دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 1 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 141 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 30 |
چکیده
در آموزش زیست شناسی چالش جدی قرن حاضر تغییر رویه از الگوهای تدریس منسوخ به الگوهای یادگیری موثر است . تاکید بر یادگیری ( و نه تدریس )بر پایه اصول ساخت گرایی استوار است. این روش دانش آموز محور است و هدفش ارتقا بخشیدن به عمق یادگیری است . مرحله گذار از تدریس زیست شناسی به یادگیری زیست شناسی چندان هم سهل و آسان نخواهد بود , چرا که مستلزم کسب برخی مهارت ها از سوی دانش آموزان و دبیران است . از جمله مشکلات مهم، آماده کردن فراگیران با ساختارهای جدید آموزشی به منظور ارتقای پردازش و تحلیل اطلاعات زیست شناختی است . دیدگاههای دانش آموز محور با مقاومت دانش آموزان مواجه خواهد شد . در ثانی بدون داشتن محتوای درسی قوی برای دانش زیست شناسی , حتی با آگاهی از الگوهایی مناسب و موثر ، دانش آموزان یادگیری عمیقی نخواهد داشت . دانشمندان پیشنهاد می کنند که آموزش مبتنی برنیازها و بنیانهای اجتماعی ، در صورتی که در برنامه آموزشی دانش آموزان گنجانده شود ، راهی موثر برای ایجاد انگیزه های لازم در بکار گیری روش های جدید آموزش زیست شناسی است . مسائل و فعالیت های جامعه نگر به دانش آموزان فرصت می دهد تا تنوع حیاتی پیرامون خود را ثبت کنند و خصوصیات گیاهان ، جانوران و میکروبها را در محیط مدرسه یا خانه مشاهده و اندازه گیری نمایند .
با توجه به مطالب ذکر شده بنده نیز برای علاقمند نمودن دانش آموزان سال اول دبیرستان به درس زیست شناسی سعی نموده ام که از روش های جدید و جذاب استفاده نموده و بر آموزش مبتنی بر نیاز های دانش آموزان بهره بگیرم تا بتوانم دانش آموزانم را هرچه بیشتر به این درس علاقه مند نمایم.
مقدمه
هیچکس نمی داند برای اولین بار در تاریخ، تدریس از چه زمانی شروع شد ،اما احتمال داده می شود کار تدریس به صورتی که ما می شناسیم و غالبا عمل می کنیم ، یعنی سخنرانی یک دبیر برای تعداد زیادی دانش آموز ریشه در قرون وسطی دارد . در تاریخ کهن وقتی که کتابها کمیاب می شد در استادان این احساس بوجود می آمد که دانش خود را باید در قالب سخنرانی و خطابه منتشر کنند .( این روش که اکنون در آموزش علوم چندان مورد توجه نیست بنا به اقتضای زمان در همین چند ده سال قبل بهترین و نتیجه بخش ترین روش بوده است و هیچ کس تاریخ را به خاطر اتخاذ این الگوی تدریس ملامت نمی کند ) . اما احتمالا درهمان زمان و یقینا در امروز این باور وجود دارد که گفتن و سخنرانی کردن به تنهایی یک روش سودمند تدریس نیست .دلایل متعدد برای این گفته مطرح می شود ,در این روش اولا دانش آموز یک موجود انفعالی محض است ، دانش آموز یک لیوان خالی انگاشته می شود که باید از کوزه دانش استاد پر شود ! دوما با روش خطابه و سخنرانی بویژه دانش زیست شناسی که یک علم بسیار بزرگ و با زیر شاخه های فراوان است به صورت "کوهی از مشکلات" جلوه می کند .پژوهش ها در زیست شناسی نسبت به سایر علوم سریعتر پیشرفت می کنند و دبیران تمایل دارند تمام نتایج جدید را همراه با یافته های قبلی در حین تدریس بیان کنند . همین امر کوهی از مشکلات و ترس ناشی از آموزش زیست شناسی را برای فراگیر ایجاد می نماید و آنها احساس می کنند که باید برای فراگرفتن زیست شناسی بر این مشکلات عظیم غلبه یابند . این مشکلات و واهمه ها مشکل سوم را ایجاد می کند : یعنی درک سطحی ازحقیقت زیست شناسی . دانش آموزان ما در موفقیت امتحانات کتبی چیزی در جهان کم ندارند ، اما بدلیل سطحی نگری واینکه صرفا لیوان آنها با دانش استاد پر وحتی لب ریز شده است !موفقیت چندانی در عرصه تحقیقات و پژوهش و به عبارت ساده تر حیطه کاربرد پیدا نمی کنند . پاسخ دانش آموز و دانشجوی امروزی به این کوه مشکل چیست ؟ آنان به جای سعی در فهم و درک درست علوم زیست شناسی ، گرفتار روند مدرک گرایی می شوند : دانش آموزان ما با هدف کسب معرفت و دانش تحصیل نمی کنند وفقط به پاس کردن دروس می اندیشند . آنها همیشه این نکته را از خود می پرسند که "دبیر من مایل است که من چه چیزی را بدانم " تادرست برابر آن انجام وظیفه کنند. برابر این الگو( الگو یا پارادایم تدریس )مدارس ،درون یک چرخه بد نهاد قفل شده اند : دبیران علوم زیستی ما نه تنها دانش خود را در دانشگاهها می آموزند ، بلکه در همین مراکز علمی می آموزند که دانش زیست شناسی علمی آموخته شدنی است نه یاد گرفتنی.
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 5 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 216 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
چکیده
تربیت و شکل گیری شخصیت افراد به ویژه نسل جدید، تحت تأثیر عوامل مختلف درونی، بیرونی و حتی عوامل فوق طبیعی قرار دارد. عوامل گوناگون مؤثر در تربیت، هر کدام در جای خود مهم و دارای درجه خاصی از تأثیر است. در این میان دو عامل خانواده و مدرسه نقش بسیار برجسته ای نسبت به دیگر عوامل دارند و در واقع این دو هستند که شخصیت افراد را شکل می دهند. خانواده نخستین محل تعلیم و تربیت و عرصه آموزش برای تمام افراد است. اینجاست که بخش اعظم سلایق و علایق، شخصیت و الگوهای رفتاری افراد شکل می گیرد. مدرسه به عنوان مکمل خانواده، کانونی است که در آن افراد همراه با تعلیم و کسب معلومات، تربیت می شوند.در مدرسه نیز عوامل مختلفی وجود دارند که در امر تربیت مؤثرند از قبیل برنامه های درسی، مواد آموزشی، سازمان مدرسه و امکانات آموزشی آن؛ ولی هیچ یک از اینها به اندازه معلم، چه به لحاظ آموزشی و چه تربیتی اهمیت ندارد، زیرا این معلم است که به همه آن عوامل جان می بخشد و آنها را سودمند و نتیجه بخش می گرداند. همچنین اوست که نسل ها را به همدیگر ارتباط می دهد، فرهنگ جامعه را حفظ می کند، و در صورت نیاز تغییر می دهد و تکامل می بخشد، به رفتار دانش آموز شکل می دهد و افراد مورد نیاز جامعه را تربیت می کند.
از آنجا که در هر جامعه ای بسته به بینش ها و نگرش های آن جامعه، نوع خاصی از تربیت مورد نظر است، در جامعه دینی، تربیت دینی مورد اهتمام جدی متولیان امر تربیت است. با توجه به اینکه کشور ما یک کشور اسلامی است و ۹۹% جمعیت آن مسلمان است، تربیت دینیِ نسل جدید یکی از بایسته های وزارت معارف به عنوان نهاد رسمیِ متکفل امر تعلیم و تربیت در کشور، به شمار می رود.
بنا بر این اینجانب … در این اقدام پژوهی تصمیم دارم به بررسی نقش تربیت دینی در دانش آموزان و جلوگیری از انحرافات آنها در آینده بپردازم. امید است پژوهش فوق مورد قبول اصحاب علم و دانش قرار بگیرد.
مقدمه
برای آموزش دین به کودکان اولین چیزی که باید مد نظر داشت و نسبت به آن آگاهی پیدا کرد شناخت روحیات و ویژگیهای کودکان و همچنین شناخت مراحل رشد آنهاست . باید توجه داشت که وجود گرایش دینی در کودکان غیر قابل انکار است . آنها سرشت خداجوی دارند و مفاهیم اساسی دین اسلام نیز اموری هستند که با سرشت کودک سازگاری بوده و اکتسابی نیستند و وظیفه تعلیم و تربیت شکوفا کردن این گرایشات فطری است.1 پس تمایلات فطری کودک کمک کننده است و باید به تفاوتهای فردی کودکان نیز توجه داشت که برخی در یادگیری مطالب سریع تر بوده و برخی کندتر و سطح تفکر کودکان نیز مختلف است ، برخی در پاسخ به سئوالی به تفکر شهودی برمی گردند و برخی در سطح عملیات عینی قرار دارند
دشمنان فرهنگ و تمدن اسلامی کودکان و نوجوانان کشور را هدف گرفتهاند و برای انحراف آنان سرمایه گذاری کردهاند تا اگر بتوانند با منحرف کردن این قشر توانای جامعه، به آسانی به دیگر اهداف برسند. این حساسیت و دغدغه در مورد ایران اسلامی و چندین برابر است؛ زیرا 1. نزدیک به بیست میلیون نفر از جمعیّت کشور، کودک و نوجوان هستند. 2. ایران کشوری است که با سیاستها و تجاوزگریهای استکبار جهانی و جهانخواران مخالف است. برای بر حذر داشتن نوجوانان از شبیخون فرهنگی دشمن و برای تربیت نوجوانانی برومند، توانا، نوآور، با فکر و اندیشه و با غیرت، باید آنان را هدایت کرد و بر این منظور باید با روحیه نوجوان و نیازهای عاطفی و روانی او آشنا شد و زبان ارتباطی مناسب با او را جست و جو کرد.