دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
بازدید ها | 7 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 57 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 31 |
چکیده
اگر ادبیات را زاییده فطرت هنرجو و هنرپرور انسان بدانیم و به این قائل باشیم که ادبیات هنگامی به اوج هنر و زیبایی می رسد که این هنر ظاهری با یک تعهد درونی از سوی آفریننده آن همراه باشد، بالتبع به این نتیجه خواهیم رسید که عالی ترین نوع ادبیات، گونه ای است که انتقال دهنده این تعهد درونی باشد و در مخاطب تاثیری والاتر و ژرف تر از تاثیر لذت از هارمونی های ظاهری و لغوی ایجاد کند که همانا این لذت، لذتی است که زاییده تنبه و دگرگونی فکری و روحی مخاطب است.
در حقیقت باید گفت ادبیات هنگامی ادبیات است که به این دستاوردهای متعالی یعنی تعلیم و تربیت جوامع و نسلها رسیده باشد و بی شک ادبیات کلاسیک سرزمین ما نیز به عنوان یکی از غنی ترین ادبیات ملل از این ویژگی برخوردار است و اگر وسیع تر به موضوع بنگریم روح تعلیم و تربیت در همه ادبیات ما گسترده شده و اینگونه نیست که تنها متونی که ما در آن حوزه ادبیات تعلیمی می شناسیم مصداق گفته ما باشد، بلکه سایر متون نیز در دیگر ژانرهای ادبی همچون عاشقانه و احساسی در نهایت تاثیر تعلیمی بر مخاطب می گذارند. به عنوان مثال آیا می توان شاهنامه فردوسی را که به عنوان یک شاهکار حماسی مطرح است فاقد ارزشهای تعلیمی و تربیتی بدانیم؟ قطعاً پاسخ منفی است.
بر این اساس اینجانب پوران قیاسوند تصمیم گرفتم اقدام پژوهی خود را روی این نکته متمرکز نمایم که چگونه می توانم ارزش های اخلاقی را که در ادبیات فارسی تجلی یافته اند در فکر و ذهن دانش آموزان بسط و گسترش دهم؟
مقدمه
در پژوهش ذیل فرصت خوبی است تا به این بهانه از حیثیّت وشرافت وپاسداشت زبان همیشه بیدار وماندگار فارســی سخن بگوییم ودست به نقد، کم لطفیهایی را که به علوم انسانی و به خصوص زبان فارسی شده و میشود، برشماریم. سخن بر سراغراق نیست و هرگز گرد تعصب نمیگردیم. درنشستهای مختلف علمی - ادبی، شاخ و برگها را بها دادهایم وشاید هم حقشان را گزاردهایم. امروز نوبت رکن است که در بوته امتحان رود و خالصیها و ناخالصیها، بازشناخته شود. کردارها، موفقیتها،چالشها و اظهارنظرها، چیزهایی هستند که امروز، اربابان سـخن و صاحبان قلم و اندیشه و پاسداران حریم زبان وادب فارسی میخواهند تا، به دور از غرض ورزی، بازکاوند و بررسی کنند.
زبان مادری فارسی، شناسنامه شریف و نشان شخصیت اصیل در جغرافیای زیستی ما است که بیان گر فخر و یگانگی، تجمیع دل بستگی، پویایی و فرهیختگی ادبیات و ادبیان و تمدن و سابقه کهن ما در فراخنای تاریخ است، که با خون دل ها و تحمل سختی ها و مصائب و تلاش های جان فرسای پیشکسوتان و پیشقراولان عرصه ادب همچون مولانا، سعدی، حافظ، نظامی و خاقانی به عنوان میراث و ودیعه ای گران سنگ به ما سپرده شده که ما نیز وظیفه داریم این امانت مرواریدگونه را با حفظ ماهیت و اصالت و به گونه ای مطلوب به آیندگان بسپاریم و آنان را در خصوص پاسداشت و صیانت از این میراث جاودان آگاه سازیم.
امروزه به جهت اهمال و سستی و بی توجهی های برخی از متولیان و دستگاه های موظف به حراست و صیانت و نگهداری ریشه و بن مایه و جایگاه و شریان حیاتی اصیل زبان فارسی از یک سو و عدم دقت هایی که در بیان برخی به گوش می خورد و متن هایی که بدون رعایت قاعده و احساس در اصول علمی- کاربردی زبان به چشم می آید کارش به جایی رسیده است که بعضی ها خیلی راحت و بدون دغدغه واژه های بیگانه و نادرست بر سر زبان ها جاری می کنند و در مجموعه های تصویری و آوایی و نوشتاری، واژه های نامأنوس و غیرمعمول و بدون قاعده و حتی گاهی ملهم از ادبیات بیگانه را جایگزین کلمات فاخر و خوش آهنگ زبان فارسی کرده اند.
بیان مسئله
ادبیات فارسی نقشهای بسیاری دارد؛ ازجمله تبیین و تـوصیف جهـان، بازسازی انسانیت، امکان آفرینشگری، پرورش و تهذیب اخلاق، تبلیغ و ترویج ارزشها و لـذت بخشی. اما زبان و ادبیات، مهمترین وسیله انتقال اندیشه و تجربه هستند. ادبیات آزمایشگاه بزرگ حوادث اجتماعی و اخلاقی است. آیینهای است تمام نمای که جرز و مدهای فرهنگی، اجتماعی و تاریخی ملتها ازآن نمایان است. ادبیات چراغ راهنمای انسانها به شمار میرود. (ر.ک. حدیدی، 1381 : 3)
حال ادبیات چه میکند؟ این آینه راجلا میدهد و زنگار نامردمیها و ناجوانمردیها را از آن میزدایـد.
ادبیات اخلاقی، اجتماعی و عرفانی ما همگی آینه سازند.ادبیات و تهذیب اخلاق: « اخلاقیّات»، یکی ازموضوعات مهم و گسترده در ادب فارسـی است. این بحث، ریشه در ادب تعلیمی دارد. ادب تعلیمی به آن نوع ادبی اطلاق میشود که به جهت تعلیم و تربیت به وجود میآیند. کتابهای دینی ما هم در کنار آثار اخلاقی، به عنوان یکی از گنجینههای ارزشمند اخلاقیات به شمار میروند. قرآن، کتاب انسانسازی است و سراسرپند و اندرزهای اخلاقی و اجتماعیاست.