آن است. گویی وی عجز آدمی را در بدل کردن سرنوشت تحمیلی به سرگذشت اختیاری دریافته است. بنابراین درصدد است در قالب داستانها انواع امکانات و چراغهای امید را– حتی اگر در افقهای دور باشد– ترسیم و تلقین کند تا قوه نامحدود مردمی سدهای یأس را بشکند و راه خود را باز کند. بدین ترتیب بدیهی مینماید که آلاحمد مسؤولیت را از آن روشنفکران میداند، ولی دانشور آن را میان روشنفکران ومردم بخش میکند که وقتی پرچم از دست قهرمانی افتاد، مرد کوچه آن را بردارد و احساس قهرمانی کند.(13) 14- به نظر آلاحمد بورژوازی با حیات ایرانی سازگار نیست. باید به زمینداری کلان بازگشت. دانشور بنبست بورژوازی را به همت مردم و کلید دین میگشاید. فریاد «یا حسین» مردم در تشییع جنازه یوسف راه جستن از تاریخ دینی است در واقعیات مشابه، به سوی مسیری که اراده مردم ایجاب کند. 15- در فرضیهپردازیهای آلاحمد دوگانگیهایی دیده میشود که برای رفع آنها نیازمند تفسیرها و تعیین مصداقهای جزئی و متفاوت هستیم، اما در آثار دانشور از این تناقضها خبری نیست. این تفاوتها اغلب به فروع نظریات، تئوریها و به نحوه جامه عمل پوشاندن آنها مربوطند. تشابهات در برداشتها و سبکها در اصول عقاید، جهانبینی، ابزارهای کار، قالبهای سخن، تجربیات و مشاهدات، در میان این دو نویسنده شباهتهای بسیار و حتی یکسانیها و در موارد قابل توجهی دانشور را تالی آلاحمد میبینیم. مهمتر از همه اشتراک در علت غایی کوششهای طاقت فرسای مادی و معنوی است که قصد هر دو انتقال تفکر و احساس آزادی کامل انسان و خصوصاً ایرانی است از قید کلیه الزامات ممکن و محتملی که آدمی را به سوی تقیدها و تعبدهای استعماری میرانند. این تشابهات از حدود توارد و تصادف بسیار فراترند و قابل اغماض نیستند و قراین و شواهد نشان میدهند که دانشور علاوه بر اقتباسها و تأثرها، از تجربیات و مشاهدات آلاحمد بهرهها برده است. این دو نویسنده– برخلاف جو عمومی حاکم بر عالم نویسندگان ایران که محصول مستقیم آشنایی با اروپای منهای کلیسا و منهای دخالت دین و اخلاق در امور سیاسی و اجتماعی و هنری و لزوم سمتگیری تجدد و اصالت هنر بود– نه تنها با مظاهر دین و نمایندگان آن سر ستیز ندارند، بلکه مذهب را لازمه حیات اجتماعی و پایگاه تحریکات و آزادیخواهی مردمی تلقی میکنند، زیرا «نود درصد مردم ایران مذهبیاند. اگر مذهب را از اینها بگیریم، هیچ پایگاهی برای حفظ اصالت خود ندارند و ناچار غربزده میشوند» (آل احمد،1341: 103- 105). در سووشون، قهرمانی که کشته میشود، یوسف، مذهبی است. در عزای او قرآن میخوانند