نقاشی معاصر ایران به دوره ای اطلاق می شود که از دهه 1320 آغاز شده است و تا کنون ادامه دارد در این رساله چهار تن از نقاشان که فعالیت خود را از دهه های آغازین این دوران شروع کردند، مورد بررسی قرار خواهند گرفت؛ حسین کاظمی، منوچهر یکتایی، ابوالقاسم سعیدی و سهراب سپهری
نقاشی معاصر ایران به دوره ای اطلاق می شود که از دهه 1320 آغاز شده است و تا کنون ادامه دارد. در این رساله چهار تن از نقاشان که فعالیت خود را از دهه های آغازین این دوران شروع کردند، مورد بررسی قرار خواهند گرفت؛ حسین کاظمی، منوچهر یکتایی، ابوالقاسم سعیدی و سهراب سپهری. این نقاشان به طور عمده طبیعت را وسیلة بیان کار خود قرار داده اند. انتخاب این نقاشان بر این دیدگاه استوار است که هر یک از آن ها از زاویه ای خاص و نگاهی شخصی به یک موضوع مشترک نگاه می کنند. تمامی آن ها از فرهنگ ایرانی سر بر می آورند و به دوره ای مشترک تعلق دارند، هر چند تحت تأثیر فضاهای مختلف، تأثّرات متفاوتی در آثار آن ها آشکار می شود. در این رساله سعی می شود تا با تأمل در مفهوم طبیعت و خوانش دوره کوتاهی از نقاشی معاصر ایران، سرانجام به طور جداگانه، با تأمل بر آثار هر نقاش به دنیای درونی او نزدیک شویم. در این سفر نگارنده سعی می کند با همدلی با خالق اثر به عمیق ترین لایه های تخیل او نزدیک شود. پایه چنین تحلیلی بر نقد تخیلی استوار است. بر این اساس وحدت و بقای خیالپردازی در توشه گیری از عناصر چهارگانه وجود؛ آب، باد، خاک و آتش به انسجام می رسد. در غیر این صورت پایه های تخیل سست است و اثر هنری اصیل در حد بازی های فرمی و تصویری تنزّل خواهد کرد. این که تأثیرات بیرونی تا چه حد به این دنیای درونی هنرمند راه می یابند و او چگونه در رسیدن به خلقت وجودی ناب اثر با عنصر خلق آن اثر یگانه می شود مورد تحلیل قرار خواهد گرفت.
نقاشی معاصر ایران به دوره ای اطلاق می شود که از دهه 1320 آغاز شده است و تا کنون ادامه دارد در این رساله چهار تن از نقاشان که فعالیت خود را از دهه های آغازین این دوران شروع کردند، مورد بررسی قرار خواهند گرفت؛ حسین کاظمی، منوچهر یکتایی، ابوالقاسم سعیدی و سهراب سپهری
نقاشی معاصر ایران به دوره ای اطلاق می شود که از دهه 1320 آغاز شده است و تا کنون ادامه دارد. در این رساله چهار تن از نقاشان که فعالیت خود را از دهه های آغازین این دوران شروع کردند، مورد بررسی قرار خواهند گرفت؛ حسین کاظمی، منوچهر یکتایی، ابوالقاسم سعیدی و سهراب سپهری. این نقاشان به طور عمده طبیعت را وسیلة بیان کار خود قرار داده اند. انتخاب این نقاشان بر این دیدگاه استوار است که هر یک از آن ها از زاویه ای خاص و نگاهی شخصی به یک موضوع مشترک نگاه می کنند. تمامی آن ها از فرهنگ ایرانی سر بر می آورند و به دوره ای مشترک تعلق دارند، هر چند تحت تأثیر فضاهای مختلف، تأثّرات متفاوتی در آثار آن ها آشکار می شود. در این رساله سعی می شود تا با تأمل در مفهوم طبیعت و خوانش دوره کوتاهی از نقاشی معاصر ایران، سرانجام به طور جداگانه، با تأمل بر آثار هر نقاش به دنیای درونی او نزدیک شویم. در این سفر نگارنده سعی می کند با همدلی با خالق اثر به عمیق ترین لایه های تخیل او نزدیک شود. پایه چنین تحلیلی بر نقد تخیلی استوار است. بر این اساس وحدت و بقای خیالپردازی در توشه گیری از عناصر چهارگانه وجود؛ آب، باد، خاک و آتش به انسجام می رسد. در غیر این صورت پایه های تخیل سست است و اثر هنری اصیل در حد بازی های فرمی و تصویری تنزّل خواهد کرد. این که تأثیرات بیرونی تا چه حد به این دنیای درونی هنرمند راه می یابند و او چگونه در رسیدن به خلقت وجودی ناب اثر با عنصر خلق آن اثر یگانه می شود مورد تحلیل قرار خواهد گرفت.